تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

رئیس دانشکده مذاهب اسلامی ضمن تشریح امکان یا امتناع تعامل با جریانات سلفی گفت: می توانیم در لایه های فکری و مذهبی وانقلابی با بسیاری از جریانات سلفی ارتباط بگیریم و شیعه را به آنها بشناسانیم.

جریان های سلفی امروز بیش از هروقت دیگر در جهان اسلام جولان می دهند. حوزه های مذهبی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی مملو از گروه هایی است که کم یا زیاد حامل ارزش های سلفی اند. ما به عنوان جزئی از جهان اسلام که داعیه تشکیل تمدنی اسلامی داریم، ناگزیر باید نسبت خود را با این جریانات مشخص کنیم. نسبتی که باید نه بر پایه هیاهوهای رسانه ای، که بر مبنای پژوهش های واقع بینانه علمی مشخص گردد. به همین بهانه به سراغ حجت الاسلام دکتر مهدی فرمانیان، رییس دانشکده مذاهب اسلامی رفتیم تا درباره امکان یا امتناع تعامل با جریانات سلفی گفتگو کنیم؛

مهدی فرمانیان

*در ابتدا برای شناخت جریانات سلفی، یک تعریف اجمالی از سلفیت بفرمایید.

برای شناخت سلفیت باید از کلمه «سلف» شروع کنیم. سلف در میان اهل سنت مثل کلمه اهل بیت در شیعه یک کلمه مقدس است. منظور از آن هم صحابه و تابعین هستند. لذا این کلمه در طول تاریخ در میان اهل سنت بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.

بسیاری از سلف وقتی به مباحث اعتقادی می رسیدند یا تعبدا می پذیرفتند یا درباره آن سکوت می کردند و یا سخنان ساده و مجملی درباره آن مطرح می کردند و از آن می گذشتند. یعنی در واقع ورود جدی به مباحث اعتقادی نمی کردند. بزرگان امروز سلفی هم تاکید دارند که اکثر سلف در مباحث  اعتقادی به تعبد و همچنین ظاهرگرایی روی می آورند. یا اینکه بسیاری از مواقع که معنای امری را نمی دانستند، آن را به خدا تفویض می کردند. مثلا می گفتند اصل «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی » را می پذیریم ولی معنایش را به خدا واگذار می کنیم.

این تفکر ظاهرگرایانه وقتی که با تفکر ایران و مصر و یونان و همچنین ادیان دیگر مواجه شد دیگر جوابگو نبود. اهل سنت در این زمینه کم آورد. لذا سراغ عقل گرایی رفت و از آن ظاهرگرایی و تعبد دور شد. معتزله در این زمان تاسیس شد. در کنار اینها گروهی بودند که هنوز رویکرد ظاهرگرایی را در پیش گرفته بودند و به شدت با معتزله مخالفت می کردند. اینها اصحاب حدیث نام گرفتند. آن زمان نام سلفیه یا سلف گرا بر اینها گذاشته نمی شد. همین طیف مردم را از پیروی از عقل گرایان، متکلمین، فلاسفه، عرفا و متصوفه نهی می کردند. این دعوا در قرن سه و چهار به شدت خود را نشان می دهد.

در این میان عده ای آمدند و خواستند میان افراط عقل گرایانه معتزله و افراط حدیث گرایانه اهل حدیث جمع کنند. یکی از اینها ابوالحسن اشعری است که اشعریه را بنا گذاشت. دیگری ابومنصور ماتریدی است که ماتریدیه را تاسیس کرد. دیگرانی هم بودند ولی مانند این دو معروف نشدند. این دو به مهمترین متفکران اهل سنت در طول تاریخ تبدیل شدند. خلفا هم از اینها حمایت کردند. ولی اصحاب حدیث می گفتند پشت سر اینها نماز نخوانید، رفتن به مجالس اینها حرام است و ... .

در قرن هفت و هشت که اصحاب حدیث خیلی ضعیف شده بودند، اشاعره رشد کردند و آن قدر بزرگ شدند که کل جهان اسلام را گرفتند. در قرن هفتم و با حمله مغول معتزله نیز تقریبا از بین رفته بود. احمد بن حنبل، بخاری، مسلم و دیگران جزو اصحاب حدیث بودند ولی جایگاه شان در حد یک محدث بود نه بالاتر. به لحاظ فکری تاثیر گذاری عمیقی بر مسلمانان نداشتند. بیشترین تاثیر برای اشاعره مثل غزالی و فخر رازی بود.

ادامه در لینک اصلی

http://www.mehrnews.com/news/3676830

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۳۰
عباس جعفری (فراهانی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی