فرقه ضاله وهابیت، قیام امام حسین (ع) را از اساس باطل می شمارد و مطرح می کند ایشان چه مجوز و حجت شرعی برای این حرکت خود داشته اند و چرا علیه خلیفه و حاکم زمان شورش و قیام کردند؛ چه پاسخی می توان در خصوص این مساله برای این جریان منحرف و زائد بر جهان اسلام عنوان کرد؟
در پاسخ به این شبهه باید گفت: از دیدگاه قرآن، روایات، عقل و عرف جامعه، دلایل محکم و قوی بر نهضت و قیام ایشان وجود دارد. دستورات قرآن که در طول 23 سال بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد، عمل به آنها منحصر به زمان ایشان نبوده، بلکه تا قیامت همه مسلمانان، موظف به اجرای آن دستورات هستند. در قرآن آیات فراوانی مبنی بر عدم ظلم و ستم بر مردم وجود دارد. بنابراین مسلمانان موظف هستند به دستورات دین که از جمله آن، اقامه نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبرّی و سایر واجبات دینی است، عمل کنند.
در این راستا امام حسین (ع) نیز به عنوان شخصیتی که فرزند پیامبر (ص)؛ عالم، مسلمان و جزو اهل بیت (ع) است، خود را موظف می داند به دستورات قرآنی عمل کرده و هرگز به خود اجازه نمی دهد، هنگامی که در جامعه ظلم و ستم مشاهده می شود، و یزید بن معاویه، بر مردم به صورت غیرمشروع، یعنی از طریق زر و زور و تزویر (بیعت اجباری) حاکم شده و بر آنها انواع و اقسام ستم ها را روا می دارد و از سوی دیگر به دلیل اشتهار به فساد و علنی کردن آنها شایستگی حکومت را بر امت اسلامی ندارد، حکمرانی کند و به قیام علیه او دست می زند. بنابراین ایشان بر اساس قرآن به جهاد و مبارزه علیه خلیفه ستمکار و فاجر و فاسد وقت برمی خیزد. از طرف دیگر روایاتی که از پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) نقل شده و حضرت (ع) خود آنها را شنیده و حتی نقل کرده اند- مانند: ای مردم! رسول خدا (ص) فرمود: «هر کس سلطان زورگویی را ببیند که حرام خدا را حلال نموده، پیمان الهی را می شکند و با سنت و قوانین رسول خدا از در مخالفت در آمده و در میان بندگان خدا، راه گناه و معصیت و ستم و دشمنی را در پیش می گیرد، ولی با عمل یا سخن اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که او را در محل و جایگاه آن سلطان ظالم قرار دهد». (1) بنابراین ساکت نشستن ایشان خلاف روایات محکم دینی بود.