فرقه ی وهابیتِ تکفیری را بیشتر بشناسیم (2)
ب: ریشه های سیاسی و اجتماعی
در قسمت اول این مقاله به مباحثی همچون بررسی ریشه های سیاسی - فرهنگی و تفاوت محیط زندگانی ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب و ... آشنا شدیم. اینک توجه علاقهمندان را به پیگیری مباحث از جمله نقش استعمار و جهان اسلام، فرقهسازیها، مبارزه غرب مسیحی با مسلمانان و جنگهای صلیبی، استعمار انگلستان در جزیرة العرب، اتحاد تاریخی محمد بن عبدالوهاب جلب میکنیم.
استعمارگران و جهان اسلام
استعمار (1) در لغت به معنى آبادانى کردن، آبادانى خواستن و در اصطلاح، تسلّط مملکتى قوى بر مملکتى ضعیف به قصد استفاده از منابع طبیعى و نیروى انسانى آن با تظاهر به منظور آبادى و رهبرى مردم آن به سوى ترّقى است. (2)
در قرآن، کلمه استعمار به مفهوم لغوىاش به کار رفته و بر جنبه مثبت واژه تکیه شده است. (3)
از دیدگاه نظریه پردازان غربى، استعمار به شکلهاى مختلف تفسیر شده است;
فرحت عباس مى گوید: «... أمر اشغال سرزمین یک قوم معین از طرف قومى دیگر، بدون رضاى او و بهرهکشى از آن سرزمین به نفع خود». (4)
کلر مى نویسد: «Colonization یا استعمار از ترکیب دو عامل به وجود مى آید: یکى حرکت دسته جمعى یک عده از افراد، و دیگرى بسط قدرت سیاسى کشور متبوع آن افراد در محل مورد سکونت». (5)
با توجه به تعریفهاى مختلف مىتوان گفت: «استعمار رژیم سیاسى واقتصادى است که در یک سرزمین یا کشور، از طرف یک یا چند دولت خارجى بر قرار مى شود و از این رهگذر، دولت خارجى، نظامى را در آن سرزمین مستقر مى سازند که بدون رضایت مردم از خارج بر آنان تحمیل شده، هدف اصلى آن تأمین منافع خارجیان و عمّال آنان است». (6)
پیدایش استعمار، به شکل شناخته شده امروزىاش به قرن شانزدهم و عصر ماشینى شدن کشورهاى اروپایى بر مى گردد که نیاز آنان به بازار فروش نیز یافتن راه تأمین مواد خام ارزان، مطرح شده بود. استعمارگران براى توسعه نفوذ خود و به بهانه آبادانى سرزمینهاى دیگر از قلمرو کشورشان خارج شدند و به چپاول و غارت و تصرف کشورهاى دیگر همت گماشتند. آنان مدعى بودند که طلیعه داران آبادانى و عمران (7) در متصرفات خود هستند و لذا کشورگشایى، اشغال و تصرف سرزمینهاى دیگران را استعمار نامیدند. این تهاجم، غارت گرى، انهدام ثروتهاى بومى و در یک کلام، سلطه نامشروع و استعمارگرایانه را اقدامات دل سوزانه اى، ابتدا در جهت ایجاد تمدن و بعدها به منظور توسعه و پیشرفت در زمینه هاى مختلف قلمداد کردند.(8)
پس از روشن شدن تعریف لغوى و اصطلاحى استعمار و تاریخچه اجمالى آن با دقت در قرآن، با واژه استکبار مواجه مى شویم که از ماده «کِبر» به معنى تکبّر و خود بزرگ بینی مى باشد و بیشتر در میان مسلمانان به معنى اصطلاحى آن، یعنى نظام سلطه جهانى که کفّار خواستار حکومت و تسلط بر مسلمانان مى باشند، بکار رفته است، در حالی که قرآن کریم و پیامبر گرامى (صلّى الله علیه وآله) هرگز این سلطه را نپذیرفته است. (9)
اصولاً میان جریان «ایمان»، «کُفر» و «کِبر» از اولین روزهاى زندگى اجتماعى انسانها (خلقت جهان) همواره به عنوان جریانهای متضاد و درگیری وجود داشته و قرآن کریم با نقل داستانهاى پیامبران گذشته، مؤمنان را وادار و تشویق به شناخت کفر و استکبار و روحیات و صفات کافران مى کند، تا مبادا گرفتار آن شده و از جبهه حق (خدا و دین واقعی) دور شوند. (10)
استعمار و شیوه های آن
استعمار که بهتر است به جاى آن از واژه «استکبار» استفاده کنیم، براى سلطه پیدا کردن بر جهان به ویژه جهان اسلام، با هدف به دست آوردن منافع مادى و معنوى خود از شیوههاى مختلف فرهنگى ـ نظامى ـ سیاسى و اقتصادى استفاده مىکنند و البته با موانع بسیارى هم روبرو مى شود که براى مقابله با آنها با روشها و سیاستهاى پیچیدهاى سعى مى کند، نفوذ و سلطه خودش را بر کشورهاى دیگر و به ویژه جهان اسلام و کشورهاى اسلامى عملى نماید، از جمله موانع استکبار در کشورهاى اسلامى مسئله ملیّت، زبان، نژاد، فرهنگ و مذهب مى باشد. از بین موانع، مسئله فرهنگ و مذهب(اسلام و تشیّع) به عنوان سدّ محکمى در برابر اهداف استعمار و استکبارى خودنمایى مى کند.
نماینده استعمارگر پیر انگلستان در مجلس عوام در حالى که قرآن را در دست داشت گفت: «اروپا باید بداند، تا وقتى که این کتاب [قرآن] راهنما و مورد عمل مسلمانان است، هرگز امکان ندارد که پایههاى سیاست استعمارى ما در آن سرزمینها مستقرّ گردد!». (11)
روح حاکم بر تعالیم قرآن و اسلام در مبارزه با دشمنان (استعمارگران و استکبار جهانى) طورى است که اگر مسلمانان به آنها عمل نمایند، هرگز دشمنان نمى توانند به اهداف خود نایل شوند، چرا که اسلام با استعمار، استثمار، سلطه طلبى، ظلم و ستم از ناحیه هر کسى باشد به شدت مبارزه نموده و مؤمنان را به آن فرا مى خواند و مى گوید، باید عدالت در انواع آن در میان انسانها (مسلمانان و غیر مسلمانان) حکم فرما گردد و مستضعفان با آزادى کامل در روى زمین زندگى نموده و زورم داران و مستکبران نباید اذیت و آزارى به آنها روا دارند.
اسلام با طرح شعار توحید و ایمان، عزّت و شوکت، صفا و صمیمیت، قدرت و عظمت، تقوى و انسانیّت، با همه امتیازات و نشانه هاى شرک و گمراهى و ظلم و ستم به مبارزه برخاسته است. (12)
یکى از شیوهها و تاکتیکهاى استعمارگران براى سلطه بر کشورهاى دیگر، مسئله هجوم نظامى و لشکرکشى با تکیه بر سلاحها و تجهیزات پیشرفته مى باشد که در تاریخ قدیم و جدید نمونههاى فراوانى را سراغ داریم مانند جنگهاى صلیبى (13) مسیحیان با مسلمانان، جنگهاى جهانى، اشغال کشورهاى هند و پاکستان، عراق، ایران، الجزایر افغانستان، کشورهاى آفریقایى، ویتنام، کوبا، ژاپن و... (14) و در صورتی که از راه نظامى موفق نشوند از شیوه غیر مستقیم با اعزام مستشاران نظامى ـ سیاسى و فرهنگى به عنوان مستشرق و... و با شناسایى افراد بومى هوادار قدرتهاى خارجى، راههاى سلطهجویى و نفوذ استعمارى خودشان را فراهم مىکنند. ایجاد اختلافات مرزى بین کشورها (اساساً مرزبندى کشورها طبق نقشههاى استعمارى تنظیم شدهاند) و اقوام مختلف با اعتقادات گوناگون ساکن در اطراف مرزها که به درگیرى بین دولتها و کشورها منجر مى شود از راههاى دیگر نفوذ و سلطه مى باشد. منطقه حساس خاورمیانه و کشورهاى اسلامى منطقه در قرون هفده و هیجده میلادى از مراکز مهم جهان است که استعمارگران براى تسلط بر آن به انواع و اقسام شیوهها دست زدهاند. نقش استعمارگر کهنهکار و با تجربه بریتانیا (انگلستان امروز) بیش از دیگر استعمارگران مشخص است که با استفاده از مذهب (اعتقادات دینى و اختلافات مذهبى) میان ادیان آسمانى (مسئله نژاد برتر)، و مسلمانان (شیعه و سنى) با انواع اتهامات و تضعیف مذهب توسط مذهبىها و اختلاف افکنى به میدان آمدند و از راههاى مختلف فرهنگى ـ سیاسى ـ اقتصادى و نظامى، موفق شدند به دو هدف عمده و اساسى در خاور میانه همزمان با فروپاشى خلافت عثمانى دست پیدا کنند که یکى: تأسیس حزب صهیونیزم جهانى و دولت اسرائیل در فلسطین (15) و دیگرى: تأسیس فرقه وهّابیت و نظام آل سعود در جزیرة العرب (عربستان سعودى) مى باشد. (16)
استعمار و فرقهسازى در جهان اسلام
فرقهسازى در جهان اسلام، از نقشههاى قطعى استعمارگران بوده و هست. استعمار انگلستان، براى رسیدن به اهداف خودش در خاورمیانه از قدیم، کارشناسان و مأموران زیرکى را به منظور یافتن راههاى مناسب و دستیابى به اهداف به منطقه اعزام کرد که «لُرد کروزن» «ادوارد براون»، «دالگورکى»، «لُورنس»، «فیلیب حِتّى»، «هَرى سِنت فیلبى»، «هِمفر/ همفرى» و... نمونه هاى آن هستند.
روشن است که استعمارگران غربى با توجه به تعالیم اسلام که هرگونه سلطه پذیرى را از بیگانگان بر مسلمانان نفى مى کند و راههاى دیگر را هم تجربه و سودى نبردند، تصمیم به ایجاد اختلاف و دو دستگى بر پایه مذهب و مسائل دینى و فرقهسازى گرفتند تا به این وسیله بتوانند به اهداف خود نایل شوند. یکى از راههاى رسیدن به اهداف استعمارى در جهان اسلام، دامن زدن به اختلافات بین شیعه و سنى و گرایشهاى مختلف کلامى ـ فقهى (17) که در بین پیروان هر کدام از دو گروه بزرگ اسلامى وجود دارد، بود. زیرا اختلاف آنها، زمینه مناسبى را براى ایجاد درگیرىهاى مذهبى و فاصله گرفتن از دستورات أساسى تعالیم اسلامى مى باشد و از این راه مى توان این دو طایفه بزرگ اسلامى را به خود مشغول نمود تا باعث تضعیف نیروهاى خود شوند و به دست خود تا پاى مرگ به جنگ و خون ریزى بپردازند. تهمت ـ افترا ـ خروج از اسلام ـ بدعت گذاری و... نمونههایى از عملکرد هر کدام بر ضد دیگرى مى باشد، استعمارگران نیروهاى خود را با هدف جاسوسى و... با انواع و اقسام تواناییها، از قبیل، دانا بودن به زبان و آداب و رسوم مردم مسلمان(شیعه یا سنّى) روانه مناطق و سرزمین هاى اسلامى مى کردند. (18)
شیخ طنطاوى مصرى(1940م) ملاقات خود با «ادوارد براون» را شرح داده و مى گوید:«در سال 1900 و 1910 م در مصر با او ملاقات کردم. وى به خوبى زبانهاى عربى، ترکى، فارسى و لغات دیگر را مى دانست و مى گفت: دولت انگلستان مرا مأمور کرد تا در این موضوع تحقیق کنم که آیا اتحاد و ائتلاف شیعه و سنّى امکانپذیر است یا نه؟ و من براى انجام این مأموریت به ترکیه رفتم و مدتى در میان مردم آن سرزمین به سر بردم و سپس به ایران رفتم و با ایرانیان معاشرت کردم و...». (19)
نمونه هاى اختلاف انگیزى مأموران و جاسوسان بیگانه در بین مسلمانان زیاد مىباشد، مواردى که به درگیرى، خونریزى و... منجر شده و در بسیارى از موارد از تعصّب بى جا و جهل مردم مسلمان نیز استفاده شده است. در دوره حاکمیت عثمانىها در آناطولى و صفویان، زندیه، افشاریه و قاجاریه در ایران، بیگانگان بهرهها و استفادههاى فراوانى از اختلافانگیزى بین شیعه و سنّى به دست آوردند، کاربه جایى رسید که دولت عثمانى و مردم ترک، در ایران، به عنوان کشور و دولت مخالف اسلام و اهل بیت"علیهم السلام" و شیعیان ایران و دولت صفویان در آناطولى به عنوان گروه غیر مسلمان و رافضى تکفیر مى شدند و درگیرى و جنگ هر کدام با دیگرى به عنوان «جهاد در راه خدا»! قلمداد مى شد.
نقشه دشمنان در این باره (اختلاف بین ترکان عثمانى و صفویان ایران) تا جایى مى رسد که دولت ایران براى مبارزه و نابودى دولت عثمانى مسلمان! حاضر مى شود با کفّار و دشمنان واقعى دین اسلام یعنى اروپائیان متحد شوند. (20)
یکى از راههاى فرقهسازى دشمنان، طرح مسئله ناسیونالیسم(قومیت گرایى) در میان مسلمانان به ویژه عرب زبانان براى کسب استقلال از امپراتورى عثمانى بود که استعمار از آن به صورت ابزارى استفاده کرد. ابتدا با حضور نظامى خود و اشغال سرزمینهاى عربى و تشویق آن ها به منظور کسب استقلال و وعده بهره مندى از حمایت مالى و نظامى غرب تحقق پیدا مى کرد. جداسازى کشورها در واقع به جداسازى اعتقادى ـ مذهبى از طریق تأسیس و تشکیل فرقههاى جدید توسط افراد مستعدّ شناخته شده انجامید.
جان گولیک (John Gulic) مى نویسد: «نکته مهم این است که پس از تأسیس فرقهها (که نوعى برش عمقى جامعهاند و امکان وحدت ملى را از آن مى گیرند) در قالب و شکل اعتقادى (فکرى ـ فرهنگى) به وجود مى آیند و به سرعت هویت سیاسى خود را نشان مى دهند. مانند فرقه بهائیت در ایران (21)، فرقه قادیانیه در شبه قاره هند (22)، فرقه سنوسىها در لیبى (آفریقا) (23)، فرقه شیخیّه در عراق(24) و فرقه وهّابیت در جزیرة العرب». (25)
دورنمایى از مبارزه غرب مسیحى با شرقِ اسلامى
جهت روشنتر شدن بیشتر بحث و نتیجه گیرى آسانتر، دورنمایى از مبارزه غرب مسیحى با شرق اسلامى را یاد آورى مى شویم:
کفّار اروپائی و غرب نسبت به شرق، به ویژه جهان اسلام از گذشته هاى دور به عنوان رقیب نگاه مى کردند و این نگاه و توجّه پس از ظهور اسلام در قرن هفتم میلادى چون به طور جدّى، ماهیت وجودى آنها را نشانه گرفت، عمیقتر شد و در مراحلى مختلف با شیوهها و شکلهاى گوناگون عکس العمل نشان داد.
مهمترین حوادث جهان پس از ظهور اسلام و عکسالعملهاى غرب به شرح زیر است:
مرحله اول: گسترش و نفوذ اسلام تا قلب اروپاى مسیحى
ـ در سال 50 هـ. / 670 م، مسلمانان، پس از فتح قبرس به شمال آفریقا لشکر کشیدند.
ـ در سال 75 هـ. / 694 م، مسلمانان، به ارمنستان حمله کردند.
ـ در سال 102 هـ. / 720 م، مسلمانان، وارد فرانسه شدند.
ـ در سال 232 هـ. / 846 م، مسلمانان، رم را تسخیر نمودند.
ـ در سال 265 هـ. / 878 م، مسلمانان، سیسیل را متصرف شدند.
روشن است که رمز اصلى پیروزى مسلمانان و شکست دشمنانان اولاً ضعف و سستى مسیحیان و بى عدالتى شاهان اروپایى و ثانیاً انگیزههاى معنوى، اخلاص مسلمانان عدالت خواهانه قرآن و پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود. (26)
مرحله دوم: تهاجم غرب به شرق (اسلام) و جنگ هاى صلیبى
ـ در سال 490 هـ / 1096 م، نخستین جنگ صلیبى شروع شد که سه سال طول کشید.
ـ در سال 493 هـ / 1099 م، صلیبیون بیت المقدّس را تصرف کردند.
ـ در سال 583 هـ / 1187 م، «صلاح الدین ایوبى» (27) بیت المقدس را آزاد کرد.
ـ در سال 626 هـ / 1228 م، صلیبىها به رهبرى «فرد ریک» علیه مسلمانان هجوم آوردند.
ـ در سال 646 هـ / 1248 م، مرحله هفتم جنگهاى صلیبى به رهبرى «لوئى نهم» ادامه یافت.
ـ در سال 690 هـ / 1270 م، مرحله پایانى جنگهاى صلیبى بین غرب و شرق (مسلمانان) خاتمه یافت.
در این جنگهاى دویست ساله، اروپا مسیحى با تمام تلاش سعى کرد، حضور اسلام را در غرب بشکند و یا محدود کند ولى به طور کامل نتوانست موفق شود. در این جنگ ها غرب از دستاوردهاى علمى، نظامى و سیاسى مسلمانان بهره گرفت ولى دشمنى و کینه تلخ خودش را حفظ کرد. همکارى پنهان و آشکار با مغولان در تهاجم آن ها به شرق اسلامى (ایران و بغداد) نشانه دیگرى از دشمنى غرب مى باشد. (28)
بدون تردید یکى از انگیزههاى اساسى درگیرى و مبارزه غرب با جهان اسلام به مخاطره افتادن منافع اقتصادى غرب بود. گسترش اسلام از سده هفتم میلادى و تسلط مسلمانان بر راههاى دریایى، رونق تجارت میان اروپا و هند و نیز اروپا و شرق دور را مشکل و مختل ساخته بود. (29)
با اضمحلال امپراتورى روم شرقى و باقى ماندن بیت المال در دست مسلمانان، اندیشمندان سیاسى، فرهنگى و نظامى غرب را به تفکر بازیابى و چاره جویى واداشت. این دوران که همزمان با حملات وسیع و ویران گر مغولان بر دنیاى اسلام و مسلمانان بود، و موجب ضعف، رکود و عقب ماندگى جهان اسلام شده بود، غرب گامهاى اساسى رشد و پیشرفت خود را برداشت.
ویل دورانت مى نویسد: «مغرب زمین، جنگ هاى صلیبى را باخت، ولى در جنگ اعتقادات پیروز شد. همه جنگ آوران مسیحى از اَرض موعود بیرون رانده شدند. اما مسلمانان که پیروزى دیر آمده خونشان را مکیده بود و مغولان دیارشان را به ویرانى کشیده بودند، به نوبه خود به دوران تاریک نادانى و ندارى افتادند. در صورتى که مغرب شکست خورده که از کوششهاى مداوم، تجربه آموخته و شکستها را از یاد برده بود، عطش علم و علاقه به ترقى را از دشمنان [مسلمانان] فرا گرفت. کلیساهاى جامع ساخت که سه برابر مى شود. میدانهاى عقل را پیمودن گرفت. ... و با سربلندى به دوران رنسانس قدم نهاد». (30)
مرحله سوم: هجوم مجدّد شرق
مسلمانان در یک حرکت تهاجمى (برخلاف نظر ویل دورانت) با فتح قسطنطنیه، به دست سلطان محمد فاتح در سال 857 هـ. / 1453 م تشکیل امپراتورى بزرگ عثمانى با فتوحات جدید (آتن، مجارستان و...) خواب را از چشم اروپائیان گرفتند. (31)
در طول همین قرون (دهم و یازدهم هجرى / هفده و هیجدهم میلادى) سه قدرت بزرگ مسلمان: عثمانى، صفویه و گورکانىِ هند به جاى اتحاد و مقاومت در برابر غرب، تمام تلاش خود را صرف درگیریهاى کم ارزش مانند اختلاف قومى (ملیّت خواهى)، اعتقادى و... نمودند و استعمارگران غربى از فرصت استفاده، و با انواع شیوهها به داخل مسلمانان رخنه کردند و به اضمحلال و شکست شرق اسلامى از درون آن مشغول شدند مهمترین دستاورد غرب در این مرحله، گذشتن از رنسانس و رسیدن به انقلاب صنعتى (32) بود.
مرحله چهارم: هجوم نوین غرب
مرحله جدید حمله غرب مسلح به صنعت، تجهیزات جنگى، سازماندهى سیاسى و... شروع شد. در این مرحله، تنها تهاجم به خاک و زمین نیست، بلکه هدف نابودى فرهنگ، تمدن، آداب و رسوم و اعتقادات مذهبى دین اسلام (33) مى باشد. یکى از ابزارهاى غرب در این دوره استفاده از کارشناسان با تجربه که از مدتها قبل به عنوان جاسوسان به مناطق شرقى اعزام شده بودند و از کارهاى عمده آنها شناسایى و معرفى اسلام به مسیحیان پس از بازگشت مى باشد که معمولاً به دلیل عدم قدرت و توانایى براى شناخت اسلام و یا عمدى، اسلام را به گونهاى دیگر معرفى مى کردند. (34)
ـ در سال 1213 هـ / 1798 م، ناپلئون ابتدا مصر و سپس سوریه را فتح کرد.
ـ در سال 1242 هـ / 1826 م، روسیه به ترکهاى عثمانى در مورد صربستان اولتیماتوم داد.
ـ در سال 1243 هـ / 1827 م، روسیه، فرانسه و انگلستان، دولت عثمانى را وادار به ترک جنگ با یونان کردند.
ـ در سال 1257 هـ / 1841 م، پنج کشور بزرگ اروپایى مرزهاى دولت عثمانى را تضمین کردند.
ـ در سال 1332 هـ / 1912 م، روسیه و فرانسه و بریتانیا به امپراتورى عثمانى اعلام جنگ دادند.
و...
استعمار غرب، پس از موفقیت در فروپاشى امپراتورى بزرگ عثمانى(35) جنگ جهانى اول و تقسیم بندى کردن مرزها و کشورهاى اسلامى، اختلافات مذهبى و ناسیونالیستى و... را مطرح، از تأسیس فرقهها و نحلههای گوناگون حمایت جدّى نمود. (36)
انگلستان و فرقه وهّابیان
با توجه به بحثهاى گذشته، نقش استعمارگران به ویژه استعمار انگلستان در حمایت از تأسیس و رشد و گسترش فرقه وهّابیان به وضوح نمایان است.
استعمار انگلیس توسط کارشناسان و جاسوسان خود، دنبال سلطه پیدا کردن بر مناطق استراتژیک و حساس خاورمیانه مانند خلیج فارس، عراق، ایران و... بود، به ویژه مسئله کمپانى هند شرقى و راههاى ارتباطى دریایى و خشکى آسیا با اروپا براى او مهم بود. از طرفى خطر نفوذ قدرت هاى دیگر مانند روسیه، آلمان و... نیز براى او پنهان نبود. لذا دنبال تقویت و تثبیت قدرت نظامى و سیاسى خود در منطقه بود.
یکى از راههاى این مسئله، حمایت از دولتها و جمعیتهایى بود که اولاً با حاکمیت عثمانى مخالف باشند و ثانیاً از اعتقادات مذهبى ویژهاى مانند: جمود، خشکى، خیره سرى و تعصب نژادى برخوردار باشند.
این ویژگىها و خصوصیات در قبایل بومى ساکن در مناطق نجد(عُینیه، دِرعیه، حُریملاء و...) وجود داشت، فقط مىبایست منتظر فردى باشند که با ادعاى اصلاح گرى و دعوت مردم به توحید و اسلام سَلف صالح! رهبرى مردم را به دست گیرد و آن فرد «محمد بن عبدالوهاب نجدى» (37) بود.
استعمار انگلیس در جزیرة العرب
دولت انگلستان براى جلوگیرى از پیشرفت سریع آلمان، در منطقه که تا عراق و خلیج فارس پیش آمده بود و راه هند را به خطر مى انداخت، تصمیم گرفت براى حفظ منافع خود از شیوخ منطقه خلیج فارس حمایت نماید.
«لُرد کُرزن»، نایب السلطنه انگلیس در مستعمرات هند، در سال 1321 هـ. / 1903 م به خلیج فارس آمد و شیخ نشین کویت و دیگر شیخ نشینهاى منطقه خلیج فارس را تحت الحمایه دولت انگلستان درآورد و راه دریایى خلیج فارس و دریاى عمان را بر روى آلمان و سایر دول اروپایى بست. (38)
دولت انگلستان با حل اختلافات خود با روسیه و فرانسه، پس از تقسیم فعالیت سیاسى در ایران و سایر کشورها بین خودشان، براى راه اندازى پایگاه مطمئن در کشورهاى عربى، به دنبال سیاستهاى (39) استعمارى خود از طرفى، دفتر اتحاد اسلام (پایان اسلامیزم) را در لندن تأسیس نمود و از طرف دیگر شریف حسین، پادشاه حجاز را به وسیله «کُلُنِل لُورنس» (40) فریب داد و او را تحریک نمود تا به فکر تأسیس دولت متحد اسلامى و اتحاد اسلام و عرب بیافتد و با بهانههاى ناسیونالیستى، کشورها را درگیر و بهرههاى خودش را در چپاول ثروتهاى منطقه و جلوگیرى از رشد و توسعه جهان اسلام عملى نماید. پس از مقاومت آلمان در برابر سیاستهاى انگلستان، جنگ جهانى اول را راه اندازى کردند که نتیجه آن شکست آلمان و خلافت عثمانى، تکه تکه کردن جهان اسلام و به قدرت رسیدن پادشاهان و دولتهاى وابسته و یا دست نشانده بیگانگان و تأسیس و حمایت فرقههاى تفرقه انگیز مانند وهابیت و قتل و کشتار مسلمانان به دست خودشان، و سیادت و ریاست کشور انگلستان در منطقه خلیج فارس بود. (41)
اتحاد تاریخى امام الدعوة و امام السیف!
در سال 1157 هـ / 1744 م بین «محمد بن عبدالوهاب» و حاکم منطقه نجد، امیر «محمد بن سعود» (42) پیمان و اتحادى برقرار شد که به موجب آن، امیر سعودى از سوى خود و اعقاب خود، پشتیبانى و حمایت از شیخ محمد به عنوان امام الدعوة و پیشواى مذهبى را متعهد مى شدند و متقابلاً شیخ محمد و اعقاب او نیز متعهد گردیدند تا خود و اولادش پیوسته راهنما و مدافع و یاور امیران سعودى به عنوان رهبران سیاسى و امام السیف باشند. (43)
محمد بن عبدالوهاب در سایه حمایت و پشتیبانى آل سعود، مشغول تدریس و تبلیغ و نشر و گسترش آراء و پندارهاى خودش که دعوت به توحید خالص و سنت سلف صالح! بود، گردید. گروه گروه، افراد مختلف شهر دِرعیّه و مناطق دیگر به اطراف او جمع شدند و تعالیمش را فرا گرفتند و نامه هاى مختلفى براى جذب و هدایت قبایل و مناطق دیگر در جزیرة العرب و خارج آن تهیه و ارسال شد. (44)
علما و مردم مناطق مختلف با شنیدن و دیدن تعالیم جدید محمدبن عبدالوهاب، بعضى طرفدار مى شدند و بعضى، آنها را به مسخره مى گرفتند. از مهمترین شخصیتهایى که به مخالفت با آراء او برخاستند، مى توان از: ابن اسماعیل، عبدالله المویسى، ابن عبید، ابن یحیى، ابن سحیم، مربد بن احمد، محمد بن فیروز، سلیمان بن عبدالوهاب و .... نام برد. (45)
محمد بن سعود نیز از وجود محمدبن عبدالوهاب و آراء او براى دست اندازى به شهرهاى همسایه و مناطق دیگر و گسترش مناطق تحت نفوذ خود، استفاده مى کرد و محمدبن عبدالوهاب نیز تا پایان عمر بر این پیمان باقى ماند و به حمایت از آل سعود پرداخت و فتواى جهاد با مخالفان را صادر و پایههاى سلطنت و قدرت آل سعود را استوار نمود، حتى در بعضى از جنگها، شخصاً سلاح به دست مى گرفت و شرکت مى کرد و بالأخره در سال 1206 هجرى پس از ایجاد اختلاف، بدعت گذارى و قتل و خونریزى و غارت اموال و... توسط طرفدارانش وفات نمود. (46)
تاکنون همواره اولاد و اعقاب او در حجاز، در سمت مفتى از عملکرد سعودیان حمایت مى کنند.
تا سال قبل، شیخ عبدالعزیز بن عبدالله معروف به «بن باز» ریاست فقهى(مفتى) دربار سعودى را عهده دار بود. او در سال 1330 هـ.ق در شهر ریاض متولد و پس از مدتى نابینا شد. علوم دینى، حدیثى و فقهى را نزد «شیخ محمد ابراهیم بن عبداللطیف آل الشیخ» فرا گرفت و مشغول خدمت در دربار سعودیها گردید. تألیفات او در زمینههاى گوناگون حدیث، قرآن، فقه و تاریخ مى باشد و همچنین فتاواى زیادى از طرف او صادر گردیده که در مجموعههایى چاپ شده است. (47)
نتیجه گیرى
1ـ استعمارگران غربى، دشمنان واقعى اسلام و مسلمانان مى باشند و لحظه اى از توطئه در باره اسلام و مسلمانان و دخالت در کشورهاى اسلامى کوتاهى نمى کنند.
2ـ روشها و اصولى که دشمنان استعمارگر خارجى براى خشن معرفى نمودن دین اسلام به کار مى برند، جالب مى باشد (نمونه هایى از این روشها در خاطرات مستر هِمفرى! آمده است).
3ـ اوضاع جهان اسلام و کشورهاى اسلامى به ویژه خاورمیانه در قرن هیجدهم میلادى / دوازدهم هجرى، بسیار آشفته بوده است، دشمنان تلاش زیادى کردند تا از طرفى امپراتورى عثمانى را متلاشى کنند و از طرفى بذر نفاق و اختلاف و درگیرى را در بین مذاهب مختلف اسلامى(شیعه، سنى و...) برپا و به اهداف سیاسى و اقتصادى خود نایل شوند.
4ـ فرقه وهابیان اگر صد در صد ساخته و پرداخته استعمارگران خارجى نباشد، ولى مى توان گفت: فرقه اى است که صددرصد در خدمت استعمارگران قرار گرفت و چه بهرهها و سودهاى فراوانى که استعمارگران(دشمنان اسلام و مسلمانان) از عملکرد آن به دست نیاوردند و هم اکنون نیز اسلام وهّابى، تجسّم همان اسلام امریکایى و صهیونیستى! (صد در صد مخالف اسلام ناب محمدى"صلّى الله علیه وآله") مى باشد!.
5ـ عوامل اقتصادى فراوانى نیز در تأسیس این فرقه دخالت داشته اند که در لابلاى بحثها به آنها اشاره شده است، اعراب بیابانى گرسنه و بیچاره به دنبال قدرتى بودند که به آنها ثروت ومال به دست دهد و تأسیس فرقه وهابیان با حمایت انگلستان و اتحاد مساعدت آل سعود، آرزوى آنها را برآورده کرد.
ادامه دارد ... .
پی نوشت ها:
1ـ معین، محمد، فرهنگ فارسى معین.
2- همان.
3ـ «... هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها...» سوره هود/ 61.
4ـ منصورى، جواد; شناخت استکبار جهانى: 17.
5ـ ذاکر حسین، عبدالرحیم، تأسیسات حقوقى و سیاسى امپریالیستى: 36.
6ـ رهنما، مجید; مسایل کشورهاى آسیایى و آفریقایى: 6.
7ـ قران کریم این حقیقت را روشن مى کند «و اذا قیل لهم لا تُفسدوا فى الأرض قالوا انّما نحن مصلحون الا انّهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون »[ سوره بقره / 11و 12].
8ـ منصورى، جواد; شناخت استکبار جهانى: 18.
9ـ «و لن یجعل اللّه للکافرین على المؤمنین سبیلاً» [سوره نساء/ 141].
0 ـ طباطبائى(ره)، محمدحسین; المیزان فى تفسیر القرآن (ترجمه): 64، به نقل از شناخت استکبار جهانى: 23.
1 ـ سیماى اسلام: 295 به نقل از الأبطال و شبهات حول الإسلام: 9.[ مجله حوزه شماره 16، شهریور 1365، مقاله حربه تکفیر; استعمار ].
2 ـ به قرآن کریم: سوره نساء / 57; سوره ممتحنه / 1; سوره نساء / 141; سوره آل عمران / 18 و 103، فتح / 29 و سوره صف / 4 و... مراجعه شود.
3 ـ توضیح این جنگ ها خواهد آمد.
4 ـ منصورى، جواد; شناخت استکبار جهانى: 65.
5 ـ استکبار جهانى به رهبرى دولت انگلستان در سال 1917 میلادى توسط وزیر خارجه بریتانیا (اعلامیه بالفور) تشکیل دولت صهیونیستى اسرائیل، در فلسطین، اعلام گردید.
6 ـ منصورى، جواد; شناخت استکبار جهانى: 67.
7 ـ به عنوان مثال به بعضى از فرقه ها و شاخه هاى اصلى آن دو اشاره مى کنیم: اهل حدیث ـ شافعى ـ حنبلى ـ مالکى ـ داودى ـ حنفى ـ خوارج ـ معتزلى ـ اشعرى ـ اسماعیلى ـ زیدى ـ صوفى و... در روایتى که منسوب به پیامبر گرامى"صلّى الله علیه وآله" مى باشد، آمده است که «مسلمانان [بعد از من] هفتاد و سه فرقه مى شوند که یکى بر حق [اهل نجات] و بقیه باطل مى باشند.» [به کتاب الملل و النحل / شهرستانى و «الفرق بین الفرق / نوبختى و... مراجعه شود.].
8 ـ لرد کرزن جورج; ایران و قضیه ایران; ترجمه مازندرانى: 44 و 49 به نقل از نقد توطئه آیات شیطانى: 23. [ لُرد کرزن که یکى از طراحان استعمارى و استیلاى غرب در شرق است... 186 سفرنامه را نام مى برد که تقریباً همگى آن ها توسط مأموران سیاسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى غرب نوشته شده است.].
9 ـ معلم حبیب آبادى، محمدعلى، مکارم الآثار... 6: 2203 [مجله حوزه، شماره 16، شهریور 1365 مقاله: حربه تکفیر; استعمار].
20ـ مصاحب، غلامحسین; دایرة المعارف فارسى 2، بخش اول: 1571.
2ـ سید على محمد شیرازى در سن 24 سالگى مدعى «باب و بابیّت» و در سال 1266 ق در تبریز اعدام مى شود[ تاریخ ادیان و مذاهب جهان 3: 1403].
22ـ این فرقه، منسوب به غلام احمد قادیانى (م 1250 ق) مى باشد که پس گوشه گیرى در سن چهل سالگى کتابى به نام «براهین احمد» منتشر و در حدود پنجاه سالگى دعوت خودش را اعلام نمود... [ تاریخ ادیان و مذاهب 3: 1420].
23ـ محمد بن على السنّوسى الجزایرى، این فرقه را در سال 1253 هـ. تأسیس و مدعى مرام صوفى گرى! شد و در سال 1275 هـ وفات کرد [موثقى، جنبش هاى اسلامى معاصر: 213].
24ـ بنیان گذار این فرقه، شیخ احمد أحسایى (م1825 م) مى باشد که پس از هجرت از أحساء در جزیرة العرب به ایران و مسافرت هاى مختلف به شام، عراق و حجاز مدعى «رکن رابع» در بین مردم شد[ تاریخ ادیان و مذاهب جهان 3: 1396، دایرة المعارف فارسى 2، بخش اول: 1524].
25- تاریخ ادیان و مذاهب جهان 3: 1396.
26ـ جعفرى، یعقوب; مسلمانان در بستر تاریخ: 18 به نقل از واقدى، فتوح الشام 1: 92; بلاذرى، فتوح البلدان: 144; معجم البلدان 1: 188.
27ـ یوسف بن ایّوب ملقب به «الملک الناصر» (م 589 هـ) که خدمات زیادى به جهان اسلام انجام داد.
28 حایرى، عبدالهادى; نخستین رویارویى هاى اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بوژروازى غرب: 53.
29ـ مهاجرانى، عطاء اللّه; نقد توطئه آیات شیطانى; 21.
30ـ ویل دورانت; تاریخ تمدن، بخش اول: 434 به نقل از توطئه آیات شیطانى: 21.
3ـ ادوارد گیبون; انحطاط و سقوط امپراتورى روم، ترجمه شادمان: 1429.
32ـ غرب دوران هزار ساله گذشته که دین مسیحیت پس از رسمى شدن در سال 476 میلادى، سلطه و قدرت خود را بر تمام زندگى مردم حاکم کرده بود تا سال 1452 میلادى را دوران تاریکى و قرون وسطى مى دانند.
33ـ طرح مسئله سکولاریسم (جدایى دین از سیاست) از طرف استعمارگران غربى و فریب خوردن بعضى از مسلمانان در جهان اسلام، کمک زیادى به اهداف اروپائیان نمود.
34ـ وات، مونتگمرى; برخورد آراى مسلمانان و مسیحیان، ترجمه آریا: 7 و 14 به نقل از افتخارى و...; رویکرد دینى در تهاجم فرهنگى: 37.
35ـ فروپاشى امپراتورى عثمانى، عوامل دیگرى مانند فساد و تباهى، ضعف اداره کشور، دارا نبودن شرایط رهبرى دینى و... نیز داشت.
38ـ محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسى ایران و انگلستان7 : 2033 به نقل از شناخت عربستان سعودى: 31
ـ سیاست استعمارى « فَرِّق تَسُدْ» یعنى اختلاف بینداز و آقایى کن و به تعبیر انگلیسى: "DIVIDE & CONQUER" 39-به معناى اختلاف و تفرقه ایجاد کن و حکومت کن.
T.E.LAWRANCE 40ـ نام اصلى او «توماس ادوارد لورنس، مى باشد که در سال 1888 میلادی در شهر «ویلز» انگلستان متولد شد و پس از تحصیلات، با شروع جنگ جهانى اول به نیروهاى مأمور در حجاز(جزیرة العرب) پیوست و نقش زیادى در تحولات استعمارى انگلستان در منطقه خلیج فارس و به قدرت رساندن آل سعود ایفا کرد. او در سال 1935 میلادی مرد
41ـ جهت اطلاع بیشتر به ترجمه کتاب «بریطانیا و ابن سعود» تالیف محمدعلى سعید از انتشارات مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامى، 1368 مراجعه شود
42- محمد بن سعود بن مرخان (م 1179 هـ). [صقر الجزیرة 1: 52، قلب الجزیرة 327; تاریخ آل سعود: 20
43-خزعل، حسین; تاریخ الجزیرة العربیة فى عصر الشیخ محمد بن عبدالوهاب 1: 159
44-همان: 165، صالح بن عبداللّه; عقیدة الشیخ محمد بن عبدالوهاب السلفیة: 507
45- همان، 205
46- خزعل، حسین; تاریخ الجزیرة العربیة فى عصر الشیخ محمدبن عبدالوهاب 1: 333; دحلان، احمد بن زینى; الدرر السنیة فى الرد على الوهابیة: 20; همان: 146
47ـ عبدالمقصود، اشرف; المحاضرات الثمینة فیما یجب ان یعرفه المسلم عن دینه: 6.