تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۱۰۸ مطلب با موضوع «زیارت» ثبت شده است

Related image

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۳۰
عباس جعفری (فراهانی)

به مناسبت میلاد امام رئوف، حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام)

اشاره:

این ایام مصادف است با دهه مبارکه کرامت. دهه ای که از اول ذی القعده، با ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) دخت مکرمه امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) آغاز و با میلاد نورانی امام هشتم حضرت علیّ بن موسی الرضا(علیهما السلام) به پایان می رسد. مسلمانان و به ویژه شیعیان و پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان با برپائی جشن و سرور به شادمانی می پردازند و با توجه و توسل به مقامات و  معنویات آن بزرگواران، ارادت و عشق خود را به الگوهای فضیلت و کرامت و خاندان و ذوی القربای پیامبر خاتم(ص) نشان می دهند. ضمن عرض تبریک و تهنیت به مناسبت این دهه ی هدف مند و با ارزش، توجه علاقه مندان را به گفت و گوی کوتاهی با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی در باره دلائل پذیرش ولایت عهدی امام رضا(ع) انجام شده که توجه شما را به آن جلب می کنیم.

 روایات

این پژوهشگر و محقق علوم دینی در خصوص پذیرش ولایت عهدی امام رضا(ع) معتقد است: امام رضا(ع) مشروط و به صورت محدود مجبور به پذیرش ولایت عهدی شد. روایت شده، هنگامی که مامون ولایت عهدی را پیشنهاد داد، امام رضا(ع) نپذیرفت و فرمود: "اساس حکومت متعلق به امامان شیعه است که از جانب خداوند به اهل بیت(ع) واگذار شده است". اما وقتی اجبار شد، امام چاره ای جز پذیرش ولایت عهدی نداشت.

حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی در خصوص دلایل پیشنهاد ولایت عهدی مامون به امام رضا(ع) گفت: مامون طرح ولایت عهدی را بر اساس چند نکته اساسی مطرح کرد، اولین نکته این بود که در دستگاه خلافت عباسیان به خصوص از دوره هارون، امین و مامون مشکلاتی به وجود آمده بود که یکی از این مشکلات شورش ها و قیام فرق مختلف حتی غیر مسلمانان و حتی از ناحیه رومیان بود که متوجه حکومت عباسیان شده بود و لذا مامون از ناحیه امام رضا (ع) احساس خطر کرد و تصمیم گرفت با یک تدبیر و توطئه ای جلو بیاید و طرح ولایت عهدی را پیشنهاد داد.  نکته دوم این بود او قصد داشت، شیعیان را فریب دهد. مامون می خواست با طرح ولایت عهدی شیعیان را گمراه کند و این نکته را مطرح کند که اهل بیت(ع) با پذیرش ولایت عهدی، برخلاف اعتقاداتشان عمل می کنند و لذا از امام(ع) روی گردان شوند.

او در توضیح دلیل دیگری که مامون را واداشت تا طرح ولایت عهدی را به امام رضا (ع) پیشنهاد کند، گفت: نکته سوم تحکیم قدرت عباسیان بود، نیروهای خلافت عباسی احساس کردند با طرح ولایت عهدی امام رضا(ع) قدرت عباسیان مستحکم می شود. از سوئی در بین مردم مطرح می شود، خاندان پیامبر(ص) به دنبال مادی گرایی و امور دنیوی هستند.

جعفری فراهانی در خصوص دلایل پذیرش ولایت عهدی از جانب امام رضا(ع) اظهار کرد: دلیل اول امام مشروط و به صورت محدود مجبور به پذیرش ولایت عهدی شد. روایت شده هنگامی که ولایت عهدی پیشنهاد شد، امام نپذیرفت و فرمود: "اساس حکومت متعلق به ما هست که از جانب خداوند به اهل بیت(ع) واگذار شده است". اما وقتی اجبار شد، امام چاره ای جز پذیرش ولایت عهدی نداشت. از طرفی هم، اگر امام ولایت عهدی را نمی پذیرفت، می بایست جواب شیعیان را مبتنی بر اینکه آنها باید قیام کنند، می داد. در حالی که متاسفانه این آمادگی برای قیام در میان شیعیان وجود نداشت!. دلیل دوم حفظ خون شیعیان بود، مامون تهدید کرده بود که شیعیان و امام را خواهد کشت و لذا امام(ع) برای حفظ جان شیعیان، پیشنهاد ولایت عهدی را پذیرفت. دلیل سوم این بود که امام رضا(ع) می خواست نقشه ها و توطئه های عباسیان را خنثی کند و موفق هم شدند. چهارمین دلیل تثبیت موضع امامت اهل بیت(ع) برای شیعیان بود، در پذیرش ولایت عهدی از جانب امام، فرصتی به وجود آمد تا حضرت بتواند ایده ها و افکار خود را در بین مردم ترویج دهد و از ناحیه پذیرش ولایت عهدی بخش مهمی از معارف اهل بیت(ع) را ترویج دهد که از جمله این معارف می توان به طرح حدیث "سلسلة الذهب" اشاره کرد که یکی از احادیث بسیار محکم در بحث امامت است و اینکه ولایت با خاندان پیامبر تکمیل می شود.  دلیل پنجم این بود که امام رضا(ع) می خواست با فرصتی که برایش مهیا می شد به احتجاج و مناظره با سران و روسای مذاهب گوناگون بپردازد که به روشن شدن حقیقت کمک کند که در این خصوص نمونه های فراوانی از مناظره ایشان با رهبران یهودیان، زرتیشتیان، غلات و ... موجود است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۵
عباس جعفری (فراهانی)

متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی 

در دیدار با مسئولان و کارگزاران حج 1396


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم (۱)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

خیلی خوش‌آمدید برادران و خواهران عزیز، مسئولان و کارکنان و خدمت گزاران حج و حجّاج. نفْس اینکه امسال توفیق حج برای مردم ما پیدا شد، خبر خوبی بود؛ بحمدالله مسئولین کشور از هر سه قوّه و دیگران که دست‌اندرکار هستند، اطراف قضیّه را مطالعه کردند، سنجیدند، تصمیم گرفتند که امسال حج باشد؛ امیدواریم ان‌شاءالله خداوند متعال این راهِ مبارک را برای مردم عزیز ما موجب برکت و خیر و صلاح و نجاح (۲) بفرماید.
حج، یک فریضه‌ی بسیار مهمّی است؛ شاید ما در بین فرایض مهمّ اسلامی، مثل حج فریضه‌ای دیگر نداریم. اوّلاً در این فریضه‌ی بزرگ و وسیع، ظرفیّت های معنوی بسیاری وجود دارد که کسانی که دنبال ارتباط معنوی با حضرت حق (جلّ و علا) هستند، دنبال معنویّت و روحانیّت و مانند اینها هستند، می توانند در گوشه‌وکنار این واجب و این فریضه‌ی بزرگ، امکانات فراوانی و ظرفیّت عجیبی را پیدا کنند. از نماز و طواف و وقوف و سعی و خود اِحرام، و از قطعه‌قطعه‌ی این واجب بزرگ و مرکّب از اجزای گوناگون، معنویّت می تراود، معنویّت میبارد. اگر قدر بدانیم، اگر دنبال معنویّت باشیم، ظرفیّت حج از همه‌ی واجبات دیگر بیشتر است. این یک طرف قضیّه. در‌عین‌حال یک ظرفیّت بی‌نظیر اجتماعی هم در حج وجود دارد؛ ببینید، این از خواصّ فرایض اسلامی است. اسلام این‌همه بر روی معنویّت تکیه می کند، امّا معنویّت اسلامی به معنای انزوا و رهبانیّت و گوشه‌گیری و جدایی و دوری از مردم نیست؛ همان واجب و فریضه‌ای که بیشترین ظرفیّت معنویّت را دارا است، همان واجب و فریضه بیشترین ظرفیّت حضور اجتماعی را هم دارا است.
حج، مظهر حضور عظمت امّت اسلامی است، حج مظهر وحدت است، حج مظهر یکپارچگی است؛ حج مظهر قدرت امّت اسلامی است. بزرگ‌ترین اجتماع امّت در هر سال، بی‌وقفه، با اوضاع و احوالِ مشخّص، در یک نقطه‌ی معیّن انجام می گیرد؛ یعنی امّت اسلامی به‌و‌سیله‌ی حج، عرضِ‌اندام می کند؛ خود را نشان می دهد. علاوه‌ی بر این که جنبه‌ی خارجی قضیّه است، یک جنبه‌ی درونی هم دارد: ملّت های مسلمان در حج باهم آشنا می شوند، اُنس پیدا می کنند، زبان هم را می فهمند -منظور از زبان، لغت نیست، منظور فرهنگ حاکم بر ذهنیّات یکدیگر است- با آن آشنا می شوند، به هم نزدیک می شوند، شبهه‌ها برطرف می شود، دشمنی‌ها کم‌رنگ می شود و بتدریج برطرف می شود، دلها به هم نزدیک می شود، دست ها به کمک هم می‌آیند، کشورها می توانند به هم کمک کنند، ملّت ها می توانند به هم کمک کنند؛ این حج است. حالا در مقام عمل، آنهایی که متصدّی هستند یا مباشر هستند، چقدر کمک می کنند یا اجازه می دهند که حج این‌جور برگزار بشود؛ آن بحث دیگری است، امّا حج این است: یک ظرفیّت بی‌نظیر معنوی، در کنار یک ظرفیّت بی‌نظیر اجتماعی و جایی برای ابراز عقیده و بیان موضع امّت اسلامی ... .
ادامه در لینک اصلی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۴
عباس جعفری (فراهانی)

ولیعهد عربستان سعودی محمد بن سلمان چندی پیش مصاحبه مفصلی با شبکه های وهابی و سعودی انجام داد و به نکات و مباحث مهمی از جمله موضوع مهدویت و ایران اشاره کرد. وقتی خبرنگار از او سوال می کند، به دنبال اختلافاتی که بین حکومت ایران و دولت عربستان پیش آمده، شما با ایرانی ها می توانید گفت وگو و تعامل کنید؛ ابن سلمان می گوید: «خیر! ما چطور با آنها گفت وگو کنیم، ایرانی ها معتقدند که مهدی [ع] خواهد آمد و ما باید زمینه ها را برای آمدن او آماده کنیم و کنترل کل جهان را به دست بگیریم! موضوع مهدویت یک موضوع ساخته شده توسط ایرانی هاست و اساساً ایرانی ها به دنبال همین بحث مهدویت در کشورهای دیگر به خصوص عراق، یمن و سوریه دخالت و از تروریست حمایت می کنند لذا عربستان امکان گفت وگو با ایران را ندارد».

حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، کارشناس فرق و مذاهب اسلامی در گفت وگو با موعود در پاسخ به این سخنان ولیعهد عربستان به چند نکته اشاره و اظهار کرد: محمد بن سلمان ظاهراً و اصلاً اطلاعی از موضوع مهدی و مهدویت ندارد، به دلیل اینکه اگر در مورد موضوع مهدویت به بعضی از کتاب ها و اطلاعات تاریخی رجوع می کرد و اگر برخی از مشاوران که در کنار ابن سلمان بودند اطلاعاتی به او می دادند، شاید این اظهارات را از سوی او شاهد نبودیم.

او ادامه داد: از یک سو، در کتب تاریخ و تفسیر و روایات اسلامی مشخص شده که مهدی (ع) یک موضوع موضوع مهم در تاریخ اسلام است که تنها منحصر به ایرانی ها و شیعیان نیست که تمامی مسلمانان حتی اهل سنت با اختلاف به مهدویت اعتقاد دارند. علما و محدثین بزرگ و نامی اهل سنت، موضوع مهدویت را مورد تأکید قرار دادند و در کتاب های خود نقل کردند؛ حتی برخی از بزرگان اسلام و صحابه پیامبر بزرگوار اسلام مانند علی بن ابی طالب، عثمان بن عفّان، طلحه بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف، ام سلمه، ام حبیبه (همسران پیامبر)، عبدالله بن عباس و عبدالله بن مسعود و دیگران که حدود  ۲۵ یا ۲۶ نفر از صحابه بزرگ پیامبر می باشند، موضوع مهدی و خروج و قیام مهدی موعود (ع) در آخر الزمان را مطرح کردند؛ چطور می شود که این موضوع ساخته و پرداخته ایرانی ها باشد؟!
از سوی دیگر محمد بن سلمان مطرح می کند که ایرانی ها می گویند مهدی از مکه ظهور می کند و به پیرو او باید زمینه را برای قیام مهدی و ظهور ایشان در مکه آماده کنیم، این هم بحث دیگری است که از جهالت و نادانی ولیعهد عربستان برمی خیزد که مدعی می شود، خروج مهدی توسط ایرانی ها مطرح می شود، تمام علما و محدثین و صحابه، قیام و ظهور حضرت مهدی را مطرح می کنند و ظهور ایشان از مکه هم اصل مسلمی در مهدویت هست و منحصر به ایرانی ها نیست.
بحث سوم که باید در جواب ایشان بگوییم این است که حرف هایی که در مخالفت به ایران می زند و ایران را متهم به اعتقاد به مهدویت می کند، از کینه و دشمنی و خبث نیت او بر می خیزد به دلیل اینکه ما می دانیم محمد بن سلمان و پادشاهان سعودی عمدتاً از پیروان و معتقدین به جریان وهابیت هستند و وهابی ها هم به پیروی از محمد بن عبدالوهاب که موسس وهابیت است و آن هم به پیروی از ابن تیمیه و علمای دیگر، یک دشمنی و کینه ای نسبت به شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) داشتند و همه کسانی که مخالف عقاید آنها حرف هایی را مطرح و اظهار کنند، آنها را خارج از دین، کافر و بدعت گذار می دانند و ولیعهد عربستان هم مطلب جدیدی را نگفته، این اعتقادات ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و دشمنان شیعه و اهل بیت (ع) هست که به تازگی از سوی ولیعهد جوان سعودی اظهار شده و جای تعجبی ندارد و حرف بسیار ساده و سبکی هم در این زمینه مطرح کرده است.
جعفری فراهانی تصریح کرد: در نتیجه سخنانی که ولیعهد عربستان بیان کرده بسیار ساده انگیزانه است و از روی یک خباثت و دشمنی با شیعه و پیروان اهل بیت (ع) بر می خیزد و از سوی دیگر انگیزه های سیاسی در این زمینه دارد و از این طریق دشمنی خود را با ایران و انقلاب و نظام اسلامی مطرح می کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۷:۵۰
عباس جعفری (فراهانی)

بسم الله الرحمن الرحیم

در پی اظهارات سخیف و جاهلانه ولیعهد سفیه عربستان محمد بن سلمان راجع به حضرت مهدی(عج) و منحصر کردن اعتقاد و باور به مهدویت در ایرانیان و ممانعت این باور از گفتگو با ایرانیان، با توجه به درخواست تنی چند از مؤمنین و انگیزه ­های دینی که هرگونه سکوت و عدم موضع­ گیری در قبال بدعت­ ها و تحریف در دین و باورهای مسلمانان را جایز نمی­ داند، چند جمله­ ای را به عنوان پاسخ معروض می­ دارم:

احادیث و روایات مهدویت در کتب اهل سنت

اعتقاد به خروج و قیام حضرت مهدی(علیه السلام) و انتظار چنین شخصیتی، اختصاص به ایران و ایرانیان ندارد؛ بلکه از مسلّمات اعتقادات همه مسلمین و عدالت­ خواهان جهان است.

احادیث و روایات مربوط به مهدویت توسط بسیاری از علما و محدثین بزرگ و نامی اهل سنت همچون ابوداوود سجستانی، محمد بن عیسی ترمذی، ابن­ ماجه قزوینی، احمد بن شعیب نسائی، احمد بن حنبل، ابن­ حبان، حاکم نیشابوری، ابن ­ابی­شیبة، نعیم بن حمّاد، ابونعیم اصفهانی، طبرانی، دارقطنی، بارودی، ابویعلی موصلی، بزار، خطیب بغدادی، ابن­ عساکر دمشقی، ابن ­مندة، ابوالحسن حربی، بیهقی، ابوعمرو مقری، ابن­ جوزی، یحیی بن عبدالحمید حمانی، ابن­ سعد بصری، ابن­خزیمة، عمر بن شبه و ابوعوانة و از تعدادی از صحابه رسول خدا(ص) همچون علی بن ابی ­طالب(ع)، عثمان بن عفّان، طلحة بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف، حسین بن علی(ع)، ام ­سلمة، ام­ حبیبة، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، ابوسعید خدری، جابر بن عبدالله انصاری، ابوهریرة، انس بن مالک، عمار بن یاسر، عوف بن مالک، ثوبان مولی رسول الله، قرة بن ایاس، حذیفة بن یمان، عبدالله بن حارث بن حمزة، عوف بن مالک، عمران بن حصین و ابوالطفیل عامر بن واثلة نقل شده و برخی از علمای اهل سنت نیز به متواتر بودن اخبار و روایات مهدویت اذعان داشته و اعتراف کرده­اند. [1] در صحیح بخاری و مسلم نیز هر چند مختصر به روایات مهدویت اشاره شده است.

بسیاری از علما و محدثان اهل سنت همچون ابوداوود سجستانی در کتاب­ های حدیثی خود بابی را به روایات مهدویت اختصاص داده و تعدادی از علمای بزرگ اهل سنت نیز همچون ابوبکر بن ابی­ خیثمة، حافظ ابونعیم اصفهانی، جلال­ الدین سیوطی، حافظ عماد ­الدین ابن­ کثیر دمشقی، ابن­ حجر مکی، گنجی شافعی، متقی هندی، ملاعلی قاری، مرعی بن یوسف، محمد بن علی شوکانی و محمد بن اسماعیل صنعانی و ... درباره روایات و مباحث مربوط به مهدویت کتاب و جزوه مستقل نوشته­ اند. [2]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۹:۵۳
عباس جعفری (فراهانی)

ماهنامه زائر

ZAER

ISSN 1561-2511

ماهنامه فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی 

سال بیست و چهارم، شماره 253، تیر 1396

 


 تعریف وارونه
علی هاشمی   ص 6
مشاهده متن    [PDF 179KB]    
در کلام بزرگان
 حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد: نشانه های اهل بهشت/ حجت الاسلام والمسلمین قرائتی : برای کار فرهنگی باید به خدا پناه برد ص 7
مشاهده متن    [PDF 433KB]    
مادران آسمانی
 «قریبه» بانویی مکرمه 
عبدالکریم پاک نیا تبریزی    ص 10
مشاهده متن    [PDF 443KB]    

نگاه ماه
 تخریب قبور ائمه (ع) تیشه جهل و قدرت طلبی بر ریشه دین؛ در گفت و گوی دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام) با زائر مطرح شد 
آمنه مستقیمی   ص 50
مشاهده متن    [PDF 220KB]    

لینک اصلی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۷
عباس جعفری (فراهانی)


«به خدا سوگند ستون‌هاى هدایت در هم شکست و نشانه‏ هاى تقوى محو شد و دستاویز محکمى که میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید پسر عم مصطفى کشته شد، على مرتضى به شهادت رسید و بدبخت‏ ترین اشقیاء او را شهید نمود.»

امام على علیه السلام پس از خاتمه جنگ نهروان با خوارج و  بازگشت به کوفه در صدد حمله به شام بر آمد و حکام ایالات نیز در اجراى فرمان آن حضرت تا حد امکان به بسیج پرداخته و گروه‌هاى تجهیز شده را به خدمت وى اعزام داشتند.

تا اواخر شعبان سال چهلم هجرى نیروهاى اعزامى از اطراف وارد کوفه شده و به اردوگاه نخیله پیوستند، على علیه‌السلام گروه‌هاى فراهم شده را سازمان رزمى داد و با کوشش شبانه روزى خود در مورد تأمین و تهیه کسرى ساز و برگ آنان اقدامات لازمه را به عمل آورد، فرماندهان و سرداران او هم که از رفتار و کردار معاویه و مخصوصا از نیرنگ‌هاى عمرو عاص دل پر کینه داشتند در این کار مهم حضرتش را یارى نمودند و بالاخره در نیمه دوم ماه مبارک رمضان از سال چهلم هجرى على علیه السلام پس از ایراد یک خطابه غراء تمام سپاهیان خود را به هیجان آورده و آنها را براى حرکت به سوى شام آماده نمود ولى در این هنگام تقدیر، سرنوشت دیگرى را براى او نوشته و اجراى طرح وى را عقیم گردانید.

فراریان خوارج، مکه را مرکز عملیات خود قرار داده بودند و سه تن از آنان به اسامى عبدالرحمن بن ملجم و برک بن عبدالله و عمرو بن بکر در یکى از شب‌ها گرد هم آمده و از گذشته مسلمین صحبت می‌کردند، در ضمن گفتگو به این نتیجه رسیدند که باعث این همه خونریزى و برادر کشى، معاویه و عمروعاص و على (علیه السلام) می‌باشند و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند مسلمین به کلى آسوده شده و تکلیف خود را معین مى‏ کنند، این سه نفر با هم پیمان بستند و آن را به سوگند مؤکد کردند که هر یک از آنها داوطلب کشتن یکى از این سه نفر باشد. عبدالرحمن بن ملجم متعهد قتل على علیه السلام شد، عمرو بن بکر عهده‏ دار کشتن عمرو عاص گردید، برک بن عبدالله نیز قتل معاویه را به گردن گرفت و هر یک شمشیر خود را با سم مهلک، زهر آلود نمودند تا ضربتشان مؤثر واقع گردد نقشه این قرار داد به طور محرمانه و سرى در مکه کشیده شد و براى این که هر سه نفر در یک موقع مقصود خود را انجام دهند شب نوزدهم ماه رمضان را که شب قدر بوده و مردم در مساجد تا صبح بیدار می‌مانند براى این منظور انتخاب کردند و هر یک از آنها براى انجام ماموریت خود به سوى مقصد روانه گردید، عمرو بن بکر براى کشتن عمرو عاص به مصر رفت و برک بن عبدالله جهت قتل معاویه رهسپار شام شد ابن ملجم نیز راه کوفه را پیش گرفت.

حضرت علی علیه السلام

برک بن عبد الله در شام به مسجد رفت و در شب نوزدهم در صف اول نماز ایستاد و چون معاویه سر بر سجده نهاد برک شمشیر خود را فرود آورد ولى در اثر دستپاچگى شمشیر او به جاى فرق معاویه بر ران وى اصابت نمود. معاویه زخمی شدید برداشت و فورا به خانه خود منتقل و بسترى گردید و ضارب را نیز نزد او حاضر ساختند. معاویه گفت: تو چه جرأتى داشتى که چنین کارى کردى؟ برک گفت امیر مرا معاف دارد تا مژده دهم: معاویه گفت: مقصودت چیست؟ برک گفت همین الان على را هم کشتند: معاویه او را تا تحقیق این خبر زندانى نمود و چون صحت آن معلوم گردید او را رها نمود و به روایت بعضى (مانند شیخ مفید) همان وقت دستور داد او را گردن زدند.

چون طبیب معالج زخم معاویه را معاینه کرد اظهار نمود که اگر امیر اولادى نخواهد می‌توان آن را با دوا معالجه نمود و الا باید محل زخم با آهن گداخته داغ گردد، معاویه گفت: تحمل درد آهن گداخته را ندارم و دو پسر (یزید و عبدالله) براى من‏ کافى است. (1)

عمرو بن بکر نیز در همان شب در مصر به مسجد رفت و در صف اول به نماز ایستاد. اتفاقا در آن شب عمروعاص را تب شدیدى رخ داده بود که از التهاب و رنج آن نتوانسته بود به مسجد برود و به پیشنهاد پسرش قاضى شهر را براى اداى نماز جماعت به مسجد فرستاده بود!

پس از شروع نماز در رکعت اول که قاضى سر به سجده داشت عمرو بن بکر با یک ضربت شمشیر او را از پا در آورد، همهمه و جنجال در مسجد بلند شد و نماز نیمه تمام ماند و قاتل بدبخت دست بسته به چنگ مصریان افتاد، چون خواستند او را نزد عمروعاص برند مردم وى را به عذاب هاى هولناک عمروعاص تهدیدش می‌کردند عمرو بن بکر گفت مگر عمروعاص کشته نشد؟ شمشیرى که من بر او زده ‏ام اگر وى از آهن هم باشد زنده نمى‏ ماند. مردم گفتند آن کس که تو او را کشتى قاضى شهر است نه عمروعاص!!

بیچاره عمرو آن وقت فهمید که اشتباها قاضى بی‌گناه را به جاى عمروعاص کشته است. لذا از کثرت تأسف نسبت به مرگ قاضى و عدم اجراى مقصود خود شروع به گریه نمود و چون عمروعاص علت گریه را پرسید عمرو گفت من به جان خود بیم ناک نیستم بلکه تأسف و اندوه من از مرگ قاضى و زنده ماندن تست که نتوانستم مانند رفقاى خود مأموریتم را انجام دهم! عمرو عاص جریان امر را از او پرسید. عمرو بن بکر مأموریت سرى خود و رفقایش را براى او شرح داد آنگاه به دستور عمرو عاص گردن او هم با شمشیر قطع گردید. بدین ترتیب مأمورین قتل عمروعاص و معاویه چنانکه باید و شاید نتوانستند مقصود خود را انجام دهند و خودشان نیز کشته شدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۴
عباس جعفری (فراهانی)
به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام علیرضا موحدنژاد، عضو ارشد ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری در نشست خبری امروز صبح که در مرکز این ستاد برگزار شد، با اشاره به اینکه بیست و نهم هر ماه قمری استهلال انجام می شود، اظهار داشت: 150 گروه در روز جمعه این هفته برای استهلال ما اقدام می کنند و پیش بینی بر این است که جمعه شب ماه رویت می شود و بر این اساس شنبه ششم خردادماه 1396 مصادف با اول ماه مبارک رمضان است.


وی ادامه داد: نظرات کارشناسی تمام گروه های ما در ستادهای استهلال استان ها برای ستاد مرکزی ارسال می شود و سپس تصمیم گیری نهایی از سوی ستاد گرفته می شود. چنانچه هوا در برخی استان ها مساعد نباشد این امکان را به وجود می آورد که ما دیده نشود. با این وجود گزارش کامل از تمام استان ها خدمت مقام معظم رهبری ارایه شده و ایشان بر اساس این گزارش ها تصمیم نهایی را می گیرند.
عضو ارشد ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری تاکید کرد: فردا غروب اقدام برای رویت ماه از سوی تیم های کارشناسی آغاز می شود و گزارشات لحظه به لحظه آنها به ستاد استهلال ارایه می گردد. در این میان ممکن است به علل نجومی در برخی از استان ها و حتی برخی از کشورها اختلاف بر استهلال ماه شکل بگیرد البته این اختلاف در سطح کشورها گاهی به علل فقهی و گاهی به علل نجومی رخ می دهد.
حجت الاسلام موحدنژاد یادآور شد: در رابطه با علل فقهی حلول ماه در برخی از کشورها رویت ماه را بر این اساس که ماه در دوردست ها نیز دیده شده است، قبول دارند و این امر باعث ایجاد منشا اختلاف قرار گرفته است، از سوی دیگر یک رویت توهمی و تخیلی هم از سوی افراد بی تجربه صورت می گیرد که باعث ارایه گزارش های نادرست به مقامات کشوری خود شده که این موضوع متاسفانه در 3 الی 4 کشور اسلامی اتفاق می افتد.
وی در رابطه با روز یوم الشک افزود: یوم الشک برای سی ام ماه شعبان در نظر گرفته می شود اما این امر در صورتی رخ می دهد که مشکل غبار و یا ابری بودن هوا شرایط را به گونه ای فراهم کند که امکان دیدن ماه وجود نداشته باشد از این رو روز سی ام شعبان یوم الشک می باشد.
عضو ارشد ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری با اشاره به اینکه ستاد استهلال مرکزی تهران در مرکز نجومی شاه عبدالعظیم الحسنی مستقر است، تصریح کرد: در شهر تهران در 8 نقطه کار کارشناسی استهلال ماه در مناطقی چون مرکز نجومی شاه عبدالعظیم الحسنی، دربندسر، قله توچال، حسن آباد و ... انجام می شود. 
موحدنژاد ابراز داشت: در 29 رمضان امسال امیدی به رویت ماه شوال وجود ندارد بنابراین پیش بینی‌ها بر این است که ماه رمضان امسال 30 روزه باشد. 

وی در پایان در رابطه با رویت ماه با چشم مسلح یا غیر مسلح نیز گفت: دیدن ماه با چشم مسلح و غیرمسلح یک اختلافی است که بین برخی وجود دارد اما از آنجایی که نظر مقام معظم رهبری بر رویت با چشم مسلح است برنامه ریزی های این ستاد نیز بر این پایه انجام می شود.

لینک اصلی 


http://shabestan.ir/detail/News/631317

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۴
عباس جعفری (فراهانی)
چکیده
در طی چند دهه اخیر اسلام‌گرایی به یکی از محوری‌ترین تحولات در جهان امروز تبدیل شده است. با وقوع انقلاب اسلامی ایران و ارائه‌ی الگوی نظام سیاسی ـ دینی در مقابل لیبرال ـدموکراسی غربی پتانسیل‌های اسلام‌گرایی هر چه بیشتر آشکار شد. با شروع تحولات اخیر در خاورمیانه(انقلاب های عربی) این فرصت به وجود آمد که نظام سیاسی ج. ا. ایران به عنوان یک جایگزین مناسب برای نظام‌های خودکامه خاورمیانه مطرح شود؛ اما این فرصت با رشد جریان‌های تکفیری در خاورمیانه که از طرف کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مورد حمایت قرار می‌گیرند، با چالش مواجهه شده است. این نوشتار محور کار خویش را آسیب‌شناسی رشد جریان‌های تکفیری قرار داده است. از این رو پرسش بنیانی این است گسترش  جریان‌های تکفیری چه تاثیر بازدارنده‌ای بر رشد اسلام‌گرایی در منطقه و جهان خواهد داشت؟ رشد جریان‌های تکفیری از دو بعد اساسی فرایند اسلام‌گرایی را با چالش مواجهه خواهد نمود، نخست قطبی سازی جوامع اسلامی بر اساس تقابل شیعه و سنی و دیگری کاهش مشروعیت و مقبولیت اسلام‌گرایی به عنوان یک جایگزین در مقابل لیبرال دموکراسی، این پژوهش در راستای رفع چالش جریان‌های تکفیری فراروی اسلام‌گرایی راهکارهایی ارائه نموده که در قالب دو راهکار دیپلماسی ارتباطات گسترده میان گروه‌ها و کشورهای اسلامی، و مقابله با گسترش جریان‌های تکفیری قابل بررسی است.
کلیدواژگان
اسلام سیاسی؛ انقلاب اسلامی؛ جریان‌های تکفیری؛ قدرت های جهانی؛ قدرت های منطقه‌ای

مقدمه

اسلام‌گرایی و اسلام سیاسی مفاهیمی است که طی چند دهه گذشته شکل گرفته است. این جنبش در واکنش به نفوذ فرهنگ و اندیشه‌ی غربی با شعار به مرکز آمدن دین در امور دنیا و به خصوص امر حکومت‌داری رشد نموده است. از جمله متفکران این حوزه می‌توان به سید جمال‌الدین اسدآبادی، کواکبی، عبده، سید قطب، مودودی و امام خمینی(ره) اشاره کرد. امام خمینی با عینیت بخشیدن به حکومت  اسلامی فرایند اسلام‌گرایی را وارد مرحله جدیدی نمود. در واقع اسلام سیاسی، اصطلاح جدیدی است که در برابر اسلام سنتی پدید آمده است و به دنیای مدرن تعلق دارد (بهروز لک، 1386: 47). با شروع انقلاب‌های عربی در خاورمیانه این دیدگاه به وجود آمد که فرایند تکامل اسلام‌گرایی با یک فرصت در جهان و منطقه روبرو شده است. با ادامه تحولات، این روند متأثر از نفوذ منفی کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مانند یک شمشیر دولبه عمل نمود. به رغم اینکه بخشی از این جنبش‌ها متأثر از جریان‌های اسلام‌گرا بود، بعضی از کشورهای منطقه که دارای نظام پادشاهی محافظه کار هستند، تا حد زیادی توانسته‌اند زمینه رشد گروه‌های تکفیری ـ افراطی را فرآهم نماید.

تکفیرکردن را اولین بار خوارج علیه دیگر مسلمانان به کار بستند. در واقع تکفیر‌گرایی، مساله نسبتا جدید الحدوث و خطرناکی بود که ابن تیمیه (۱۲۶۳ـ۱۳۲۸م) آن را در آغاز دعوت خویش تئوریزه و بسط داد و در نهایت، به اصول فکری گروه‌های سلفی راه یافت. در دوران جدید محمدبن عبدالوهاب مفهوم تکفیر را وارد ادبیات سیاسی ـ دینی نمود. وی محدوده‌ی تکفیر را شامل مسلمانان و غیرمسلمانانی که همچون او نمی‌اندیشیدند، می‌دانست. به نظر وی مسلمانانی که غرق در پرستش سنت‌ها و زیارت مقابر (شیعیان) شده‌اند دچار شرک هستند (Zeidan, 2001: 30). امروزه، جریان سلفی‌گری به اعتبار این شاخصه، «تکفیری» نامیده می‌شود (سیدنژاد، 1389: ۹9). از جمله این گروه‌های تکفیری می‌توان به گروه‌های النصرة، داعش(دولت اسلامی شام و عراق) و القاعده در سوریه و عراق اشاره نمود. این گروه‌ها علاوه بر بوجود آوردن بحران در سوریه و عراق، به دنبال دو قطبی نمودن جهان اسلام در قالب تقابل شیعه و سنی هستند که در صورت وقوع این امر، روند اسلام‌گرایی در منطقه و جهان اسلام با یک چالش جدی مواجهه خواهد شد. این نوشتار با بررسی آسیب شناختی بدنبال پاسخ به پرسش اساسی زیر است: گسترش جریان‌های تکفیری چه تأثیر بازدارنده‌ای بر رشد اسلام‌گرایی در منطقه و جهان اسلام خواهد داشت؟ رشد جریان‌های تکفیری از دو بعد اساسی فرایند اسلام‌گرایی را با چالش مواجهه خواهد نمود، نخست قطبی سازی جوامع اسلامی بر اساس تقابل شیعه و سنی و دیگری کاهش جذابیت اسلام‌گرایی به عنوان یک جای گزین در مقابل لیبرال دموکراسی. این پژوهش در راستای اهداف و سوال محوری خویش در ابتدا اسلام‌گرایی را از نظر مفهومی، مؤلفه‌ها و سیر تحول تاریخی مورد بررسی قرار خواهد داد و در ادامه چگونگی شکل‌گیری جریان‌های تکفیری و آسیب‌های آن را فراروی اسلام‌گرایی در بطن این رویدادها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در پایان راه کارهایی در راستای مبارزه با این چالش‌ها ارائه خواهد شد.

بخش اول: تحول تاریخی ـ مفهومی

مفهوم اسلام‌گرایی

در دنیای معاصر با قرائت‌های متعددی از اسلام روبرو هستیم. قرائت هایی مانند اسلام سنتی، حرکت اسلامی، بنیاد‌گرایی اسلامی، بیداری اسلامی، رادیکالیسم اسلامی و اسلام سیاسی. این تکثر حاکی از برداشت‌های مختلف و وجود گروه‌های متفاوت اسلام‌گرا در جوامع اسلامی است (جمشیدی راد و محمود پناهی، 1391: 128). اسلام سیاسی گفتمانی است که هویت اسلامی را در کانون عمل سیاسی قرار می‌دهد، به عبارتی در گفتمان اسلام سیاسی، اسلام به یک دال برتر تبدیل می‌شود. مفهوم اسلام سیاسی بیشتر برای توصیف آن دسته از جریان‌های سیاسی اسلام به کار می‌رود که خواستار ایجاد حکومتی بر مبنای اصول اسلامی هستند. بنابراین اسلام سیاسی را می‌توان گفتمانی به حساب آورد که گرد مفهوم مرکزی حکومت اسلامی نظم یافته است (سعید، 1379: 20). یکی از مهم‌ترین کسانی که این مفهوم را در شکل عام آن به کار برده جان اسپوزیتو است. وی معتقد است: «اسلام سیاسی عبارت است از احیا یا تجدید حیات مذهبی در زندگی خصوصی و عمومی» (اسپوزیتو، 1389: 22). به عبارتی، اسلام سیاسی به عنوان یک نیروی معتبر جدید برای تغییرات مثبت تعریف می‌گردد و «اسلام راه حل است» شعار اصلی آن است. در این دیدگاه، مسلمانان به اسلام به عنوان مکتبی فراتر از دین و عبادت می‌نگرند و آن را متفاوت با سکولاریسم دولتی موجود در کشورهای اسلامی می‌دانند. این شعار بیشتر در کشورهایی شنیده می‌شود که اسلام‌گرایان در براندازی رژیم کشورهای خود مشارکت دارند؛ همچنین در کشورهایی که قادر به توسعه اهداف خود، از طریق مشارکت در داخل سیستم سیاسی موجود، بوده‌اند (Ehteshami, 1994: 9). هر چند اسلام سیاسی و اسلام‌گرایی از منظر بعضی از اندیشمندان مفاهیمی یکسان پنداشته می‌شوند، اما اسلام سیاسی مفهومی است که در طی چندین دهه گذشته به اسلام‌گرایی اطلاق شده است که مطابق با واقعیت نیست. زیرا اسلام در ذات خویش یک دین سیاسی است و با توجه به شمولیت و جامعیت دین اسلام، سیاست جزئی از برنامه‌های دین اسلام بود. در صورتی که اسلام مورد نظر اسلام سیاسی، دینی است که در قرون اخیر سیاسی شده است. در واقع، یکی از ابعاد اسلام، مضاف بر ابعاد معنوی آن، این است که با طرح ایده‌های نوین توانسته به عنوان بدیلی برای ایدئولوژی‌هایی همچون ناسیونالیسم، سوسیالیسم و لیبرال سرمایه‌داری مطرح شود. اسلام همچنین با طرح موضوع مشروعیت الهی به عنوان منبع مشروعیتی غیر از منابع مشروعیت عرفی، توانسته است رقیبی جدی برای حکومت‌های عرفی ظاهر گردد. با نگاهی به تاریخ و بررسی منظومه‌ی فکری و عملی اسلام، برنامه‌ها و دستورالعمل‌هایی برای همه‌ی ابعاد و شئون حیات مادی، معنوی، فردی و اجتماعی انسان مشخص می‌گردد. در واقع آنچه که در این پژوهش مد نظر است جریان اسلام‌گرایی بوده که متفاوت از مفاهیمی همچون بنیاد‌گرایی یا رادیکالیسم اسلامی، اسلام سنتی و اسلام سیاسی است.

سیر تاریخی اسلام‌گرایی

فهم مفهوم اسلام‌گرایی، نیازمند درک اندیشه‌ها و آموزه‌های متفکرین عمده و اثرگذار آن است. جریان اسلام‌گرایی به رهبری اندیشمندان و عمل گرایان مسلمان در دوران معاصر به ویژه پس از فروپاشی نظام دوقطبی، از جمله محورهای چالش برانگیز در نظم نوین جهانی بوده است. اسلام‌گرایی در وجوه مختلف ایدئولوژیی، فرهنگی و امنیتی سیستم سرمایه‌داری لیبرال را به چالش کشیده این جریان با دعوی نظم نوین برای اداره جهان و ترسیم آینده روابط بین‌الملل در سطوح مختلف ملی، منطقه‌ای و جهانی و نیز حل عادلانه منازعه‌ها و اختلافات عمیق دارد. سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده، سید محمد رشید رضا، عبدالرحمن کواکبی، حسن البنا، ابوالعلا مودودی، ابولحسن ندوی، سید قطب، و امام خمینی از جمله رهبران اسلام‌گرایی در دوران معاصر بوده اند(جمشیدی راد و محمود پناهی، 1391: 129) که در ذیل اندیشه‌های سه شخصیت برجسته این جریان، سید قطب، ابوالعلا مودودی و امام خمینی به ترتیب تاریخی مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا سیر تاریخی این مفهوم مورد شناسایی قرار گیرد.

ادامه در لینک اصلی

http://hablolmatin.dmsonnat.ir/?_action=articleInfo&article=1188

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۳۸
عباس جعفری (فراهانی)

مختصری از اعمال ماه مبارک شعبان


شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید الانبیاء و خاتم المرسلین(صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَآله) منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود: «شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب می‌شود».

از امام صادق(ع) روایت شده است: «چون ماه شعبان فرا می‌رسید امام زین العابدین(ع) اصحاب خود را جمع مى‌نمود و مى‌فرمود اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است و حضرت رسول(ص) مى‌فرمودند: شعبان ماه من است پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید».

همچنین از امام صادق(ع) نقل است که فرمودند: «به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على(ع) شنیدم که فرمودند: شنیدم از امیرالمؤمنین(ع) که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند».

روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خدا است.


اعمال این ماه شریف بر دو قِسم است: اعمال مشترکه و اعمال مختصه


اعمال مشترکه ماه شعبان

1- هر روز هفتاد مرتبه ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» گفته شود.

2- هر روز هفتاد مرتبه ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» گفته شود. و در بعضى روایات "الْحَىُّ الْقَیُّومُ" پیش از "الرَّحْمنُ الرَّحیمُاست و عمل به هر دو خوبست و از روایات استفاده مى‌شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هر کس هر روز در این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آن است که هفتاد هزار مرتبه در ماه‌هاى دیگر استغفار کند.

3- صدقه دادن در این ماه اگرچه به اندازه نصف دانه خرمایى باشد، خوب است و خداوند بدن صدقه دهنده را بر آتش جهنم حرام می‌کند. از حضرت صادق(ع) نقل شده است که آن حضرت در باب فضیلت روزه رجب فرمودند چرا غافلید از روزه شعبان؟ راوى عرض کرد یابن رسول الله چه ثوابی دارد کسى که یک روز از شعبان را روزه بگیرد؟

حضرت فرمودند به خدا قسم بهشت ثواب اوست.

4- در کل این ماه هزار بار ذکر «لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کرِهَ الْمُشْرِکونَ» را که ثواب بسیار دارد؛ گفته شود. از جمله آن که عبادت هزار ساله در نامه عملش نوشته شود.

5- در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز اقامه شود؛ که در هر رکعت بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام صد بار صلوات فرستاده شود تا حق تعالى هر حاجتى که دارد را برآورد. چه در امور دنیوی و یا  در امور معنوی. و نیز روزه این ماه فضیلت بسیار دارد و روایت  شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان آسمان‌ها را زینت مى‌کنند. پس ملائکه عرض مى‌کنند خداوندا بیامرز روزه‌داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در روایت نبوى آمده است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه بگیرد حقّ‌تعالى بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حاجت‌هاى آخرت او را برآورد.

6- در این ماه صلوات بسیار فرستاده شود.

7- در هر روز از شعبان در هنگام ظهر و در شب نیمه آن صلوات هر روز شعبان که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده، خوانده شود که به شرح  ذیل است:

«اَللّهُمََّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِکةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ اَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْک الْجارِیَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ یَامَنُ مَنْ رَکبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ لاحِقٌ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْکهْفِ الْحَصینِ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکینِ وَ مَلْجَاءِ الْهارِبینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمینَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً کثیرَةً تَکونُ لَهُمْ رِضاً وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَداَّءً وَ قَضاَّءً بِحَوْلٍ مِنْک وَ قُوَّةٍ یا رَبَّ الْعالَمینَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الاْبْرارِ الاْخْیارِ الَّذینَ اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَ وِلایَتَهُمْ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِک وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِیَتِک وَارْزُقْنى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِک بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِک وَ نَشَرْتَ عَلَىَّ مِنْ عَدْلِک وَ اَحْیَیْتَنى تَحْتَ ظِلِّک وَ هذا شَهْرُ نَبِیِّک سَیِّدِ رُسُلِک

شَعْبانُ الَّذى حَفَفْتَهُ مِنْک بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ الَّذى کانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه یَدْاَبُ فى صِیامِهِ وَ قِیامِهِ فى لَیالیهِ وَ اَیّامِهِ بُخُوعاً لَک فى اِکرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلى مَحَلِّ حِمامِهِ.

اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَى الاِْسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فیهِ وَ نَیْلِ الشَّفاعَةِ لَدَیْهِ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفیعاً مُشَفَّعاً وَ طَریقاً اِلَیْک مَهیَعاً وَاجْعَلْنى لَهُ مُتَّبِعاً حَتّى اَلْقاک یَوْمَ الْقِیمَةِ عَنّى راضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبى غاضِیاً قَدْ اَوْجَبْتَ لى مِنْک الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ وَ اَنْزَلْتَنى دارَ الْقَرارِ وَ مَحَلَّ الاْخْیارِ .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۰۷
عباس جعفری (فراهانی)