تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی


به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین علی (ع) با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، کارشناس فرق و مذاهب و دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام پیرامون نحوه رویارویی آن حضرت(ع) با مخالفان خود به گفت و گو نشسته ایم؛ در ادامه گفت و گوی ما با ایشان به حضورتان عرضه می شود:


*با توجه به اینکه در زمان حیات امام علی (ع) به ویژه دوران خلافت آن حضرت(ع) جریان های مختلف و مخالف مواجه بودند، لطفا بفرمایید امیرالمومنین(ع) چگونه با مخالفان خود برخورد می کردند؟

پیش از پاسخ به این سوال باید گفت زندگی حضرت علی (ع) به عنوان یک شخصیت ممتاز و تاریخی از جوانب مختلفی قابل بررسی است. به عبارت دیگر سیره و رفتار و عملکرد سیاسی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی و … ایشان از زوایای مختلف باید بررسی شود که البته در این زمینه از سوی محققان و پژوهشگران و صاحب نظران جهان اسلام و خارج از آن، کتاب ها و مقالات و آثار بسیاری نگاشته شده و همایش ها و کنفرانس های مختلفی برگزار شده است.

نکته ای که در این میان بسیار مهم است شیوه رفتار و عملکرد امام علی (ع) به عنوان یکی از صحابه پیامبر (ص) و شخصیت هایی است که از ابتدای ظهور اسلام و بعثت پیامبر (ص) در کنار آن حضرت (ص) و تا آخرین مراحل زندگی همراه و همگام و پیرو نبی اکرم (ص) بوده است تا جایی که حتی مخالفان امام علی (ع) نیز نکات مهم و برجسته ای از عملکرد و سیره آن حضرت (ع) بیان می کنند که جای تعجب و شگفتی دارد. در این میان حتی معاویة بن ابوسفیان جملات و حرف هایی درباره امیرالمومنین (ع) بیان می کند که بسیار مهم و قابل تأمل است. اما به هر حال در زمان خلافت امیرالمومنین علی (ع) چهار جریان مخالف و معارض وجود داشت.


*این جریان ها را تشریح کنید.

نخستین جریان که به ناکثین شهرت داشتند، افرادی بودند که زمانی که حضرت علی (ع) به حکومت رسید آنها شروع به پیمان شکنی کردند. این افراد پس از آنکه دوران خلافت خلفای پیشین به سر آمد، حضرت علی (ع) را شایسته رهبری دانسته و با ایشان بیعت کردند حتی مردم را به بیت و منزل آن حضرت (ع) هدایت کرده و اجتماع بزرگی از مسلمانان تشکیل دادند تا با آن حضرت (ع) بیعت کنند اما زمانی که حضرت علی (ع) حکومت را در دست گرفت و اصلاحات را شروع کرد، این افراد شروع به سهم خواهی و بیعت شکنی کردند. این در حالی بود که پیش از این امیرالمومنین (ع)‌ اعلام کرده بودند اگر زمام جامعه را به دست بگیرند، کارهایی انجام می دهند که شاید برخی افراد توان همراهی با ایشان را نداشته باشند! لذا همراه با اصلاحات حضرت علی (ع)، جریان ناکثین پیمان شکنی کردند که در راس آنها طلحه و زبیر بودند. در حقیقت آنها ابتدا بیعت  اما بعد سهم خواهی کرده و بعد از آن امام(ع) را تنها گذاشته و همراه با یکی از همسران پیامبر (ص) جریان جمل را به راه انداختند که تا بصره پیش آمده اما از سپاه امام علی (ع) شکست خوردند.

در این میان ما مسلمان ها باید توجه داشته باشیم اگر جریان و حرکتی را بر اساس مبانی دینی و برخاسته از سنت و عملکرد پیامبر (ص) تشخیص دادیم باید تا انتهای آن جریان همراهی داشته و کناره گیری نکنیم. مانند جریان انقلاب اسلامی که شخصیت بزرگ و مرجع عالیقدر یعنی حضرت امام خمینی (ره) رهبری آن را بر عهده گرفتند و قاطبه مراجع و مردم با ایشان همراهی داشتند که این حرکت منجر به تشکیل نظام اسلامی شد. لذا باید در طول مسیر و ادامه حرکت مردم همچنان همراهی داشته هر چند مشکلاتی همچون مسایل اقتصادی و تحریم ها و ... نیز در این میان ظهور و بروز داشته باشد. 


*مخالفان دیگر چطور؟

اما مخالفان دیگری که در برابر حضرت علی (ع) دست به شورش زدند جریان قاسطین نام داشت که به رهبری معاویة بن ابوسفیان ادعای سهم خواهی داشتند، به حرکت خود ادامه دادند. معاویه قدرت وسیعی در شام داشت که از راه تملق و چاپلوسی و تظاهر به اسلام از زمان خلیفای قبلی توانسته بود منطقه وسیعی از این سرزمین را در دست بگیرد اما وقتی امام علی (ع) حکومت را در دست گرفتند ابتدا با آن حضرت (ع) به مخالفت برخاست و آن حضرت(ع) را با همه شایستگی هایی که داشتند، محکوم و به جنگ تهدید کرد و نتوانست عدالت آن حضرت (ع) را برتابد، بنابراین علیه حضرت علی (ع) و نیروهای ایشان جنگ صفّین را به راه انداختند که لطمات فراوانی به اسلام و مسلمانان وارد کرد.

در حقیقت حرف این جریان آن بود که امام علی (ع) هرچند شایستگی رهبری را دارد اما الان زمام اداره حکومت در دست ماست و شامات سرزمین حاصل خیزی است که در اختیار ما قرار دارد، بنابراین ما باید آن را اداره کنیم. ناگفته نماند که این سرزمین ثروت بسیاری داشت و خراج و مالیات فراوانی از آن به دست آمده و معاویه روابطی را با ملل غربی برقرار کرده بود لذا آنها عدالت و رهبری حضرت علی (ع) را (به دلیل آنکه سهم آنها از بین می رفت) برنتافتند و می دانستند مردم به زودی از دور آنها پراکنده خواهند شد زیرا امام علی (ع) فردی عادل بود که حق را جای خود می نشاند و به دنبال آخرت و حق و عدالت بود اما معاویه و اطرافیان او در پی مادیات و دنیا و ستمگری بودند.

با آغاز جنگ صفین لطمات فراوانی به اسلام وارد شد و سپاه حضرت علی (ع) که در مرز پیروزی قرار داشت دچار فتنه ای از میان لشکر معاویه به رهبری عمروعاص شد. به این ترتیب که آنها، قرآن ها را بر سر نیزه کردند و این آغاز جریان انحرافی ای بود که به جریان مارقین و خوارج شهرت یافت. در حقیقت آنها با اغوا شدن و فریب خوردن و شاید تعمدی به نیروهای امام علی(ع) عنوان کردند که ما تابع قرآن هستیم! و این سخن آنها معانی فراوانی داشت!؟.


*چه معنایی؟ معاویه در پی چه استفاده ای از قرآن بر سر نی کردن داشت؟

معاویه درصدد بود این باور را القا کند که تا الان قرآن در میان آنها -اعم از سپاه حضرت علی (ع) و معاویه- حاکمیتی نداشته لذا از این پس باید قرآن را حاکم کرده و مطابق آن عمل شود به دلیل آنکه خداوند هم گفته است «إِن الحکم الا لله».

معنای اول این سخن آن بود که جبهه امام علی (ع) باطل است و بر مسیر قرآن و سنت پیامبر (ص) نبوده و معنای دوم این سخن آن بود که تاکنون به هر میزان لطمات به دو لشکر وارد شده و خون ها هدر رفته در جهت غیر دینی بوده و باید از همین الان در برابر این حرکت مانع ایجاد شود؛ بنابراین آنها فتنه را آغاز کردند و افرادی از سپاه حضرت علی (ع) که جزو افراد متدین و شایسته بودند فریب این جریان و فتنه را خوردند. 

اما امیرالمومنین (ع) و عمار یاسر و مالک اشتر اعلام کردند که ما برحق بوده و هستیم و این فتنه ای از جانب دشمن است که نباید از آن غافل شد اما این افراد به سخنان حضرت علی (ع) و فرماندهان شایسته او گوش نسپرده و با این سخن از جانب سپاه معاویه، ایمان آنها سست شد و به جریان حکمیت گرایش پیدا کردند که وقتی حکمیت از سوی حضرت علی (ع) پذیرفته نشد آن را به حضرت (ع) تحمیل کردند و از جانب سپاه آن حضرت (ع)، ابوموسی اشعری که فردی عابد و گوشه گیر و زاهد ظاهری بود پیشنهاد شد که داوری حکمیت را بپذیرد و از سوی سپاه معاویه نیز عمروعاص که فردی بسیار زیرک و فتنه انگیز بود به عنوان حَکَم انتخاب شد که نتیجه این گفت و گوها و نشست های دوطرفه آن شد که امیرالمومنین امام علی (ع) از رهبری مسلمان ها عزل و برکنار شد و با توطئه عمروعاص، معاویه به رهبری انتخاب شود که این نتیجه آثار و پیامدهای بسیار منفی در پی داشت؟.


*با چنین انحراف و خدعه ای چه عواقب سوئی به جهان اسلام و مسلمانان تحمیل شد؟

 از جمله آنکه جریان امامت و رهبری مسلمانان که جریانی انتصابی از سوی خدا بود به صورت انتخابی درآمد که این انحراف بزرگی بود و انتصاب به انتخاب تغییر پیدا کرد و این بزرگترین انحرافی بود که تا امروز آثار آن پابرجاست. همچنین جریان منفی ای که در حواشی این گروه ها به نام قاعدین یعنی افرادی که در گوشه ای می نشستند و هیچ چیزی را انتخاب نمی کردند، وجود داشت که آنها نیز لطمات فراوانی به اسلام وارد می کردند. این جریان افرادی بودند که پس از رحلت پیامبر (ص)‌ مسیری را برای خود انتخاب و به آن تمسک کردند و در زمان پس از حیات پیامبر (ص) نیز در دوران خلافت خلفا و امامت حضرت علی (ع) نیز این جریان مسیر انحرافی خود را ادامه داده و در تخریب حکومت حق کار کردند که از این میان می توان به ابوموسی اشعری، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمة، سعد بن ابی وقاص و اسامة بن زید اشاره کرد که این افراد با جبهه حق همراهی نداشتند و انحراف بسیاری پیش آوردند.

امام علی (ع) با انتخاب مسیر درست و سیره ای برخاسته از قرآن و سنت پیامبر (ص) مسیر خود را پیش بردند و با این افراد درگیر شدند و تا حد امکان به مبارزه با آنها پرداختند.


*امروز گروه های تکفیری با اعلام اقتدا به سیره پیامبر (ص) اقدام به تکفیر دیگران می کنند؛ با توجه به این که امیرالمومنین علی (ع) نیز به سیره نبی اکرم (ص) در ابعاد مختلف به ویژه حکومت داری عمل می کردند، آیا می توان گفت منش و روش و خط مشی آن حضرت (ع)  آن چیزی است که امروز گروه های تکفیری دست به آن می زنند؟

بر خلاف آنچه که شهرت پیدا کرده، جنگ ها و نزاع های صدر اسلام از ابتدا با شمشیر و درگیری نبوده و زمانی جنگ رخ می داد که دو سپاه به تفاهم نمی رسیدند چنانکه می بینیم جنگ هایی که در صدر اسلام به مسلمانان تحمیل می شد، پس از برگزاری جلسات و نرسیدن به تفاهم صورت می گرفت هر چند برخی از جنگ ها از ابتدا به صورت تهاجمی و از سوی دشمن و کفار بود و آنها به سپاهیان اسلام شبیخون می زدند و افراد بسیاری را کشته یا اسیر می کردند اما عمده نزاع ها پس از برگزاری جلسات و گفت و گوها و نرسیدن به تفاهم صورت می گرفت. چنانچه در این راستا مشاهده می کنیم حضرت علی (ع) بر اساس مبانی کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) نامه های بسیاری در نهج البلاغه به مخالفان از جمله معاویه، طلحه، زبیر و عمروعاص مرقوم و آنها را به گفتگو دعوت می کردند اما پس از آنکه به نتیجه نمی رسیدند و دشمن جنگ را آغاز می کرد آن حضرت (ع) نیز به دفاع و پاسخ دشمن می پرداختند.

باید توجه داشته باشیم گروهای منحرف تکفیری که امروز وجود دارند اولاً هیچ شناخت دقیقی از مبانی دینی ندارند و ما باید بدانیم که این گروه ها ادامه دهنده راه همان جریان های منحرف صدر اسلام همچون خوارج هستند که به ظاهر افراد دینداری بوده و پیشانی آنها از شدت سجده پینه بسته و شعار «لا اله الا الله و محمد رسول الله» بر زبان آنها جاری بود و قرآن قرائت می کردند و نماز شب به جای می آورند اما عمل آنها برخلاف مبانی دینی بود تا جایی که حتی اهل تسنن در این زمینه اقرار می کنند که جریان های تکفیری همچون داعش از دین منحرف شده و بویی از انسانیت و اسلام نبرده اند. آنها به نام قرآن و پیامبر (ص)، افراد بیگناه بسیاری را به شیوه های گوناگون اعدام کرده و به قتل می رسانند. ثانیاً نباید از این نکته غافل بود که در پشت سر این جریان های تکفیری دشمنان خبیث اسلام یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی (اسرائیل) و بعثی های عراق قرار دارند. باید توطئه این جریان های آلوده و استکبار جهانی بر مردم آشکار شود لذا باید به مردم آگاهی دهیم که این افراد ادامه دهنده همان مسیر خوارج هستند که در زمان حکومت حضرت علی (ع) وجود داشتند و امروز در قرن پانزدهم ظهور اسلام شاهد حضور این جریان های انحرافی هستیم که از سوی دشمن مورد حمایت قرار می گیرند.

لینک اصلی

http://shabestan.ir/detail/News/554053

http://www.sokhane-ashena.com/index.php/archive?id=9021


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۸
عباس جعفری (فراهانی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی