تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۳۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

به مناسبت نیمه ماه مبارک رمضان، سالروز میلاد نورانی سبط النبی، کریم آل محمد، حضرت امام حسن مجتبی (ع)

اشاره:
در پانزدهم ماه رمضان المبارک سال سوّم هجرت (1) و در خانه دخت گرامی رسول خدا(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س) فرزندی چشم به جهان گشود که ولادت او باعث شادی و سرور نبی مکرّم اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) گردید. او را «حسن» نام نهادند. از پیامبر بزرگوار، نقل شده که خطاب به ایشان فرمودند: «أشبهتَ خَلقی و خُلقی». (2) یعنی؛ ای حسن [جان]، تو از جهت آفرینش(صورت) و اخلاق(سیرت و رفتار) شبیه من هستی.

پاسخی به شبهات مطرح شده درباره ازدواج‌ها و طلاق‌های متعدد امام حسن (ع)

روشن است که مصاحبت با انسان کاملی، همانند پیامبر(ص) و رشد و نموّ نمودن در منزل شخصیتی بزرگ، همانند حضرت امام علیّ(ع) و زن نمونه و کامل مانند حضرت فاطمه زهرا(س)، نتیجه اش تولّد انسان کاملی همانند حسن بن علیّ(علیهما السلام) است. هیچ انسانی در جهان هستی از جهت کمالات و مقامات انسانی همانند اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نبوده و نخواهد بود، سلام الله علیهم اجمعین. 
ضمن عرض تبریک به مناسبت میلاد نورانی و پر خیر و برکت این امام عزیز و کریم آل محمد(ص)، توجه خوانندگان گرامی را به نوشتاری کوتاه که پیرامون شخصیت، فضائل علمی- اخلاقی ایشان و تبیین معنای صحیح سیاست و خلافت اسلامی و دلائل تحمیل صلح بر حضرت امام حسن مجتبی(ع) به قلم حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی نگارش یافته، جلب می کنم:
1- شخصیت علمی، اخلاقی امام (ع) 
پیرامون مقام و شخصیت علمی، اخلاقی سبط اکبر پیامبر(ص)، حضرت امام مجتبی(ع)، سخن بسیار است که فقط به ذکر چند حدیث در این باره اکتفا می شود:
 قال الرسول(صلّی الله علیه وآله): «لو کان العقل رجلاً لکان الحسن». یعنی؛ اگر قرار بود عقل به صورت انسانی مجسم شود، همانا به صورت حسن بن علیّ [ع] جلوه می کرد.
قال الصادق(علیه السلام): «انّ الحسن بن علیّ(ع) کان اعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم و کان اذا حجّ، حجّ ماشیاً و ...». (3) یعنی؛ به راستی که [امام حسن مجتبی(ع)] در زمان خویش عابدترین، زاهدترین و داناترین مردم بود.
 در باره ابعاد علمی و صفات پسندیده اخلاقی مانند تواضع، جود و بخشش، کرامت، سخاوت، علم و دانش، شجاعت؛ نقل های تاریخی فراوانی وجود دارد که در کتب تاریخ اسلام و تاریخ زندگانی ائمه معصومین(ع) مکتوب می باشد، مانند داستانی که در باره تواضع و بر خورد شایسته با مردم و به خصوص تهیدستان در تاریخ آمده است که امام حسن(ع) در محلی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آن جا بروند شخص تهیدستی وارد شد، امام(ع)  به او خوش آمد گفت و او را مورد محبت قرار داده و به او فرمود: «انّک جلستَ علی حین قیام منّا افتأذن لی بالإنصراف». یعنی؛ تو به هنگام بلند شدن ما آمدی آیا اجازه می دهی که برویم؟، مرد گفت: آری، ای فرزند رسول خدا(ص).
در روایتی حسن بصری در مورد سیاست از امام حسن مجتبی(ع) سوال می کند، حضرت چنان با بیان شیرین  و کلمات زیبا  به او پاسخ می دهد که که هر خواننده ای با شنیدن آن به وجد می آید.
قال الحسن بن علیّ(ع): «هی[السیاسة] أن ترعی حقوق الله و حقوق الأحیاء و حقوق الأموات، فأما حقوق الله.  فاداء ما طلب، و الإجتناب عما نهی، و اما حقوق الأحیاء: فهی ان تقوم بواجبک نحو اخوانک، و لا تتأخر عن خدمة أمتک، و ان تخلص لولی الأمر ما أخلص لأمّة و أن ترفع عقیدتک فی وجهه اذا ما حاد عن الطریق السوی و امّا حقوق الأموات، فهی أن تذکر خیراتهم و تتغاضی عن ساوئهم، فانّ لهم ربّاً یُحاسبهم». (4) یعنی؛ سیاست آن است که حقوق خداوند، و حقوق زنده ها، و حقوق مرده ها؛ را رعایت کنی. اما حقوق خداوند، پس عبارت است از انجام آنچه که خواسته خداوند است و پرهیز از آنچه که او نهی کرده است. اما حقوق زنده ها آن است که به وظیفه خود در برابر برادرانت عمل کنی و از خدمت امت خویش بازنمانی و تا زمانی که ولی امر مسلمین با امت خود صادق است، با او صادق باشی و هنگامی که وی از راه راست منحرف شد، عقیده ات را رو در روی او اظهار کنی و اما حقوق مردگان: این است که نیکی های آنان را یاد کنی و از بدی هاشان چشم بپوشی، چرا که آن ها را پروردگاری است که از آنان حساب کشی می کند.
2- حضور در کنار پدر بزرگوار 
حضرت امام حسن مجتبی(ع) قبل از آن که عهده دار مسئولیت امامت مسلمانان بشود در دوران حکومت پدر بزرگوارشان حضرت علیّ(ع) در ماموریت های مختلف از جمله در جنگ های سه گانه زمان ایشان شرکت وبا شجاعت و جوان مردی بی نظیر خود نقش مهمی در نابودی و شکست دشمنان امامت و ولایت حقّه امیرالمومنین(ع) ایفا کرد. در جنگ با ناکثین، امام علیّ(ع) او را به نمایندگی از خود به کوفه فرستاد تا مردم منطقه را از شورش دشمن آگاه نماید به طوری که حضرت توانست با سخنان آتشین خود، ده هزار نفر از مردم کوفه را برای حضور در جنگ بسیج کنند. در جنگ صفّین نیز امام حسن مجتبی(ع) یکی از رزمندگانی بودند که در تحریک مردم علیه قاسطین فعالیت قابل توجهی از خود نشان دادند و خطاب به سربازان کوفه فرمودند:« در جنگ در جنگ با دشمنان(معاویه و سربازان او) که در مقابل شما صف کشیده اند دست به دست هم بدهید و هرگز سستی از خود نشان ندهید که سستی ریشه های دل را قطع می کند». (5)
3- حوادث دوران امامت
حضرت امام حسن مجتبی(ع)، در شام گاه بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجرت که حضرت مولی الموحدین، امام علیّ بن ابی طالب(ع) به دست ابن ملجم (لع) به شهادت رسید، مسئولیت هدایت و امامت مسلمانان را عهده دار شد و بالای منبر مسجد جامع شهر، پس از تعریف و ستایس مقام پدر بزرگوارش و حقانیت اهل بیت پیامبر(ص) به خلافت، مردم کوفه گروه گروه با وی بیعت نمودند. (6) 
مردم کوفه که در بحران روحی عجیبی قرار گرفته بودند در اثر اختلاف، فریب نقشه معاویه ستمگر و غاصب را خورده و  به مرور از پشتیبانی و حمایت امام حسن(ع) درست برداشتند و گرفتار همان شکست و ذلّت نخستین(عدم حمایت از امام علیّ(ع) و ذلّت و خواری ناشی از غلبه سپاه شام بر بصره و عراق) گردیدند. امام مجتبی(ع) که با علم امامت، شناخت خود از مردم کوفه و رفتار آنان با پدر بزرگوارش، مردم کوفه را آزموده بود برای اتمام حجت حاضر شد بیعت مشروط مردم را بپذیرد تا این که اگر در آینده نزدیک صلح و تعهدنامه مشروط با معاویه را امضا نمایند، کسی دیگر به ایشان اعتراض نکند.
از لحاظ دینی و علمی برای امام مجتبی(ع) و شیعیان، معاویه و دستگاه نالایق او، عنصر فاسدی بودند که می بایست از صحنه حاکمیت بر جامعه اسلامی کنار روند و این چیزی بود که امیر المومنین(ع) نیز در هنگام به دست گرفتن خلافت اسلامی خود آن را در رأس برنامه های خویش قرار داده بود و اساساً چنین حرکتی موافق با سیره و روش حاکمان واقعی می باشد که حاضر نیستند برای لحظه ای حاکمیت ستمگران را پذیرا باشند، لذا همه چیز برای جنگ و مبارزه امام(ع) با حکومت شام آماده بود ولی متأسفانه باطن جامعه از انحراف رنج می برد و قادر به تصمیم گیری قطعی نبود. مردم با همان سرعتی که با امام علیّ (ع) بیعت کرده بودند، در جهت مقابل آماده بیعت با معاویه شدند. لذا وقتی که امام حسن(ع) از مردم می خواهد به میدان بیایند، در خانه های خود خزیده و حاضر به پشتیبانی امام(ع) نشدند و به غیر از عدیّ بن حاتم و گروهی از قبیله « طیّ» و دیگر قبایل عازم لشکرگاه شدند و تعداد آن ها به 12 هزار نفر بیشتر نمی رسید!. (7)
امام مجتبی(ع) سپاه خود را به فرماندهی «عُبیدالله بن عبّاس» به سوی سپاه 60 هزار نفری معاویه گسیل داشت و خود در مدائن اقامت فرمود تا به جمع آوری نیرو  بپردازد.
دوری فرماندهی کل لشگر، از سپاه  باعث شد، شایعاتی که از طرف جاسوسان و عوامل معاویه پخش می شد مؤثر افتد و سخنانی مانند اینکه «حسن بن علیّ (ع) قصد صلح دارد!» نیروهای حضرت را دل سرد نماید تا اینکه اخذ رشوه و فریب دنیا خوردن به فرماندهی سپاه حضرت سرایت کرد! (8) بازار شایعات داغ بود ...، سادگی مردم  مسلمان و فریب شیطان خوردن و غافل از توطئه و دسیسه معاویه بودن و ... همه و همه، باعث شد تا امام مجتبی(ع) پیشنهاد صلح از طرف معاویه را بپذیرد.  (9)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۷
عباس جعفری (فراهانی)

به گزارش خبرنگار مهر، از اصبغ بن نباته نقل شده: از امیرالمؤمنین(ع)  شنیدم که می فرمود:  «صاحب این امر، شرید (آواره)، طرید (رانده)، فرید (تک) و وحید (تنها) است» (۱)

امام زمان




فرمود: «خیر، لیکن صاحب الامر طرید (رانده شده) و شرید (آواره) است و خونخواه پدرش و دارای کنیه عمویش می باشد.»(۲)

داوود بن کثیر رقّی- از یاران برجسته امام موسی کاظم(ع) - می گوید: از امام ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) درباره صاحب این امر پرسیدم. ایشان فرمودند: «او طرد شده تنها، غریب، پنهان از نزدیکانش و به خاطر کشته شدن پدرش مظلوم است.»(۳)

امام رضا(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت مى‌کند که فرمودند:  «فداى آن فرزند بهترین کنیزان ... آن تنهاى یگانه و رانده‌شده که انتقام خون پدر و جدّش را نگرفته است، آن‌که صاحب غیبت طولانى است و در موردش گفته مى‌شود: مرده، یا کشته شده، معلوم نیست در کجاست؟»(۴)

برای پاسخ به چرایی نامیده شدن امام(عج) به این القاب، به توضیح مختصری در خصوص القاب ذکرشده در روایات فوق می پردازیم.

شرید

حاجی نوری (ره) در معنای «شرید» می گوید: «رانده شده از مردمی که آن حضرت را نشناختند و قدر وجود نعمت او را ندانستند و در مقام شکر گزاری و مقام حقش بر نیامدند؛ بلکه پس از این که از دست یافتن بر او ناامید شدند، به قتل و قمع ذریه طاهره ایشان پرداختند و به کمک زبان و قلم، سعی بر بیرون راندن نام و یاد او، از قلوب و اذهان مردم کردند.»(۵)

فرید، وحید

«فرید» و «وحید» - یعنی تنها- به کسی گفته می شود که متناسب با شأن و مقام خود، یاران همراه نداشته باشد، «کسی به او مراجعه نکند» و «اعوان و انصار نداشته باشد. (۶)

اگر ایمان علاوه بر اعتقاد، مؤمن را به درجه حقّ معرفت خداوند برساند و جزء خائف ترین و باورع ترین انسان ها گردد، آن ها می تواند به این که از یاران خاصّ امامش باشد، امیدوار باشد.

اما چنین مؤمنانی در هر زمان بسیار اندک یافت می شوند. امام صادق(ع) فرمودند:  «زن با ایمان از مرد با ایمان کمیاب تر است و مرد مؤمن از کبریت سرخ (اکسیر) کمیاب تر است. پس کدامیک از شما اکسیر را دیده است!؟»(۷)

چنان تعداد این گونه افراد کم است که امام(ع) آن ها را از کبریت سرخ هم کم تر دانسته اند. این مَثَلی است در زبان عربی برای چیزهای بسیار کم یاب و یافت نشدنی! به همین جهت در انتهای حدیث فرموده اند که: کدامیک از شما آن را دیده اید؟ کنایه از این که هیچ کدام از شما آن را ندیده اید!
مؤمن واقعی در هر زمان بسیار کم یافت می شود و به همین دلیل یاران خاصّ ائمّه علیهم السلام هم همیشه بسیار بسیار اندک بوده اند. (۸)

«سَدیر صیرفی می گوید: بر امام صادق(ع) وارد شدم و عرض کردم: قسم به خدا خانه نشینی برای شما جائز نیست! حضرت فرمودند: چرا ای سدیر؟ عرض کردم: به خاطر زیادی دوستان و شیعیان و یاران شما! (لکَثرَةِ موالیک و شیعتک و انصارک) به خدا قسم اگر امیرمؤمنان(ع)  شیعیان و یاران و دوستان شما را داشت، تیم و عَدِیّ (قبیله ابوبکر و عمر) نسبت به او طمع نمی کردند (خلافت را از او غصب نمی کردند.)

حضرت فرمودند: ای سدیر! فکر می کنی این ها چه تعداد هستند؟ گفتم: صدهزار، فرمودند: صد هزار!؟ عرض کردم: بلی (بلکه) دویست هزار. فرمودند: دویست هزار!؟ گفتم: بلی و (بلکه) نصف دنیا. در این جا حضرت سکوت کردند، پس از اندکی فرمودند: می توانی با ما تا «یَنبُع» بیایی؟ گفتم: بلی... با ایشان رفتیم تا این که وقت نماز رسید، به من فرمودند: ای سدیر، پیاده شویم نماز بخوانیم... (آن جا) جوانی را دیدند که بزغاله هایی می چراند. پس فرمودند: به خدا قسم اگر شیعیان من به تعداد این بزغاله ها بود، خانه نشین بر من جائز نبود.  پس از فراغت از نماز متوجّه بزغاله ها شدم و آن ها را شمردم، هفده رأس بودند!» (۹)

ادامه در لینک اصلی

http://www.mehrnews.com/news/3688006

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۵
عباس جعفری (فراهانی)

بیانات مقام معظم رهبری (دام ظله) در دیدار رمضانی با مسئولان نظام ج. ا. ایران


فیلم 

تصاویر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۱۰
عباس جعفری (فراهانی)


شب دهم رمضان سال دهم بعثت از غم انگیزترین شب‏ های زندگی پیامبر(ص) بود؛ شبی که ایشان یار و همراه ۲۵ ساله خود ـ حضرت خدیجه کبری(س) ـ را از دست داد؛ مؤمنه ای که اولین بانوی مسلمان بود و در زمان غربت پیامبر(ص) تمام ثروت خود را در راه دین او فدا کرد. وفات خدیجه(س) مدت کوتاهی بعد از وفات «حضرت ابوطالب(ع)» عمو و سرپرست پیغمبر(ص) بود؛ و اینچنین شد که سال دهم بعثت را "عام الحزن" نامیدند. اما شاید غم انگیزتر از این دو مصیبت، مصیبت دست های آلوده ای است که با جعل تاریخ و حدیث، تلاش کردند تا ابوطالب را مشرک جلوه دهند و خدیجه را در برابر دیگران کوچک کنند. گفتگوی اختصاصی خبرگزاری ابنا با «حجت الاسلام والمسلمین استاد نجم الدین طبسی» روشن کننده بخشی از توطئه های تاریخی برای مخفی کردن فضایل حضرت خدیجه کبری(س) است:

ابـنا: امشب، شب دهم ماه مبارک رمضان و شب وفات ام المؤمنین حضرت خدیجه(س) است. در چنین شبی، پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) چه حالی داشتند؟
ــ بسم الله الرحمن الرحیم. «مرحوم حاج شیخ عباس قمی» نقل می کند که حضرت خدیجه(س) در شب رحلتشان به پیامبر اکرم(ص) عرض کردند: یا رسول الله چند مطلب را می‎خواهم به شما عرض کنم. اول اینکه من را ببخشید چون من قدر شما را ندانستم و نتوانستم آنطور که شایسته شما باشد به شما خدمت کنم. پیامبر(ص) به ایشان پاسخ دادند: تو کوتاهی نکردی و هرچه از دستت برآمد انجام دادی.
حضرت خدیجه ادامه دادند: مطلب دوم اینکه پس از من این دختر یتیم می شود. این دختر سه ساله را به شما می‎سپارم و مواظب او باشید.
بعد عرض کردند: مطلب سوم را حیا می‎کنم به شما بگویم؛ لطفا از اتاق تشریف ببرید تا دخترم فاطمه داخل شود؛ به او می‏ گویم که به شما عرض کند.
پس از این سخن، حضرت فاطمه زهرا(س) به اتاق وارد شدند. خدیجه(س)، فاطمه(س) را به آغوش کشیدند و به او گفتند: دخترم به پدرت رسول الله بگو که من هرچه داشتم در راه اسلام خرج کردم و الان برای تهیه کفن خود پولی ندارم. من از قبر می‎ترسم؛ از پدرت می‏ خواهم که لباس خود را کفن من قرار دهد تا از عذاب قبر در امان باشم.

حضرت زهرا(س) این سخنان مادر را به پیامبر(ص) منتقل کردند که ناگهان جبرئیل نازل شد و عرض کرد: "خداوند عزوجل فرمودند که خدیجه تمام اموالش را در راه ما خرج کرد و سزاوار است که ما برایش کفن بفرستیم" و بدینگونه خداوند از بهشت برای این بانوی بانوان کفن فرستاد.

پیامبر(ص) نیز آن ردای خویش را که با آن نماز شب می خواندند و عبادت می‏کردند به خدیجه دادند. پس در حقیقت حضرت خدیجه(س) با دو کفن ـ یکی لباس بهشتی و دیگری لباس پیامبر اکرم(ص) ـ به خاک سپرده شدند.

ابـنا: این تجلیل الهی، مقام والای آن حضرت را نشان می دهد.
ــ بله؛ حضرت خدیجه(س) شخصیتی است که اگر زهرای اطهر(س) نبود باید گفت نظیر نداشت. وقتی یک شخصیتی رحلت می‏کند، یک روز، یک هفته یا حداکثر چهل روز برای او عزای عمومی اعلام می کنند. اما پیامبر(ص) پس از رحلت حضرت خدیجه(س) یک سال عزای عمومی گرفتند و آن سال را سال اندوه (عام الحزن) نامیدند.
با آن ایمان (که اولین زن ایمان آورنده به پیامبر(ص) بود) و آن عمل (که با وجود ثروت فراوان هرچه داشت در راه اسلام خرج کرد آنقدر که در شب رحلت کفن نداشت) و این شواهد، در می یابیم افضل زنان عالم بعد از فاطمه زهرا(س) حضرت خدیجه کبری(س) است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۸
عباس جعفری (فراهانی)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۵
عباس جعفری (فراهانی)

رمضان در لغت به معنای شدّت حرارت، و حرارت سنگ، بر اثر شدّت حرارت خورشید آمده است. نیز گفته شده است که از «حرّ» گرفته شده که به معنای برگشت از بادیه به شهر می باشد. امّا در اصطلاح، رمضان نام ماه نهم از ماه هاى عربى و ماه روزه اسلامى و ماه نزول قرآن است. امام سجاد (ع) در توصیف ماه مبارک رمضان می فرماید: "سپاس خداى را که از جمله آن راه های هدایت، ماه خود، ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهى که قرآن را در آن نازل کرد، براى هدایت مردم ... و مشخص شدن حق از باطل".

رمضان الکریم

بنابراین، می توان گفت ماه مبارک رمضان، ماه طهارت و ماه تخلق به اخلاق الهی است، و حقیقت و باطن آن عبارت است از رسیدن به لقای خداوند، آزادی از خود؛ آزادی از خود حیوانی. 
معناى «رمضان» در روایات؛ در بسیارى از احادیث اهل بیت‏(ع) از گفتن کلمه‌ی «رمضان» به تنهایى نهى شده و سفارش شده است که آن‌را «ماه رمضان» نام گذارند؛ زیرا «رمضان» یکى ازاسماى الهى است.(1) از امام علی(ع) نقل شده است: «نگویید رمضان، بلکه بگویید ماه رمضان و احترام آن را رعایت کنید».2)
امّا در اصطلاح، رمضان نام ماه نهم از ماه‌هاى عربى و ماه روزه اسلامى است و آن ماه نزول قرآن است: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ .....» 3(.( 4)

حقیقت و باطن ماه مبارک رمضان
هر آنچه که در عالم هستی وجود دارد، حقیقت و باطنی دارد؛ زیرا دنیا تنزّل یافته‌ی عوالم بالا است، هرچه در عالم دنیا است نمونه‌ای است از آنچه در عالم معنا است. احکام و قوانین الهی هم که در دنیا به صورت دین و دستورات عبادی ظهور کردند، اسرار و باطنی دارند. اشیاء، زمان‌ها و مکان‌ها نیز دارای حقیقت و باطن می‌باشند. یکی از آن زمان ها، ماه مبارک رمضان است. در فرهنگ اسلامی ماه رمضان یکی از مهم ترین و محترم ترین ماه های سال است؛ ماهی که نزد مسلمانان به ماه عبادت و طهارت معروف بوده و آن را -به تعبیر پیامبر(ص)- ماه خدا می نامند.(6)
امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه در استقبال از ماه مبارک رمضان با بیانی شیوا و رسا از ماه رمضان سخن گفته و حقیقت آن را روشن ساخته است. ما در این مقاله تنها گوشه ایی از آن را بیان می کنیم. امام در این دعا، ابتدا خداوند متعال را جهت هدایت شدن به دین الهی و بهره‌مندی از نعمت بندگی و عبادت، شکرگذاری می کند، سپس می فرماید: «سپاس خداى را که از جمله آن راه های هدایت، ماه خود، ماه رمضان را قرار داد: ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهى که قرآن را در آن نازل کرد، براى هدایت مردم، و بودن نشانه‏هایى روشن از هدایت و مشخص شدن حق از باطل، و بدین جهت برترى آن ماه را بر سایر ماه ها بر پایه احترامات فراوان، و فضیلت‏هاى آشکار روشن نمود».(7)
توصیف ماه رمضان با عباراتی؛ نظیر ماه اسلام، ماه نزول قرآن، حاکی از آن است که در نظر امام سجاد (ع) و در مکتب اهل بیت (ع)، ماه مبارک رمضان، عرصه برای تجلی حقیقت اسلام؛ یعنی تسلیم محض در برابر خداوند متعال است. این عرصه، مجالی است تا بندگان خدا به امر و رضای او، حتی از نیازهای طبیعی و حلال خود چشم‌پوشی کنند و سر تسلیم بر بندگی شکوه مند خالق بی همتای خویش فرود آورند. این تمرین یک ماهه در کفّ نفس و خودداری از درخواست نفسانی، تمرینی مفید و نیکو است برای تقویت اراده و خویشتن داری در باقی سال؛ چون انسانی که یک ماه به دستور الهی در مقابل خواست حلال نفس خویش مقاومت کرده و فقط به خاطر رضای خداوند از نیازهای طبیعی خود مانند خوردن و آشامیدن اجتناب نموده است، این قدرت را خواهد داشت تا در یازده ماه دیگر سال در مقابل وسوسه های شیطانی و درخواست های نفسانی نفس اماره خویش مقاومت نموده و اهل تقوا و رستگاری شود یعنی تمرینی برای خودسازی.
ماه مبارک رمضان، ماه طهارت است. ماهی که بنده وجود خود را از تمایلات مادی و حیوانی زدوده و با روزه ضمن تطهیر جسم، به تطهیر جان نیز می پردازد تا روحش در عالم پاکی و  رشد و تعالی، از انوار هدایت بخش خدای متعال بهره مند شود.
پس می توان گفت حقیقت ماه رمضان عبارت است از: آزادی از خود؛ آزادی از خود حیوانی، و تولد خود الهی. ماه مبارک رمضان، ماه تخلق به اخلاق الهی است و حقیقت و باطن آن عبارت است از: رسیدن به لقای خداوند. در حدیثی آمده است که خداوند سبحان فرمود: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِه‏» (روضة المتقین، ج 3، ص 225 )؛روزه مال من است و من خود به آن جزا می دهم. بعضی کلمه «اجزی» در این روایت را به صیغه مجهول «اُجزَی» خوانده اند؛ یعنی روزه برای من است و من پاداش آن هستم. حیف است که انسان به خودش و به غیر خدا و به هر آنچه که متغیر است، دل ببندد؛ زیرا هرچه غیر خدا است، در معرض زوال و تغییر است و نمی تواند جزای انسان باشد؛ جزای روزه دار، لقای حق است.


ادامه در لینک اصلی

http://mouood.org/component/k2/item/36596-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%B1%D9%8A%D9%85.html


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۱۹
عباس جعفری (فراهانی)

در این گفت و گو میزبان یک مادر و دختر اهوازی هستیم که بیش از بیست سال از عمر خویش را در کشور سوئد سپری کرده اند و علاوه بر اینکه سعی داشتند دین خویش را حفظ کنند، درصدد بر آمدند تا گمشدگان حقیقت جو را نیز در مسیر هدایت قرار دهند. در ادامه گفت وگوی ما با آنها را می خوانید.

دختر اهوازی که باعث مسلمان شدن ۷ نفر شد










به گزارش فردانیوز:

خودتان را معرفی کنید.
شیما مرادی، ۳۰ ساله و متولد اهواز هستم و در سن دو سالگی به همراه خانواده ام ساکن استکهلم پایتخت سوئد شدم.


علت مهاجرت شما از ایران به سوئد چه بود؟
سال ۶۷ به خاطر جنگ بین ایران و عراق به این کشور رفتیم.


محیط کشور سوئد باید شما را نیز تحت تأثیر قرار می داد. چطور در این مدت توانستید هویت ایرانی و دین خود را حفظ کنید؟
آنطور که فکر می کنید، نبود. من در کودکی به این کشور رفته بودم و از مردم و فرهنگ کشور خودم چیزی به خاطر نداشتم و همه عمرم را در این کشور گذراندم. به طبع فرهنگ آن ها نیز فرهنگ من می شود. من هم تحت تأثیر فرهنگ این کشور قرار گرفته بودم و همچون دختر ایرانی و مسلمان حجاب نداشتم.


والدین و برادرتان چطور؟
متأسفانه وقتی برخی از ایرانی ها به کشوری بیگانه می روند، رنگ و بوی آن دیار را به خود می گیرند، ما هم یک جور دیگر شدیم، واقعاً خودمان را آزاد می دیدیم. الحمدلله، خدا کمک و هدایت مان کرد تا در مسیر خودش قرار بگیریم. مادرم چند سال زودتر از من به آشتی با خدا رفت و همین باعث شد که من نیز راه خودم را پیدا کنم. من آنجا بزرگ شده و راه و فرهنگ آن کشور مسیر زندگی ام شده بود و اصلاً نمی توانستم مفهوم دین را درک کنم. من با دو فرهنگ سوئدی و ایرانی مواجه بودم.

ادامه در لینک اصلی

http://www.hawzah-ird.ir/news/hawzahqom_16004/379465


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۲
عباس جعفری (فراهانی)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۶
عباس جعفری (فراهانی)

پروژه تهدید، سرکوب و بازداشت علما و روحانیان بحرین موضوع تازه‌ای نیست اما آنچه که جای تامل داشته و تحلیلگران مذهبی و سیاسی را با نگرانی مواجه کرده است، افزایش موج بازداشت شخصیت‌های دینی و مذهبی در چند ماهه اخیر است. برگزاری دادگاه‌های ناعادلانه و یا محکوم شدن حجت الاسلام شیخ علی سلمان دبیرکل جمعیت الوفاق به ده سال حبس نمونه آشکاری از ناعدالتی‌ها و ظلم علیه روحانیت در بحرین است. این مساله خبرنگار بخش بین الملل خبرگزاری رسا را بر آن داشت تا در گفت‌و‌گویی با حجت الاسلام شیخ عبدالله دقاق از علمای بحرین به بررسی آخرین تحولات این کشور بپردازیم. آنچه که در ادامه می‌آید متن این گفت‌و‌گو است که تقدیم شما می‌شود: 

نظام آل خلیفه در راستای سیاست سرکوب علما و شخصیت‌های دینی حجت الاسلام شیخ علی سلمان دبیرکل جمعیت الوفاق را بار دیگر حکم حبس وی را به ده سال تمدید کرد. رژیم منامه چه هدفی را از این اقدام دنبال می‌کند؟

نظام آل خلیفه در بحرین مدت زمان فراوانی است که تابع حاکمیت عربستان سعودی شده است. عربستان سعودی الان با مشکلات فراوانی از چندین جبهه و جهت مواجه است. در سوریه و عراق و یمن. رخدادهای فلوجه و پیروزی‌های الحشد الشعبی در عراق و پیروزی‌های ارتش سوریه در حلب منجر شده تا عربستان سعودی با شکست خوردن در این جبهه‌ها، اقدامات خود در بحرین و یمن را تشدید کند از سوی دیگر نظام آل خلیفه نیز خود با مشکلات فراوانی رو به رو است. مانند اعدام، سلب تابعیت از مبارزان و انقلابیان و صدور حکم حبس برای فعالان سیاسی و انقلابی و افزایش مدت زمان حبس شیخ سلمان به ده سال هم در راستای همین حوادث تفسیر می‌شود. نظام آل خلیفه برای دور نگه داشتن علمای دین از عرصه سیاست و صحنه سیاسی کشور برنامه ریزی‌های فراوانی را انجام داده است. و در همین راستا نیز چندین اقدام صورت گرفته است که یکی از آنها صدور قانون ممنوعیت علمای دین از پیوستن به گروه‌های سیاسی و انجام فعالیت‌های سیاسی است. یکی از آنان ممنوع کردن مساجد و حسینه‌ها از پرداختن به مسائل سیاسی است. یکی دیگر از این اقدامات ملزم ساختن علما به اخذ مجوز از نهادهای مربوطه برای انجام هرگونه سخنرانی پیرامون مسائل سیاسی و حکومتی است. در همین راستا شیخ محمد المنسی مسؤول پرونده مساجد تخریب شده بحرین تنها به این دلیل که بدون داشتن مجوز اقدام به سخنرانی کرده است، به یکسال حبس محکوم شده است. بنابر این می‌توان افزایش حکم حبس شیخ علی سلمان را مولود ناکامی‌های اخیر عربستان سعودی در منطقه و انتقام جویی از علمای دینی بحرین و نیز تشدید فشار بر علمای دین با هدف حذف آنان از صحنه سیاست دانست.

ادامه در لینک اصلی

http://www.rasanews.ir/detail/News/431779/25

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۳۹
عباس جعفری (فراهانی)

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله مهدی هادوی تهرانی استاد درس خارج حوزه علمیه قم امروز در جلسه تفسیر قرآن که در مسجد مدرسه آیت الله گلپایگانی برگزار شد، گفت: سوره حج خطاب به همه مردم نازل شده است که به دستورات خداوند متعال به خوبی عمل کنند.

وی افزود: کسانی که زیر بار حق نمی روند و از دستورات خداوند متعال پیروی نکنند به مرور زمان از هر شیطانی تبعیت می کنند و باطل را به زودی و آسانی می پذیرند ولی برای قبول حقیقت بهانه ها و اشکالاتی می آورند.

آیت الله هادوی تهرانی اظهار داشت: در جامعه امروز اطلاعاتی و دستوراتی که در شبکه های اجتماعی وجود دارد و معلوم نیست که دارای منبع علمی هست یا نه ولی جوانان بدون تحقیق و بررسی قبول می کنند درحالی که در مورد مسائل دینی و علمی دنبال دلیل و چرایی احکام دینی هستند.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم ابراز داشت: مرگ انسان ربطی به سلامتی بدن ندارد بلکه مرگ به اجل مربوط است، مهمتر از سلامت جسم، سلامت روح است و آنچه که به درد دنیا و آخرت ما می خورد سلامت روح است.

آیت الله هادوی تهرانی تصریح کرد: کسی به دستورات شیطان عمل و از او تولی کند حتما او را گمراه می کند چرا که کار شیطان گمراه کردن انسان ها است و دلیل وجود شیطان این است که انسان مختار و در عالم اختیار زندگی می کند و همان گونه که امکان هدایت است همانطور هم امکان گمراه است و هر کسی خطا کند بنابر اراده خودش است چراکه شیطان بر او ولایت ندارد بلکه او را دعوت و هدایت به عذاب الهی می کند.

وی گفت: شیطان نمی تواند بر اراده انسان مسلط باشد شیطان انسان را از حق گمراه می کند و به سوی باطل هدایت می کند گمراهی از حق عین هدایت به باطل است چراکه هر کسی که در مسیر حق نباشد باطل است و ما بین این دو وجود ندارد.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: کسانی که در گمراهی هستند به گمان خود در لذت هستند درحالی که با مشکلات و گرفتاری های شدیدی روبرو هستند، کشورهای غربی که در گمراهی شدید هستند به نظر می رسد که در لدت غوطه ور هستند در حالی که وقتی زندگی آنها را مورد بررسی قرار می گیرد خواهید دید که سرشار از مشکلات هستند و باید امروز مراقب بود که جوانان جامعه تحت تأثیر ماهواره ها و شبکه های مجازی به گمراهی که کشورهای غربی به آن مبتلا هستند، کشیده نشوند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۴
عباس جعفری (فراهانی)