تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۳۶۸ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

انگیزه ابن ملجم در قتل امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام

درباره شهادت علی بن ابی طالب(ع) توسط ابن ملجم و انگیزه آن روایت‌های متفاوتی بیان شده است.

ابن سعد، انتقام را انگیزه قتل می‌داند و می‌نویسد: به دنبال شکست خوارج در نهروان، سه تن از آنان، عبدالرحمن بن ملجم، برک بن عبدالله تمیمی و عمرو بن بکیر تمیمی در مکه گرد آمدند و پس از رایزنی بر آن شدند که همزمان، علی(ع)، معاویه و عمرو بن عاص را بکشند. عبدالرحمن کشتن علی(ع) را به عهده گرفت و به کوفه آمد و با یارانش از خوارج دیدار کرد. وی در مواجهه زن زیبارویی به نام قطام دختر شجنة بن عدی به او دل باخت و از او خواستگاری کرد. زن که پدر و برادرش در نهروان کشته شده بودند، این پیشنهاد را پذیرفت و یکی از شرایط ازدواج را کشتن علی(ع) قرار داد.[۵]

ابن اعثم کوفی عشق ابن ملجم به قطام را دلیل بر قتل امیر مؤمنان ذکر کرده و می‌گوید: پس از جنگ نهروان و پیش از رسیدن علی(ع) به کوفه، ابن ملجم به کوفه وارد شد و خبر کشته شدن خوارج را به طرفدارانشان داد. او در کوفه به زنی به نام قطام دختر اضبع تمیمی دل باخت و از او تقاضای ازدواج کرد. بنا بر این نقل، عبدالرحمن در شب ۲۳ رمضان در خانه قطام به سر برد و شراب نوشید و مست افتاد و چون بانگ اذان صبح برخاست، قطام او را بیدار کرد و به مسجد کوفه فرستاد و سرانجام چون علی(ع) خواست در رکعت دوم به سجده رود، شمشیر ابن ملجم بر سرش فرود آمد.[۶]

بنا بر منابع، ابن ملجم مرادی در سحر نوزدهم ماه رمضان با شمشیر آلوده به زهر، فرق مبارک حضرت علی(ع) را در محراب مسجد کوفه شکافت.[۷]

لعن ملائکه

در روایتی از امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که ابن ملجم ضربت خود را بر سر مبارک آن حضرت فرود آورد، مانند همان ضربت بر صورتی که نزد فرشتگان بود، نقش بست و پس از آن هر بامداد و شامگاه که ملائکه آن صورت را زیارت نموده، بر ابن ملجم لعنت می‌فرستند و این امر به طور پیوسته تا روز قیامت ادامه دارد.[۸]

سرنوشت

گزارش‌های متفاوتی از سرنوشت ابن ملجم در منابع تاریخی آمده است. اما آن چه شهرت دارد این است که امام علی(ع) در آخرین ساعات زندگی به مدارا با ابن ملجم فرزندانش را وصیت فرمود و پس از شهادت امام(ع)، ابن ملجم را برای قصاص نزد امام حسن(ع) آوردند و ایشان نیز با یک ضربۀ شمشیر ابن ملجم را قصاص فرمود و این واقعه در ۲۱ رمضان روی داد. مشهور است ام الهیثم دختر اسود نخعی جنازه او را گرفته و آن را به آتش کشید.[۹]

لینک اصلی

http://fa.wikishia.net/view/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D9%85%D9%84%D8%AC%D9%85_%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۲:۲۷
عباس جعفری (فراهانی)
در دوران معاصر کلمه «سلفیه» بیش از پیش مورد استفاده قرار می‌گیرد. گروه‌هائی همچون اخوان المسلمین، وهابیت و... با عنوان سلفیه خوانده می‌شوند. حتی تروریست های تکفیری و جهادی به عنوان سلفیه موسوم هستند. آیا این گروه‌ها هم‌فکر هستند؟ یا اختلافات فراوانی با یکدیگر دارند؟ نگاه گروه‌های تکفیری به «وهابیت» چگونه ارزیابی می‌شود؟ پاسخ به این سؤالات و موارد دیگری همچون سیر تاریخی سلفیه از آغاز تا کنون، بانیان تعین یافتن سلفیه و... از جمله مطالب مطرح شده در این کتاب است. 

پیشگفتار کتاب
از دیرباز و در میان همه اصحاب ملل و نحل، همیشه عده‌ای از پیروان یک مکتب با مطلق‌انگاری، افراط، تعصب و عدم تحمل مخالف، در پی حذف رقیب بوده و هستند. همین موضوع نیز از‌‌ همان اوان اسلام ظهور یافت و با آنکه بسیاری از صحابه، سعه صدر پیامبر را دیده بودند؛ اما جهان اسلام خیلی سریع گرفتار افراط و تکفیر شد. تا زمانی که جنگ‌های داخلی در میان مسلمانان شروع نشده بود، این مطلق‌انگاری نمود چندانی نداشت؛ ولی با ظهور نزاع‌های داخلی در جهان اسلام، «تکفیر» از اساسی‌ترین حربه­‌ها گردید. 
هنوز قرن اول به نیمه خود نرسیده بود که تندرو‌ترین فرقه در طول تاریخ اسلام یعنی خوارج با حربه تکفیر، همه مخالفان خود، بلکه موافقان معتدل‌تر از خود را تکفیر کرده و از آنان بیزاری جستند. همچنین با عملکرد ناصحیح برخی از حاکمان، با به راه انداختن عمل شنیع سب و لعن امام علی (ع) در منابر، جهان اسلام را به چند دستگی و دشمنی با هم تبدیل کرد. این مسئله به دسته‌بندی‌های سه‌گانه شیعه علی، شیعه عثمان و خوارج انجامید و سب و لعن، تبری و تکفیر رواج یافت و هر کس در این راه تندرو‌تر بود، در مذهب خود به بهشت و نجات نزدیک‌تر معرفی می‌گردید. 
هنوز ۳۰ سال از افراط خوارج و امویان نگذشته بود که عده‌ای از راه تفریط پیش گرفته و همه مسلمانان اعم از شیعیان، عثمانیان و خوارج را نه تنها مسلمان، بلکه مؤمن و‌گاه اهل بهشت معرفی کردند. جهان اسلام در تب‌وتاب همین افراط‌ها و تفریط‌ها، قرن اول خود را به پایان رسانید. 
قرن دوم را می‌توان قرن روشن شدن موتور فکری جهان اسلام دانست. جهان اسلام بعد از یک سده زد و خورد نظامی شدید، وارد مرحله جدیدی شد و به این نتیجه رسید که تا مسائل فکری حل نشود، دعوا‌ها همچنان از جهان اسلام قربانی خواهد گرفت. 
جامعه اسلامی در این زمان، متنبه این مسئله گردید که بسیاری از کلمات، معنای دقیقی ندارند و در طول قرن اول، این ارتکازات ذهنی صحابه و تابعین بود که این کلمات را تفسیر می‌کرده است و همین علت اصلی دعواهای مسلمین بوده و وقتی با هوا و هوس‌ها، جهل‌ها و یقین‌ها همراه گردید، مصائب جهان اسلام را رقم زد. 
لینک اصلی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۹
عباس جعفری (فراهانی)



نگاهی به کتاب «فلسطین» از مقام معظم رهبری(دام ظله)

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/17405/smpl.jpg

http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17405

http://www.sokhane-ashena.com/index.php/farhangi/9080-2016-06-30-07-33-00


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۰:۰۱
عباس جعفری (فراهانی)

دکتر ثبیتی انگویی، جوان 30 ساله از کشور کنگو است که در جامعة‌ المصطفی(ص) العالمیة شهر قم در حال تحصیل حوزوی است، وی اولین شیعه شهر «مویه نه دیتو» از کشور کنگو است.

این طلبه جوان با بیان اینکه جمعیت فعلی کشور کنگو در حدود 80 میلیون نفر است، اظهار کرد: 80 درصد این جمعیت مسیحی و کاتولیک و 15 درصد آن مسلمان هستند که از این 15 درصد، 10 درصد را سُنی و 5 درصد را شیعه تشکیل داده‌اند و زبان رسمی کشور کنگو فرانسوی است و مردم این کشور به 425 لهجه و گویش حرف می‌زنند.

* به لطف انقلاب اسلامی تشیع به کنگو آمد
کنگو از جمله کشورهایی است که مدت زمان زیادی تحت استعمار غربی‌ها بوده و امروز هم غیرمستقیم بر آن تسلط دارند و 30 سالی است که شیعیان می‌توانند در این کشور فعالیت کنند.
سفیر ایران در کنگو فردی به نام سید مهاجر بود که بعد از پیروزی انقلاب که با خون شهدا آبیاری شد به کشور ما آمد و با رایزنی‌های خود توانست به دانشگاه‌های ما ورود پیدا کرده و نوجوانان و جوانان را با جهان تشیع آشنا کند و به لطف انقلاب اسلامی تشیع به کنگو آمد.

* از بچگی به من آموختند شیعیان کافر هستند
من شیعه نبودم و به‌شدت از تشیع بی زار بودم، چون در یک خانواده وهابی مذهبی به‌دنیا آمدم و پدرم نیز امام جمعه وهابیت بود و از بچگی به من آموختند شیعیان کافر هستند، زیرا وهابیت طرفدار محمد بن عبدالوهاب هستند و ویژگی بارز آنان تکفیر مذاهب دیگر است.
آنها خون مذاهب دیگر را وقف می‌کنند و معتقدند با کشتن دیگر مذاهب، تطهیر شده و درهای بهشت به روی‌شان باز می‌شود.

Image result for ‫کنگو‬‎

آنها گرایش به شیعه را بدعت و کفر می‌دانستند و من با این فکر که شیعیان کافر هستند و علی(علیه السلام) را می‌پرستیدند بزرگ شدم.
در سال 2008 دیپلم گرفتم و به اصرار پدرم باید به دانشگاه می‌رفتم و چون در شهر خودم رشته پزشکی نداشت به ناچار به شهر دیگری رفته و مشغول خواندن درس در رشته پزشکی شدم.
به‌دلیل اینکه دولت کنگو دولتی لائیک است در دانشگاهی که درس می‌خواندم سه یا چهار مسلمان بیشتر نبودند. با یک دانشجوی مسلمان در دانشگاه دوست شدم و قصه شیعه شدنم از همین‌جا شروع شد.

* با خودم گفتم باید به دوستم نصیحت کنم که وضو و نمازش اشتباه است
وی به آشنایی با فرد شیعه در دانشگاه اشاره و اظهار کرد: روزی با این دوست به نمازخانه رفتیم تا نماز بخوانیم، خوب که به رفتارش دقت کردم متوجه شدم وضو گرفتنش با وضو گرفتن ما فرق دارد.
ما برای وضو گرفتن، صورت، دست، سر و پا را کاملاً می‌شوئیم اما دوستم فقط مسح کشید، این سؤال در ذهنم به‌وجود آمد که این چه نوع وضویی است؟!، برای خواندن نماز آماده شدیم، دیدم او از جیبش تکه سنگی درآورد که بعدها فهمیدم به آن مهر می‌گویند و این کار او برای من تعجب‎آورتر شد.
بالاخره نماز تمام شد و من به خانه رفتم اما تمام مدت کارهای او جلوی چشمم بود و با توجه به اینکه پدرم امام جمعه بود و هر شب برای ما صحبت می‎کرد با خودم گفتم باید به دوستم نصیحت کنم که وضو و نمازش اشتباه است و باید دوباره نماز بخواند.
فردای آن روز به او گفتم که شرایط وضو و نمازخواندنت اشتباه است و او نگاهم کرد، لبخندی زد و گفت: من شیعه هستم و نمازم صحیح است.

ادامه در لینک اصلی

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=9469


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۹:۰۳
عباس جعفری (فراهانی)


به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین علی (ع) با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، کارشناس فرق و مذاهب و دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام پیرامون نحوه رویارویی آن حضرت(ع) با مخالفان خود به گفت و گو نشسته ایم؛ در ادامه گفت و گوی ما با ایشان به حضورتان عرضه می شود:


*با توجه به اینکه در زمان حیات امام علی (ع) به ویژه دوران خلافت آن حضرت(ع) جریان های مختلف و مخالف مواجه بودند، لطفا بفرمایید امیرالمومنین(ع) چگونه با مخالفان خود برخورد می کردند؟

پیش از پاسخ به این سوال باید گفت زندگی حضرت علی (ع) به عنوان یک شخصیت ممتاز و تاریخی از جوانب مختلفی قابل بررسی است. به عبارت دیگر سیره و رفتار و عملکرد سیاسی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی و … ایشان از زوایای مختلف باید بررسی شود که البته در این زمینه از سوی محققان و پژوهشگران و صاحب نظران جهان اسلام و خارج از آن، کتاب ها و مقالات و آثار بسیاری نگاشته شده و همایش ها و کنفرانس های مختلفی برگزار شده است.

نکته ای که در این میان بسیار مهم است شیوه رفتار و عملکرد امام علی (ع) به عنوان یکی از صحابه پیامبر (ص) و شخصیت هایی است که از ابتدای ظهور اسلام و بعثت پیامبر (ص) در کنار آن حضرت (ص) و تا آخرین مراحل زندگی همراه و همگام و پیرو نبی اکرم (ص) بوده است تا جایی که حتی مخالفان امام علی (ع) نیز نکات مهم و برجسته ای از عملکرد و سیره آن حضرت (ع) بیان می کنند که جای تعجب و شگفتی دارد. در این میان حتی معاویة بن ابوسفیان جملات و حرف هایی درباره امیرالمومنین (ع) بیان می کند که بسیار مهم و قابل تأمل است. اما به هر حال در زمان خلافت امیرالمومنین علی (ع) چهار جریان مخالف و معارض وجود داشت.


*این جریان ها را تشریح کنید.

نخستین جریان که به ناکثین شهرت داشتند، افرادی بودند که زمانی که حضرت علی (ع) به حکومت رسید آنها شروع به پیمان شکنی کردند. این افراد پس از آنکه دوران خلافت خلفای پیشین به سر آمد، حضرت علی (ع) را شایسته رهبری دانسته و با ایشان بیعت کردند حتی مردم را به بیت و منزل آن حضرت (ع) هدایت کرده و اجتماع بزرگی از مسلمانان تشکیل دادند تا با آن حضرت (ع) بیعت کنند اما زمانی که حضرت علی (ع) حکومت را در دست گرفت و اصلاحات را شروع کرد، این افراد شروع به سهم خواهی و بیعت شکنی کردند. این در حالی بود که پیش از این امیرالمومنین (ع)‌ اعلام کرده بودند اگر زمام جامعه را به دست بگیرند، کارهایی انجام می دهند که شاید برخی افراد توان همراهی با ایشان را نداشته باشند! لذا همراه با اصلاحات حضرت علی (ع)، جریان ناکثین پیمان شکنی کردند که در راس آنها طلحه و زبیر بودند. در حقیقت آنها ابتدا بیعت  اما بعد سهم خواهی کرده و بعد از آن امام(ع) را تنها گذاشته و همراه با یکی از همسران پیامبر (ص) جریان جمل را به راه انداختند که تا بصره پیش آمده اما از سپاه امام علی (ع) شکست خوردند.

در این میان ما مسلمان ها باید توجه داشته باشیم اگر جریان و حرکتی را بر اساس مبانی دینی و برخاسته از سنت و عملکرد پیامبر (ص) تشخیص دادیم باید تا انتهای آن جریان همراهی داشته و کناره گیری نکنیم. مانند جریان انقلاب اسلامی که شخصیت بزرگ و مرجع عالیقدر یعنی حضرت امام خمینی (ره) رهبری آن را بر عهده گرفتند و قاطبه مراجع و مردم با ایشان همراهی داشتند که این حرکت منجر به تشکیل نظام اسلامی شد. لذا باید در طول مسیر و ادامه حرکت مردم همچنان همراهی داشته هر چند مشکلاتی همچون مسایل اقتصادی و تحریم ها و ... نیز در این میان ظهور و بروز داشته باشد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۸:۳۱
عباس جعفری (فراهانی)

شهادت امام علی(ع)

مناسبت فرا رسیدن سال روز شهادت «مولود کعبه» 

اشاره:

اینکه امام علی بن ابی طالب، امیرمومنان(ع) شخصیتی خاص و منحصر بفرد در تاریخ اسلام اند و عالم بشریت مانند ایشان را به خود ندیده و هرگز نخواهد دید، صرفاً اعتقاد شیعه نیست بلکه همه فرق اسلامی و فراتر از آن مستشرقان و اندیشمندان غیرمسلمان نیز بر بی مثال و بی مانند بودن امام علی(ع) صحه گذارده و همگی لب به اعتراف درباره مقامات ایشان گشوده اند. از این رو و به مناسبت فرا رسیدن بیست و یکم ماه رمضان، سال روز شهادت «مولود کعبه» با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، [کارشناس فرق و مذاهب اسلامی و دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع)] درباره برخی از ابعاد خاص بودن وجود مقدس مولای متقیان(ع) به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:

*بنابر تصریح تاریخ و به نقل منابع معتبر از شیعه و اهل سنت امیرمومنان امام علی(ع) دارای فضایل وجودی خاصی هستند که ایشان را در تاریخ بی نظیر کرده است، اگر بخواهیم مرحله به مرحله و در بررسی سکانس های مختلف زندگی ایشان، راز این فضایل را واکاوی کنیم به چه نتایجی می رسیم؟ لطفا از ولادت ایشان آغاز کنید.

بنابر نقل مشهور تاریخ و به تصریح اسناد معتبر، این مسئله اثبات شده که امام علی(ع) در روز جمعه سیزدهم رجب سال سی ام پس از عام الفیل از مادری با فضیلت به نام فاطمه بنت اسد در کعبه معظمه متولد شدند و به «مولود کعبه» شهرت یافتند که این واقعه از بزرگترین افتخارات هم برای پدر، هم برای مادر و هم شخص امیرمومنان(ع) است که حتی منابع مهم و متعددی از اهل سنت از جمله حاکم نیشابوری در «المستدرک علی الصحیحین» و سبط ابن جوزی در «تذکرة الخواص» و دیگران به آن اشاره کرده اند. 

علاوه بر این، در منابع شیعی نیز مفصل به این بحث پرداخته شده است همچون «الغدیر ...» علامه امینی و در دوران معاصر علامه سید جعفر مرتضی عاملی در «الصحیح من سیرة الامام علی(ع)» این واقعه را از 40 منبع نقل می کند و حتی معروف است در همان محل «مستجار» در پشت کعبه هنوز آثار آن شکاف مشخص است اما دشمنان اسلام و اهل بیت(ع) و مدعیان اسلام دروغین تلاش زیادی کردند که این موضوع مخفی باقی بماند!

مسئله دیگر که فضیلت و شانی ویژه به امام علی(ع) می دهد، مربوط به تربیت امیرمومنان(ع) در محضر پیامبر(ص) است؛ چنان که در تاریخ نقل شده ابوطالب فرزندان زیادی داشت و از عهده تکفل مالی همه آنها به سختی بر می آمد از این رو، عباس عموی پیامبر(ص) پیشنهاد کرد تا به ابوطالب مساعدتی شود و پیامبر(ص) هم بواسطه شرایط خوبی که در زندگی با حضرت خدیجه(س) داشتند، این را پذیرفتند. امیرمومنان امام علی(ع) خود درباره آن دوران می فرمایند: «سرپرستی من در منزل پیامبر(ص) بود و مانند بچه شتری که در پی مادرش می رود از پیامبر(ص) پیروی می کردم» کنایه از این که در همه امور از پیامبر(ص) همچون راست گویی، حُسن اخلاق، امانت داری و سائر اخلاق حسنه تاثیر پذیرفته و تربیت شده اند. 

*آیا این فضائل با ظهور اسلام و بعثت پیامبر (ص) اوج می گیرد. چرا؟

دوران نوجوانی و جوانی امیرمومنان(ع) فصلی بسیار مهم از کتاب بابرکت و تاریخ ساز عمر ایشان است، چراکه با مبعوث شدن پیامبر(ص) به رسالت و مسئولیت عظیم ایشان مقارن می شود و علی بن ابی طالب(ع) به عنوان نخستین مرد به ایشان ایمان آوردند که این هم افتخار بزرگ دیگری برای امام علی(ع) محسوب می شود. ایشان همچنین در یوم الانذار هم حضور داشتند یعنی روزی که قرار بود پیامبر(ص) خویشان را به اسلام فرا بخوانند «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تَعْمَلُون» (سوره مبارکه شعراء آیات 214 ـ216) و این امیرمومنان(ع) بودند که هر بار پیامبر (ص) درخواست همراهی کردند، تمام قد برخاستند و آمادگی خود را اعلام کردند.

علاوه بر این، نقش آفرینی در «لیلة المبیت» نیز از دیگر فضایل ایشان است چراکه وقتی فشارهای دشمنان بر پیامبر(ص) زیاد شد و ایشان مجبور به هجرت شدند در آن شب حساس تنها کسی که حاضر شد در بستر رسول خدا(ص) بخوابد تا جان پیامبر(ص) نجات بیابد، حضرت امیر (ع) بودند که در نتیجه این رشادت آیه 207 سوره مبارکه بقره در شان ایشان نازل شد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا می ‏فروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است».

بعد از هجرت هم امیرمومنان(ع) به پیامبر(ص) ملحق شدند و در حوادث مهم تاریخی ایشان را حمایت و از اسلام دفاع کردند و کار را تا جایی پیش بردند که رسول خدا(ص) ایشان را وصی و برادر خود معرفی کردند.

همچنین، در غزوات و سرایای بدر، اُحد، خیبر، ... و نیز فتح مکه به اعتراف مورخان اعم از شیعه و سنی و نیز مستشرقین، از شخصیت های شجاع و وارسته ای که در کنار پیامبر(ع) بود و از اسلام و آئین و شریعت پیامبر(ص) دفاع کرد، حضرت امام علی بن ابی طالب(ع) بود.

و نهایتاً، آنکه انتخاب ایشان به ولایت و وصایت پیامبر(ص) در واقعه و روز غدیر خم، اوج فضایل امیرمومنان(ع) را نشان می دهد چراکه حضرت رسول(ص) در بازگشت از حجة الوداع در سال دهم هجری خطاب به امت فرمودند: «آیا من از شما بر خودتان شایسته تر نیستم؟!» سپس دست امیرمومنان(ع) را بالا برده و فرمودند: «ای مردم هر کسی من مولای اویم پس از من علی بن ابی طالب مولای او است» که همه مسلمانان می پذیرند. حتی کسانی که بعدها اعتراض کردند و نپذیرفتند! و در نتیجه این واقعه آیه اکمال(آیه سوم سوره مبارکه مائده) نازل شد.

*آیا باب این فضایل اخلاقی و رفتاری امیرمومنان(ع) و اثرگذاری ایشان بر تاریخ اسلام با رحلت رسول خدا(ص) بسته شد یا پس از آن نیز اسلام و مسلمین از این فضیلت ها بهره مند شدند؟

بنابر نقل مشهور، پیامبر(ص) در 28 صفر سال دهم هجری رحلت کردند و بعد از آن حوادثی در تاریخ اسلام رخ داد که جای تامل بسیار دارد و مورخان و محدثان در کتب خود به آن اشاره کرده اند؛ به عبارت دیگر انحرافاتی در امت علی رغم تاکیدات و تصریحات نبوی در طول 23 سال تبلیغ رسالت و نیز معرفی امیرمومنان(ع) به عنوان جانشین و وصی خود، رخ داد که آثار آن انحرافات متاسفانه تا امروز هم باقی است!.

از جمله این انحرافات انکار شایستگی های امیرمومنان(ع) به بهانه های مختلف است مثل اینکه گفتند: آن حضرت(ع) در سنین جوانی است و نمی تواند، رهبری و خلافت امت را عهده دار شود! لذا علی رغم اعترافی که به شایستگی های ایشان داشتند، امام علی(ع) را در انزوا قرار دادند؟، البته پیامبر(ص) در این باره پیش بینی هایی داشتند و امام علی(ع) را به مدارا و صبر توصیه کردند تا مردم خود برای واگذاری خلافت نزد ایشان بروند، چیزی که 25 سال بعد از رحلت پیامبر(ص) و با کشته شدن خلیفه سوم ... به وقوع پیوست.

اینجا است که حوادث جدیدی رخ می دهد و حضرت امیر(ع) با موانعی مواجه می شوند، از جمله گروه های انحرافی مختلف که عبارتند از: قاسطین یعنی سهم خواهان که دنیاطلب و قدرت طلب بودند و برای دیگران هیچ گونه حقی قائل نمی شدند که در راس آنها معاویه و بنی امیه قرار داشتند؛ گروه دوم جریان ناکثین اند یعنی عهدشکنان، در همان زمانی که مردم امیرمومنان(ع) را به خلافت برگزیدند و چون ایشان درصدد اصلاح انحرافات برآمدند و هیچ گونه تسامحی درباره بیت المال و منافع نداشتند، افرادی چون طلحه و زبیر به شورش مقابل امام(ع) برخاستند؛ گروه سوم مارقین بودند یعنی از دین خارج شدگان، که در بسیاری از حوادث قبلی جزء یاران امام علی(ع) بودند اما در جریان جنگ صفّین و رویارویی حضرت امیر(ع) با معاویه و ماجرای بر نیزه کردن قرآن، گفتند ما با قرآن نمی جنگیم و شمشیر به روی قرآن ناطق یعنی حضرت امیر(ع) کشیدند و در تاریخ اسلام به خوارج مشهور شدند!

بنابر این، عمده تلاش امیرمومنان(ع) در دوران کوتاه خلافتشان صرف اصلاح این انحرافات شد و در جنگ های جمل، نهروان و صفین بسیاری از اصحاب را از دست دادند و مصائب بسیار بر اسلام و مسلمین وارد شد.

همه آنچه بیان شد ثابت می کند حضرت امیرمومنان(ع) شخصیت ممتازی هستند که پس از پیامبر(ص) هیچ بشری با ایشان قابل مقایسه نیست، در میان اصحاب نبوی هم علی بن ابی طالب(ع) منحصربفرد بودند چنان که پیامبر(ص) فرمودند: «ای علی! کسی جز خدا و من تو را نخواهد شناخت».

نکته اول اینکه، علاوه بر این، سیره رفتاری ایشان بعد از رحلت پیامبر(ص) چه طی 25 سال سکوت و صبر که خود در این باره فرمودند: «صبر کردم مانند کسی که استخوان در گلویش و خار در چشمش است» و چه بعد از خلافت و نوع مواجهه با جریان های انحرافی باید برای همه ما درس و الگو باشد و توجه کنیم چنان که مورخان اعتراف کرده اند اگر این رفتار نبود ما چیزی از فقه اسلامی را نمی توانستیم بشناسیم!

نکته دوم اینکه، رفتار ایشان با طلحه و زبیر و همسر پیامبر(ص) باید درس باشد تا مبادا کسانی امروز اینگونه رفتارها را زیر سوال ببرند و اشکال بگیرند چراکه امیرمومنان(ع) از سوی خدا به عنوان امام و الگوی مردم معرفی شدند و همه رفتارهایشان مورد تایید و پسند خدا و پیامبر(ص) بود؛ مبادا! کسانی بگویند ما با اهل نماز کاری نداریم یا بگویند نباید با کسانی که پرچم قرآن را بالا می برند جنگید که اینها همان تفکرات خوارجی را دارند چنان که داعش به اسم اسلام به ریشه اسلام تیشه می زند! اگر شیعه و پیروی علی بن ابی طالب(ع) هستیم باید بدانیم ایشان با امثال «داعش» جنگیدند.

نکته سوم آنکه حضرت امیر(ع) به عنوان انسان تربیت شده در محضر پیامبر(ص) باید در رفتارهای جمعی و فردی ما سرمشق و الگو باشد تا از این گنجینه بی نظیر معارف و حقایق استفاده شود.  باید توجه داشت در عصر و زمانه کنونی که مبتلا به مصائبی همچون گروه های تکفیری هستیم که مدعی اسلام ناب اند اما به تعبیر امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری(دام ظله)، اسلامشان آمریکایی و انگلیسی است!. در پایان عرض می کنم که سیره گفتاری و رفتاری امیرمومنان(ع) در همه معانی و جوانب آن برای مسلمانان و شیعیان الگو و راهگشاست. چراکه اسلام ناب محمدی(ص) بر حسن رفتار با دیگران و پرهیز از خشونت و خون ریزی و کشتار بی گناهان و زندگی مسالمت آمیز تاکید دارد.

ای مصاحبه در سایر لینک ها

http://tabyin.ir/node/56955

http://sedayesaraab.ir/?p=30612


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۵:۳۸
عباس جعفری (فراهانی)

به مناسبت نیمه ماه مبارک رمضان، سالروز میلاد نورانی سبط النبی، کریم آل محمد، حضرت امام حسن مجتبی (ع)

اشاره:
در پانزدهم ماه رمضان المبارک سال سوّم هجرت (1) و در خانه دخت گرامی رسول خدا(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س) فرزندی چشم به جهان گشود که ولادت او باعث شادی و سرور نبی مکرّم اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) گردید. او را «حسن» نام نهادند. از پیامبر بزرگوار، نقل شده که خطاب به ایشان فرمودند: «أشبهتَ خَلقی و خُلقی». (2) یعنی؛ ای حسن [جان]، تو از جهت آفرینش(صورت) و اخلاق(سیرت و رفتار) شبیه من هستی.

پاسخی به شبهات مطرح شده درباره ازدواج‌ها و طلاق‌های متعدد امام حسن (ع)

روشن است که مصاحبت با انسان کاملی، همانند پیامبر(ص) و رشد و نموّ نمودن در منزل شخصیتی بزرگ، همانند حضرت امام علیّ(ع) و زن نمونه و کامل مانند حضرت فاطمه زهرا(س)، نتیجه اش تولّد انسان کاملی همانند حسن بن علیّ(علیهما السلام) است. هیچ انسانی در جهان هستی از جهت کمالات و مقامات انسانی همانند اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نبوده و نخواهد بود، سلام الله علیهم اجمعین. 
ضمن عرض تبریک به مناسبت میلاد نورانی و پر خیر و برکت این امام عزیز و کریم آل محمد(ص)، توجه خوانندگان گرامی را به نوشتاری کوتاه که پیرامون شخصیت، فضائل علمی- اخلاقی ایشان و تبیین معنای صحیح سیاست و خلافت اسلامی و دلائل تحمیل صلح بر حضرت امام حسن مجتبی(ع) به قلم حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی نگارش یافته، جلب می کنم:
1- شخصیت علمی، اخلاقی امام (ع) 
پیرامون مقام و شخصیت علمی، اخلاقی سبط اکبر پیامبر(ص)، حضرت امام مجتبی(ع)، سخن بسیار است که فقط به ذکر چند حدیث در این باره اکتفا می شود:
 قال الرسول(صلّی الله علیه وآله): «لو کان العقل رجلاً لکان الحسن». یعنی؛ اگر قرار بود عقل به صورت انسانی مجسم شود، همانا به صورت حسن بن علیّ [ع] جلوه می کرد.
قال الصادق(علیه السلام): «انّ الحسن بن علیّ(ع) کان اعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم و کان اذا حجّ، حجّ ماشیاً و ...». (3) یعنی؛ به راستی که [امام حسن مجتبی(ع)] در زمان خویش عابدترین، زاهدترین و داناترین مردم بود.
 در باره ابعاد علمی و صفات پسندیده اخلاقی مانند تواضع، جود و بخشش، کرامت، سخاوت، علم و دانش، شجاعت؛ نقل های تاریخی فراوانی وجود دارد که در کتب تاریخ اسلام و تاریخ زندگانی ائمه معصومین(ع) مکتوب می باشد، مانند داستانی که در باره تواضع و بر خورد شایسته با مردم و به خصوص تهیدستان در تاریخ آمده است که امام حسن(ع) در محلی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آن جا بروند شخص تهیدستی وارد شد، امام(ع)  به او خوش آمد گفت و او را مورد محبت قرار داده و به او فرمود: «انّک جلستَ علی حین قیام منّا افتأذن لی بالإنصراف». یعنی؛ تو به هنگام بلند شدن ما آمدی آیا اجازه می دهی که برویم؟، مرد گفت: آری، ای فرزند رسول خدا(ص).
در روایتی حسن بصری در مورد سیاست از امام حسن مجتبی(ع) سوال می کند، حضرت چنان با بیان شیرین  و کلمات زیبا  به او پاسخ می دهد که که هر خواننده ای با شنیدن آن به وجد می آید.
قال الحسن بن علیّ(ع): «هی[السیاسة] أن ترعی حقوق الله و حقوق الأحیاء و حقوق الأموات، فأما حقوق الله.  فاداء ما طلب، و الإجتناب عما نهی، و اما حقوق الأحیاء: فهی ان تقوم بواجبک نحو اخوانک، و لا تتأخر عن خدمة أمتک، و ان تخلص لولی الأمر ما أخلص لأمّة و أن ترفع عقیدتک فی وجهه اذا ما حاد عن الطریق السوی و امّا حقوق الأموات، فهی أن تذکر خیراتهم و تتغاضی عن ساوئهم، فانّ لهم ربّاً یُحاسبهم». (4) یعنی؛ سیاست آن است که حقوق خداوند، و حقوق زنده ها، و حقوق مرده ها؛ را رعایت کنی. اما حقوق خداوند، پس عبارت است از انجام آنچه که خواسته خداوند است و پرهیز از آنچه که او نهی کرده است. اما حقوق زنده ها آن است که به وظیفه خود در برابر برادرانت عمل کنی و از خدمت امت خویش بازنمانی و تا زمانی که ولی امر مسلمین با امت خود صادق است، با او صادق باشی و هنگامی که وی از راه راست منحرف شد، عقیده ات را رو در روی او اظهار کنی و اما حقوق مردگان: این است که نیکی های آنان را یاد کنی و از بدی هاشان چشم بپوشی، چرا که آن ها را پروردگاری است که از آنان حساب کشی می کند.
2- حضور در کنار پدر بزرگوار 
حضرت امام حسن مجتبی(ع) قبل از آن که عهده دار مسئولیت امامت مسلمانان بشود در دوران حکومت پدر بزرگوارشان حضرت علیّ(ع) در ماموریت های مختلف از جمله در جنگ های سه گانه زمان ایشان شرکت وبا شجاعت و جوان مردی بی نظیر خود نقش مهمی در نابودی و شکست دشمنان امامت و ولایت حقّه امیرالمومنین(ع) ایفا کرد. در جنگ با ناکثین، امام علیّ(ع) او را به نمایندگی از خود به کوفه فرستاد تا مردم منطقه را از شورش دشمن آگاه نماید به طوری که حضرت توانست با سخنان آتشین خود، ده هزار نفر از مردم کوفه را برای حضور در جنگ بسیج کنند. در جنگ صفّین نیز امام حسن مجتبی(ع) یکی از رزمندگانی بودند که در تحریک مردم علیه قاسطین فعالیت قابل توجهی از خود نشان دادند و خطاب به سربازان کوفه فرمودند:« در جنگ در جنگ با دشمنان(معاویه و سربازان او) که در مقابل شما صف کشیده اند دست به دست هم بدهید و هرگز سستی از خود نشان ندهید که سستی ریشه های دل را قطع می کند». (5)
3- حوادث دوران امامت
حضرت امام حسن مجتبی(ع)، در شام گاه بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجرت که حضرت مولی الموحدین، امام علیّ بن ابی طالب(ع) به دست ابن ملجم (لع) به شهادت رسید، مسئولیت هدایت و امامت مسلمانان را عهده دار شد و بالای منبر مسجد جامع شهر، پس از تعریف و ستایس مقام پدر بزرگوارش و حقانیت اهل بیت پیامبر(ص) به خلافت، مردم کوفه گروه گروه با وی بیعت نمودند. (6) 
مردم کوفه که در بحران روحی عجیبی قرار گرفته بودند در اثر اختلاف، فریب نقشه معاویه ستمگر و غاصب را خورده و  به مرور از پشتیبانی و حمایت امام حسن(ع) درست برداشتند و گرفتار همان شکست و ذلّت نخستین(عدم حمایت از امام علیّ(ع) و ذلّت و خواری ناشی از غلبه سپاه شام بر بصره و عراق) گردیدند. امام مجتبی(ع) که با علم امامت، شناخت خود از مردم کوفه و رفتار آنان با پدر بزرگوارش، مردم کوفه را آزموده بود برای اتمام حجت حاضر شد بیعت مشروط مردم را بپذیرد تا این که اگر در آینده نزدیک صلح و تعهدنامه مشروط با معاویه را امضا نمایند، کسی دیگر به ایشان اعتراض نکند.
از لحاظ دینی و علمی برای امام مجتبی(ع) و شیعیان، معاویه و دستگاه نالایق او، عنصر فاسدی بودند که می بایست از صحنه حاکمیت بر جامعه اسلامی کنار روند و این چیزی بود که امیر المومنین(ع) نیز در هنگام به دست گرفتن خلافت اسلامی خود آن را در رأس برنامه های خویش قرار داده بود و اساساً چنین حرکتی موافق با سیره و روش حاکمان واقعی می باشد که حاضر نیستند برای لحظه ای حاکمیت ستمگران را پذیرا باشند، لذا همه چیز برای جنگ و مبارزه امام(ع) با حکومت شام آماده بود ولی متأسفانه باطن جامعه از انحراف رنج می برد و قادر به تصمیم گیری قطعی نبود. مردم با همان سرعتی که با امام علیّ (ع) بیعت کرده بودند، در جهت مقابل آماده بیعت با معاویه شدند. لذا وقتی که امام حسن(ع) از مردم می خواهد به میدان بیایند، در خانه های خود خزیده و حاضر به پشتیبانی امام(ع) نشدند و به غیر از عدیّ بن حاتم و گروهی از قبیله « طیّ» و دیگر قبایل عازم لشکرگاه شدند و تعداد آن ها به 12 هزار نفر بیشتر نمی رسید!. (7)
امام مجتبی(ع) سپاه خود را به فرماندهی «عُبیدالله بن عبّاس» به سوی سپاه 60 هزار نفری معاویه گسیل داشت و خود در مدائن اقامت فرمود تا به جمع آوری نیرو  بپردازد.
دوری فرماندهی کل لشگر، از سپاه  باعث شد، شایعاتی که از طرف جاسوسان و عوامل معاویه پخش می شد مؤثر افتد و سخنانی مانند اینکه «حسن بن علیّ (ع) قصد صلح دارد!» نیروهای حضرت را دل سرد نماید تا اینکه اخذ رشوه و فریب دنیا خوردن به فرماندهی سپاه حضرت سرایت کرد! (8) بازار شایعات داغ بود ...، سادگی مردم  مسلمان و فریب شیطان خوردن و غافل از توطئه و دسیسه معاویه بودن و ... همه و همه، باعث شد تا امام مجتبی(ع) پیشنهاد صلح از طرف معاویه را بپذیرد.  (9)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۷
عباس جعفری (فراهانی)

به گزارش خبرنگار مهر، از اصبغ بن نباته نقل شده: از امیرالمؤمنین(ع)  شنیدم که می فرمود:  «صاحب این امر، شرید (آواره)، طرید (رانده)، فرید (تک) و وحید (تنها) است» (۱)

امام زمان




فرمود: «خیر، لیکن صاحب الامر طرید (رانده شده) و شرید (آواره) است و خونخواه پدرش و دارای کنیه عمویش می باشد.»(۲)

داوود بن کثیر رقّی- از یاران برجسته امام موسی کاظم(ع) - می گوید: از امام ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) درباره صاحب این امر پرسیدم. ایشان فرمودند: «او طرد شده تنها، غریب، پنهان از نزدیکانش و به خاطر کشته شدن پدرش مظلوم است.»(۳)

امام رضا(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت مى‌کند که فرمودند:  «فداى آن فرزند بهترین کنیزان ... آن تنهاى یگانه و رانده‌شده که انتقام خون پدر و جدّش را نگرفته است، آن‌که صاحب غیبت طولانى است و در موردش گفته مى‌شود: مرده، یا کشته شده، معلوم نیست در کجاست؟»(۴)

برای پاسخ به چرایی نامیده شدن امام(عج) به این القاب، به توضیح مختصری در خصوص القاب ذکرشده در روایات فوق می پردازیم.

شرید

حاجی نوری (ره) در معنای «شرید» می گوید: «رانده شده از مردمی که آن حضرت را نشناختند و قدر وجود نعمت او را ندانستند و در مقام شکر گزاری و مقام حقش بر نیامدند؛ بلکه پس از این که از دست یافتن بر او ناامید شدند، به قتل و قمع ذریه طاهره ایشان پرداختند و به کمک زبان و قلم، سعی بر بیرون راندن نام و یاد او، از قلوب و اذهان مردم کردند.»(۵)

فرید، وحید

«فرید» و «وحید» - یعنی تنها- به کسی گفته می شود که متناسب با شأن و مقام خود، یاران همراه نداشته باشد، «کسی به او مراجعه نکند» و «اعوان و انصار نداشته باشد. (۶)

اگر ایمان علاوه بر اعتقاد، مؤمن را به درجه حقّ معرفت خداوند برساند و جزء خائف ترین و باورع ترین انسان ها گردد، آن ها می تواند به این که از یاران خاصّ امامش باشد، امیدوار باشد.

اما چنین مؤمنانی در هر زمان بسیار اندک یافت می شوند. امام صادق(ع) فرمودند:  «زن با ایمان از مرد با ایمان کمیاب تر است و مرد مؤمن از کبریت سرخ (اکسیر) کمیاب تر است. پس کدامیک از شما اکسیر را دیده است!؟»(۷)

چنان تعداد این گونه افراد کم است که امام(ع) آن ها را از کبریت سرخ هم کم تر دانسته اند. این مَثَلی است در زبان عربی برای چیزهای بسیار کم یاب و یافت نشدنی! به همین جهت در انتهای حدیث فرموده اند که: کدامیک از شما آن را دیده اید؟ کنایه از این که هیچ کدام از شما آن را ندیده اید!
مؤمن واقعی در هر زمان بسیار کم یافت می شود و به همین دلیل یاران خاصّ ائمّه علیهم السلام هم همیشه بسیار بسیار اندک بوده اند. (۸)

«سَدیر صیرفی می گوید: بر امام صادق(ع) وارد شدم و عرض کردم: قسم به خدا خانه نشینی برای شما جائز نیست! حضرت فرمودند: چرا ای سدیر؟ عرض کردم: به خاطر زیادی دوستان و شیعیان و یاران شما! (لکَثرَةِ موالیک و شیعتک و انصارک) به خدا قسم اگر امیرمؤمنان(ع)  شیعیان و یاران و دوستان شما را داشت، تیم و عَدِیّ (قبیله ابوبکر و عمر) نسبت به او طمع نمی کردند (خلافت را از او غصب نمی کردند.)

حضرت فرمودند: ای سدیر! فکر می کنی این ها چه تعداد هستند؟ گفتم: صدهزار، فرمودند: صد هزار!؟ عرض کردم: بلی (بلکه) دویست هزار. فرمودند: دویست هزار!؟ گفتم: بلی و (بلکه) نصف دنیا. در این جا حضرت سکوت کردند، پس از اندکی فرمودند: می توانی با ما تا «یَنبُع» بیایی؟ گفتم: بلی... با ایشان رفتیم تا این که وقت نماز رسید، به من فرمودند: ای سدیر، پیاده شویم نماز بخوانیم... (آن جا) جوانی را دیدند که بزغاله هایی می چراند. پس فرمودند: به خدا قسم اگر شیعیان من به تعداد این بزغاله ها بود، خانه نشین بر من جائز نبود.  پس از فراغت از نماز متوجّه بزغاله ها شدم و آن ها را شمردم، هفده رأس بودند!» (۹)

ادامه در لینک اصلی

http://www.mehrnews.com/news/3688006

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۵
عباس جعفری (فراهانی)


شب دهم رمضان سال دهم بعثت از غم انگیزترین شب‏ های زندگی پیامبر(ص) بود؛ شبی که ایشان یار و همراه ۲۵ ساله خود ـ حضرت خدیجه کبری(س) ـ را از دست داد؛ مؤمنه ای که اولین بانوی مسلمان بود و در زمان غربت پیامبر(ص) تمام ثروت خود را در راه دین او فدا کرد. وفات خدیجه(س) مدت کوتاهی بعد از وفات «حضرت ابوطالب(ع)» عمو و سرپرست پیغمبر(ص) بود؛ و اینچنین شد که سال دهم بعثت را "عام الحزن" نامیدند. اما شاید غم انگیزتر از این دو مصیبت، مصیبت دست های آلوده ای است که با جعل تاریخ و حدیث، تلاش کردند تا ابوطالب را مشرک جلوه دهند و خدیجه را در برابر دیگران کوچک کنند. گفتگوی اختصاصی خبرگزاری ابنا با «حجت الاسلام والمسلمین استاد نجم الدین طبسی» روشن کننده بخشی از توطئه های تاریخی برای مخفی کردن فضایل حضرت خدیجه کبری(س) است:

ابـنا: امشب، شب دهم ماه مبارک رمضان و شب وفات ام المؤمنین حضرت خدیجه(س) است. در چنین شبی، پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) چه حالی داشتند؟
ــ بسم الله الرحمن الرحیم. «مرحوم حاج شیخ عباس قمی» نقل می کند که حضرت خدیجه(س) در شب رحلتشان به پیامبر اکرم(ص) عرض کردند: یا رسول الله چند مطلب را می‎خواهم به شما عرض کنم. اول اینکه من را ببخشید چون من قدر شما را ندانستم و نتوانستم آنطور که شایسته شما باشد به شما خدمت کنم. پیامبر(ص) به ایشان پاسخ دادند: تو کوتاهی نکردی و هرچه از دستت برآمد انجام دادی.
حضرت خدیجه ادامه دادند: مطلب دوم اینکه پس از من این دختر یتیم می شود. این دختر سه ساله را به شما می‎سپارم و مواظب او باشید.
بعد عرض کردند: مطلب سوم را حیا می‎کنم به شما بگویم؛ لطفا از اتاق تشریف ببرید تا دخترم فاطمه داخل شود؛ به او می‏ گویم که به شما عرض کند.
پس از این سخن، حضرت فاطمه زهرا(س) به اتاق وارد شدند. خدیجه(س)، فاطمه(س) را به آغوش کشیدند و به او گفتند: دخترم به پدرت رسول الله بگو که من هرچه داشتم در راه اسلام خرج کردم و الان برای تهیه کفن خود پولی ندارم. من از قبر می‎ترسم؛ از پدرت می‏ خواهم که لباس خود را کفن من قرار دهد تا از عذاب قبر در امان باشم.

حضرت زهرا(س) این سخنان مادر را به پیامبر(ص) منتقل کردند که ناگهان جبرئیل نازل شد و عرض کرد: "خداوند عزوجل فرمودند که خدیجه تمام اموالش را در راه ما خرج کرد و سزاوار است که ما برایش کفن بفرستیم" و بدینگونه خداوند از بهشت برای این بانوی بانوان کفن فرستاد.

پیامبر(ص) نیز آن ردای خویش را که با آن نماز شب می خواندند و عبادت می‏کردند به خدیجه دادند. پس در حقیقت حضرت خدیجه(س) با دو کفن ـ یکی لباس بهشتی و دیگری لباس پیامبر اکرم(ص) ـ به خاک سپرده شدند.

ابـنا: این تجلیل الهی، مقام والای آن حضرت را نشان می دهد.
ــ بله؛ حضرت خدیجه(س) شخصیتی است که اگر زهرای اطهر(س) نبود باید گفت نظیر نداشت. وقتی یک شخصیتی رحلت می‏کند، یک روز، یک هفته یا حداکثر چهل روز برای او عزای عمومی اعلام می کنند. اما پیامبر(ص) پس از رحلت حضرت خدیجه(س) یک سال عزای عمومی گرفتند و آن سال را سال اندوه (عام الحزن) نامیدند.
با آن ایمان (که اولین زن ایمان آورنده به پیامبر(ص) بود) و آن عمل (که با وجود ثروت فراوان هرچه داشت در راه اسلام خرج کرد آنقدر که در شب رحلت کفن نداشت) و این شواهد، در می یابیم افضل زنان عالم بعد از فاطمه زهرا(س) حضرت خدیجه کبری(س) است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۸
عباس جعفری (فراهانی)

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله مهدی هادوی تهرانی استاد درس خارج حوزه علمیه قم امروز در جلسه تفسیر قرآن که در مسجد مدرسه آیت الله گلپایگانی برگزار شد، گفت: سوره حج خطاب به همه مردم نازل شده است که به دستورات خداوند متعال به خوبی عمل کنند.

وی افزود: کسانی که زیر بار حق نمی روند و از دستورات خداوند متعال پیروی نکنند به مرور زمان از هر شیطانی تبعیت می کنند و باطل را به زودی و آسانی می پذیرند ولی برای قبول حقیقت بهانه ها و اشکالاتی می آورند.

آیت الله هادوی تهرانی اظهار داشت: در جامعه امروز اطلاعاتی و دستوراتی که در شبکه های اجتماعی وجود دارد و معلوم نیست که دارای منبع علمی هست یا نه ولی جوانان بدون تحقیق و بررسی قبول می کنند درحالی که در مورد مسائل دینی و علمی دنبال دلیل و چرایی احکام دینی هستند.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم ابراز داشت: مرگ انسان ربطی به سلامتی بدن ندارد بلکه مرگ به اجل مربوط است، مهمتر از سلامت جسم، سلامت روح است و آنچه که به درد دنیا و آخرت ما می خورد سلامت روح است.

آیت الله هادوی تهرانی تصریح کرد: کسی به دستورات شیطان عمل و از او تولی کند حتما او را گمراه می کند چرا که کار شیطان گمراه کردن انسان ها است و دلیل وجود شیطان این است که انسان مختار و در عالم اختیار زندگی می کند و همان گونه که امکان هدایت است همانطور هم امکان گمراه است و هر کسی خطا کند بنابر اراده خودش است چراکه شیطان بر او ولایت ندارد بلکه او را دعوت و هدایت به عذاب الهی می کند.

وی گفت: شیطان نمی تواند بر اراده انسان مسلط باشد شیطان انسان را از حق گمراه می کند و به سوی باطل هدایت می کند گمراهی از حق عین هدایت به باطل است چراکه هر کسی که در مسیر حق نباشد باطل است و ما بین این دو وجود ندارد.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: کسانی که در گمراهی هستند به گمان خود در لذت هستند درحالی که با مشکلات و گرفتاری های شدیدی روبرو هستند، کشورهای غربی که در گمراهی شدید هستند به نظر می رسد که در لدت غوطه ور هستند در حالی که وقتی زندگی آنها را مورد بررسی قرار می گیرد خواهید دید که سرشار از مشکلات هستند و باید امروز مراقب بود که جوانان جامعه تحت تأثیر ماهواره ها و شبکه های مجازی به گمراهی که کشورهای غربی به آن مبتلا هستند، کشیده نشوند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۴
عباس جعفری (فراهانی)