عید فطر روز اول ماه شوال است. این روز از مهمترین اعیاد مسلمانان است و در اکثر کشورهای اسلامی، تعطیل رسمی است و مسلمانان نماز عید برگزار میکنند. در این روز، روزه گرفتن حرام و پرداخت زکات فطره بر مسلمانان واجب است.
در ایران از سال ۱۳۹۰ شمسی با تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان ۲روز به مناسبت عید فطر، تعطیل است.
معنای کلمه «فطر» در لغت، گشودن و باز شدن چیزی است.[۱] کلمه «انْفَطَرَتْ» در قرآن کریم از همین ریشه است: «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ».[۲] و نیز گفته شده «تَفَطَّرَتْ» و «انْفَطَرتْ» به یک معنا است و «افطار» و «عید فطر» نیز از همین ریشه است؛ زیرا روزهدار دهانش را در وقت مغرب و روز عید فطر بر خوردنیها و آشامیدنیها باز میکند.[۳]
عید فطر اولین روز ماه شوال است؛ از این رو، با رؤیت هلال ماه شوال در پایان روز ۲۹ ماه رمضان و یا گذشت ۳۰ روز از اول ماه رمضان، آغاز ماه شوال و عید فطر ثابت میشود.
بر اساس برخی روایات، ماه رمضان، پیوسته ۳۰ روز است و هیچگاه کمتر از آن نمیشود.[۴] گروهی از قدما نیز بدان قائل بودند.[۵] اما در مقابل، بعضی روایات بیان میکند که ماه رمضان همچون دیگر ماهها در نوسان است؛ میتواند ۲۹ یا ۳۰ روزه باشد.[۶] بیشتر فقها قائل به این دیدگاهاند.[۷]
مفسران گفتهاند که مقصود از «و لتکبرالله» در «وَ لِتُکمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکبِّرُوا اللَّـهَ عَلَیٰ مَا هَدَاکمْ وَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ»[۸] تکبیرهایی است که در شب عید فطر وارد شده است.[۹]
براساس روایات منظور از «تزکی» و «فَصَلَّیٰ» در آیات «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکیٰ»[۱۰] و «وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّیٰ»[۱۱] دادن زکات فطره و خواندن نماز عید است.[۱۲]
وی با اشاره به سابقه یاسر الحبیب در توهین به مقدسات اهل سنت افزود: شیخ "یاسر الحبیب" متولد ۱۹۷۷ میلادی، روحانی شیعه اهل کویت و رهبر "سازمان خدامالمهدی" است. او چندین سال است که در لندن زندگی می کند. وی "سازمان خدامالمهدی" را در سال 2001 در کویت تأسیس کرد؛ اما در سال 2004 به دلیل بروز مشکلاتی میان او و دولت کویت، دفتر این سازمان پلمپ شده و شیخ الحبیب بازداشت شد. وی مدتی بعد توانست از کویت فرار کرده و خود را به لندن برساند.
حجت الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی خاطر نشان ساخت: «یاسر الحبیب» به مناسبت در گذشت همسر پیامبر(ص) «عایشه» مراسمی در مقر اقامتش در لندن برپا کرد و در آن به سخنرانی در مورد وی پرداخت. سخنرانی او در مورد «عایشه» که فورا در پایگاه خبری یوتیوب قرار گرفت، موجب خشم شدید اهل سنت شد و همین مسأله بهانه ای برای حمله به شیعیان و زیر فشار قرار دادن آنان تبدیل شد.
بررسی خاطرات مستر همفر و تاریخ آل سعود؛
بخشی از رهنمودهای مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای "دام ظلّه" پیرامون خطر وهابیت:
«... مردم را به دست هایی که امروز وحدت را می شکنند، توجه بدهید. با مردم هم صریح حرف بزنید. امروز، آن دستی که آمریکا علیه وحدت تجهیز کرده، عبارت از همین دست پلید وهابیت است. این را صریح به مردم بیان کنید؛ پرده پوشی نکنید. از اوّل وهابیت را برای ضربه زدن به وحدت اسلام و ایجاد پایگاهی– مثل اسرائیل– در بین جامعه ی مسلمان ها به وجود آوردند. همچنان که اسرائیل را برای این که پایگاهی علیه اسلام درست کنند، به وجود آوردند، حکومت وهابیت و این رؤسای نجد را به وجود آوردند تا داخل جامعه ی اسلامی، مرکز امنی داشته باشند که به خودشان وابسته باشد و می بینید هم که وابسته اند. الان این سلاطینى که در بقعة الاسلام وهابی هستند، از این که به وابستگی و رفاقت و طرف داری خودشان از سیاست های دشمنان اسلام – یعنی آمریکا – تصریح کنند، ابایی ندارند و آن را پوشیده نمی دارند. اگر کسی بگوید شما با آمریکا مخالفید بدشان می آید! اگر کسی بگوید شما با آمریکا موافق و همدست هستید، بدشان نمی آید! این، درست یک میزان و ملاک و معیار است. شما باید مسلمانان و حاکم اسلامی واقعی را هم از اینجا بشناسید ... . وهابیت بر مبنای ایجاد اختلاف بین مسلمین به وجود آمده است. همین الان ما اطلاع داریم و می شناسیم که علمای حنابله ی غیر وهابی در عربستان سعودی، دلشان از این وهابی ها خون است. اینها حنابله هایی هستند که وهابی نشدند. فقه، همان فقه و مبنای فقهی، همان مبنای فقه حنبلی است؛ اما موازین و اصول وهابیت را قبول نکردند. اینها غالباً هم مطرودند؛ یعنی عموماً این افراد، داخل در حکومت هم نیستند. نه إفتایی، نه امامتی و نه هیچ منصب دیگر هم در اختیارشان قرار نمی گیرد. تعداد این افراد هم زیاد است ... . الان هم در هرجای دنیای اسلام که نگاه کنید، با پول بی حسابی که در اختیارشان است، مسجد سازی و مدرسه سازی و کتابخانه سازی و کارهای فریبنده دیگر می کنند. پول هم که چشم افراد را می گیرد. آنها با این کارها وارد می شوند و در طریق اهداف سیاسی خود استفاده می کنند که البته این، خیانت قطعی است و اگر کسی چنین حرکتی بکند، قطعاً خیانت کرده است و حتماً بایستی با او به عنوان یک خائن برخورد کرد. مردم را نسبت به این قضیه آشنا و متوجه کنید ...».
[سخنرانی در دیدار گروهی از روحانیون و ائمه جمعه و اساتید حوزه های علمیه اهل سنت، تاریخ 1368/10/5]
اشاره:
در باره این که آیا محمد بن عبدالوهاب (مؤسس فرقه وهابیت) تحت تأثیر استعمارگران و اجانب، آراء و پندارهاى خود را مطرح کرده است یا خیر، آیا فرقه وهابیت را استعمار انگلستان و استکبار جهانی تأسیس و راه اندازی کرده است، بحث هاى مختلفى مطرح است. در این زمینه دو کتاب، یکى با عنوان فارسى «خاطرات مستر همفر» و دیگرى با عنوان «تاریخ آل سعود» از فردى به نام مستعار «ناصر السعید» موجود مى باشند. در این نوشتار کوتاه به بررسى و نقد این دو کتاب مى پردازیم: کتاب اول، که با عنوان «مذکّرات هِمفر» براى نخستین بار در بیروت، توسط مترجم ناشناس لبنانى (مخفف د. ج، ح) از زبان فرانسوى (بدون اشاره به زبان اصلى، انگلیسى) به عربى ترجمه و در مجموعه اى منتشر نمود؟!. (ترجمه فارسى آن نیز مکرّر در ایران و سایر کشورها چاپ شده است) سخنانى آمده است. از جمله محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود را متهم به ارتباط با انگلستان مى کند!؟. البته سخنان دیگرى هم در آن آمده که به دلیل اهمیت آن، ابتدا مرورى کوتاه به مطالب کتاب نموده و در پایان آن را نقد مى کنیم. در کتاب دوم، که با عنوان «تاریخ آل سعود» تألیف ناصر السعید منتشر شده، نویسنده، خاندان آل سعود و محمد بن عبدالوهاب را به یهودی بودن متهم می کند. نقد این کتاب نیز در ادامه می آید. امروز برای همگان (مسلمانان و غیر آنها) روشن شده است که افکار، ایده ها و عملکرد و فعالیت های این فرقه منحرف از روی جهل، نادانی و برداشت های انحرافی از دین (قرآن و تاریخ و حدیث) و به طور کامل در خدمت دنیای غرب و استکبار جهانی و استفاده آنها در ایجاد تفرقه و درگیری و جنگ و خون ریزی میان مسلمان ها (اهل سنت و پیروان شیعه) می باشد.
۱-کتاب خاطرات مستر همفر (همفری)
فصل اول
مستر همفرى(Mr.Humphre/y) مى نویسد:
«مدت ها بود که دولت بریتانیاى کبیر، به موضوع نگهدارى مستعمرات و پابرجایى امپراتورى بزرگ خود مى اندیشید; اکنون وسعت این امپراطورى تا بدان جا رسیده که منظره طلوع و غروب خورشید را در دریاهاى آن مى توان دید، با اینهمه، جزیره بریتانیا در مقایسه با مستعمرات بی شمارش، مانند سرزمین هاى هند، چین، کشورهاى خاورمیانه و نقاط دیگر، بسیار کوچک به نظر مى رسد. از سوى دیگر، استعمار بریتانیا در همه این سرزمین ها یکسان نیست. در بعضى ممالک ظاهراً اداره امور در دست مردم آن جاست، اما سیاست فعال مستعراتى به صورت کامل، در آن نقاط انجام مى شود و چیزى نمانده که استقلال ظاهرى این کشورها، نیز نابود شود و از هر جهت تابع بریتانیا گردند. بنابر این بر ما لازم است که در چگونگى اداره مستعمرات خود دوباره اندیشه کنیم و مخصوصاً به دو نکته توجه لازم را مبذول نماییم:
۱ـ اتخاذ تدابیرى به منظور تحکیم نفوذ دولت امپراطورى بریتانیا، در مناطقى که اکنون به صورت کامل مستعمر این کشورند.
۲ـ تنظیم برنامه هایى براى به چنگ آوردن و در اختیار گرفتن سرزمین هائی که هنوز کاملاً در دام استعمار نیفتاده اند.
ادامه در لینک اصلی
http://www.iranieslamikhabar.ir/cache.php?refer=view_doc&simpleurl=1&ab=fa&path=34298
فهرست کلیپ هائی از فرقه وهابیت و تکفیری ها
دانلود فیلم ها
http://www.aviny.com/clip/mazhabi/vahabiat/film-vahhabiat.aspx
درباره شهادت علی بن ابی طالب(ع) توسط ابن ملجم و انگیزه آن روایتهای متفاوتی بیان شده است.
ابن سعد، انتقام را انگیزه قتل میداند و مینویسد: به دنبال شکست خوارج در نهروان، سه تن از آنان، عبدالرحمن بن ملجم، برک بن عبدالله تمیمی و عمرو بن بکیر تمیمی در مکه گرد آمدند و پس از رایزنی بر آن شدند که همزمان، علی(ع)، معاویه و عمرو بن عاص را بکشند. عبدالرحمن کشتن علی(ع) را به عهده گرفت و به کوفه آمد و با یارانش از خوارج دیدار کرد. وی در مواجهه زن زیبارویی به نام قطام دختر شجنة بن عدی به او دل باخت و از او خواستگاری کرد. زن که پدر و برادرش در نهروان کشته شده بودند، این پیشنهاد را پذیرفت و یکی از شرایط ازدواج را کشتن علی(ع) قرار داد.[۵]
ابن اعثم کوفی عشق ابن ملجم به قطام را دلیل بر قتل امیر مؤمنان ذکر کرده و میگوید: پس از جنگ نهروان و پیش از رسیدن علی(ع) به کوفه، ابن ملجم به کوفه وارد شد و خبر کشته شدن خوارج را به طرفدارانشان داد. او در کوفه به زنی به نام قطام دختر اضبع تمیمی دل باخت و از او تقاضای ازدواج کرد. بنا بر این نقل، عبدالرحمن در شب ۲۳ رمضان در خانه قطام به سر برد و شراب نوشید و مست افتاد و چون بانگ اذان صبح برخاست، قطام او را بیدار کرد و به مسجد کوفه فرستاد و سرانجام چون علی(ع) خواست در رکعت دوم به سجده رود، شمشیر ابن ملجم بر سرش فرود آمد.[۶]
بنا بر منابع، ابن ملجم مرادی در سحر نوزدهم ماه رمضان با شمشیر آلوده به زهر، فرق مبارک حضرت علی(ع) را در محراب مسجد کوفه شکافت.[۷]
در روایتی از امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که ابن ملجم ضربت خود را بر سر مبارک آن حضرت فرود آورد، مانند همان ضربت بر صورتی که نزد فرشتگان بود، نقش بست و پس از آن هر بامداد و شامگاه که ملائکه آن صورت را زیارت نموده، بر ابن ملجم لعنت میفرستند و این امر به طور پیوسته تا روز قیامت ادامه دارد.[۸]
گزارشهای متفاوتی از سرنوشت ابن ملجم در منابع تاریخی آمده است. اما آن چه شهرت دارد این است که امام علی(ع) در آخرین ساعات زندگی به مدارا با ابن ملجم فرزندانش را وصیت فرمود و پس از شهادت امام(ع)، ابن ملجم را برای قصاص نزد امام حسن(ع) آوردند و ایشان نیز با یک ضربۀ شمشیر ابن ملجم را قصاص فرمود و این واقعه در ۲۱ رمضان روی داد. مشهور است ام الهیثم دختر اسود نخعی جنازه او را گرفته و آن را به آتش کشید.[۹]
لینک اصلی
http://fa.wikishia.net/view/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D9%85%D9%84%D8%AC%D9%85_%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%
نگاهی به کتاب «فلسطین» از مقام معظم رهبری(دام ظله)
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17405
http://www.sokhane-ashena.com/index.php/farhangi/9080-2016-06-30-07-33-00
دکتر ثبیتی انگویی، جوان 30 ساله از کشور کنگو است که در جامعة المصطفی(ص) العالمیة شهر قم در حال تحصیل حوزوی است، وی اولین شیعه شهر «مویه نه دیتو» از کشور کنگو است.
این طلبه جوان با بیان اینکه جمعیت فعلی کشور کنگو در حدود 80 میلیون نفر است، اظهار کرد: 80 درصد این جمعیت مسیحی و کاتولیک و 15 درصد آن مسلمان هستند که از این 15 درصد، 10 درصد را سُنی و 5 درصد را شیعه تشکیل دادهاند و زبان رسمی کشور کنگو فرانسوی است و مردم این کشور به 425 لهجه و گویش حرف میزنند.
* به لطف انقلاب اسلامی تشیع به کنگو آمد
کنگو از جمله کشورهایی است که مدت زمان زیادی تحت استعمار غربیها بوده و امروز هم غیرمستقیم بر آن تسلط دارند و 30 سالی است که شیعیان میتوانند در این کشور فعالیت کنند.
سفیر ایران در کنگو فردی به نام سید مهاجر بود که بعد از پیروزی انقلاب که با خون شهدا آبیاری شد به کشور ما آمد و با رایزنیهای خود توانست به دانشگاههای ما ورود پیدا کرده و نوجوانان و جوانان را با جهان تشیع آشنا کند و به لطف انقلاب اسلامی تشیع به کنگو آمد.
* از بچگی به من آموختند شیعیان کافر هستند
من شیعه نبودم و بهشدت از تشیع بی زار بودم، چون در یک خانواده وهابی مذهبی بهدنیا آمدم و پدرم نیز امام جمعه وهابیت بود و از بچگی به من آموختند شیعیان کافر هستند، زیرا وهابیت طرفدار محمد بن عبدالوهاب هستند و ویژگی بارز آنان تکفیر مذاهب دیگر است.
آنها خون مذاهب دیگر را وقف میکنند و معتقدند با کشتن دیگر مذاهب، تطهیر شده و درهای بهشت به رویشان باز میشود.
آنها گرایش به شیعه را بدعت و کفر میدانستند و من با این فکر که شیعیان کافر هستند و علی(علیه السلام) را میپرستیدند بزرگ شدم.
در سال 2008 دیپلم گرفتم و به اصرار پدرم باید به دانشگاه میرفتم و چون در شهر خودم رشته پزشکی نداشت به ناچار به شهر دیگری رفته و مشغول خواندن درس در رشته پزشکی شدم.
بهدلیل اینکه دولت کنگو دولتی لائیک است در دانشگاهی که درس میخواندم سه یا چهار مسلمان بیشتر نبودند. با یک دانشجوی مسلمان در دانشگاه دوست شدم و قصه شیعه شدنم از همینجا شروع شد.
* با خودم گفتم باید به دوستم نصیحت کنم که وضو و نمازش اشتباه است
وی به آشنایی با فرد شیعه در دانشگاه اشاره و اظهار کرد: روزی با این دوست به نمازخانه رفتیم تا نماز بخوانیم، خوب که به رفتارش دقت کردم متوجه شدم وضو گرفتنش با وضو گرفتن ما فرق دارد.
ما برای وضو گرفتن، صورت، دست، سر و پا را کاملاً میشوئیم اما دوستم فقط مسح کشید، این سؤال در ذهنم بهوجود آمد که این چه نوع وضویی است؟!، برای خواندن نماز آماده شدیم، دیدم او از جیبش تکه سنگی درآورد که بعدها فهمیدم به آن مهر میگویند و این کار او برای من تعجبآورتر شد.
بالاخره نماز تمام شد و من به خانه رفتم اما تمام مدت کارهای او جلوی چشمم بود و با توجه به اینکه پدرم امام جمعه بود و هر شب برای ما صحبت میکرد با خودم گفتم باید به دوستم نصیحت کنم که وضو و نمازش اشتباه است و باید دوباره نماز بخواند.
فردای آن روز به او گفتم که شرایط وضو و نمازخواندنت اشتباه است و او نگاهم کرد، لبخندی زد و گفت: من شیعه هستم و نمازم صحیح است.
ادامه در لینک اصلی
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=9469