حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی
اشاره:
پدر بزرگوارشان، امام ششم، حضرت جعفر بن محمّدٍ الصادق(ع) و مادر ارجمندش خانم «حَمیدة» میباشد. دوران رشد و تربیت و نوجوانی و جوانی را در دامان مادر گرامیاش و پدر ارجمندش طی کرد. امامت و رهبری ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۴۸ هجری آغاز شد و پس ۲۰ سال امامت و حدود ۵۵ سال زندگانی در ۱۸۳ هجری(۱۸۶ هجری) با توطئهٔ خلیفهٔ فاسد زمان، هارون عباسی(۱۷۰-۱۹۳ هجری) در زندان سندی بن شاهک در بغداد به شهادت رسید.
ضمن عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت شهادت مظلومانه این امام هُمام، به پیشگاه سلاله پاکش، حضرت مهدی موعود(عجّل الله فرجه)، مقام معظّم رهبری(دام ظلّه)، مراجع عظام تقلید(دامت برکاتهم) و عموم شیعیان، توجه خوانندگان محترم را به نگاهی گذرا به حوادث و رخ دادهای دوران امامتِ آن بزرگوار جلب میکنم.
۱- فضایل و کمالات معنوی
حضرت امام جعفر صادق(ع) میفرماید: «إنّ ابنی هذا [موسی] لو سألته عمّا بین دفّتی المصحف لأجابک فیه بعلمٍ». (۱)؛ یعنی: اگر از پسرم [موسی] در باره آنچه در این مصحف(قرآن) وجود دارد بپرسی، به یقین عالمانه و آگاهانه پاسخ میدهد.
همین طور فرمود: «وعنده علم الحکم والفهم والسخاء والمعرفة بما یحتاج الیه الناس فیما اختلفوا فیه من أمر دینهم». (۲) یعنی: حکمت، فهم، سخاوت و دانش امور دینی مردم که در آن گرفتار اختلاف [و سردرگُمی] شدهاند نزد اوست.
مرحوم شیخ مفید(ره) میفرماید: «مردم روایات بسیاری از ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) نقل کردهاند. او فقیهترین مردم زمان خویش بود». (۳)
در بُعد تقوی و عبادت نیز ضرب المثل مردمِ زمان خویش بود. هنگام نماز با تمام وجود و حضور قلب به درگاه الهی میایستاد و اشکهایش جاری میشد، قلبش به تپش در میآمد و از شوق و خوف خدا، لرزه بر اندامش میافتاد. گاهی سجدههای طولانی او تا طلوع فجر صادق و طلوع خورشید ادامه مییافت. (۴)
نقل شده است که در ابتدای شب، وارد مسجد النبی(ص) میشد و در سجده با صدای بلند عرض میکرد: «الهی عظُم الذنب من عبدک، فلیحُسنِ العفو من عندک». (۵) یعنی؛ خداوندا، گناهان بندهات، بسیار بزرگ است، اما عفو و بخشش حضرتت نیز باید نیکو باشد.
آن حضرت در زهد و پرهیز از زخارف دنیا نیز، زبان زد مردم روزگار خود بود.
امام هفتم(ع) به مردم سفارش میکرد، شما همانند جناب ابوذر غِفاری باشید و میفرمود: «رحم الله اباذر، فلقد کان یقول: جزی الله الدنیا عنیّ مذمة بعد رغیفین من الشعیر، اتغدی بأحدهما و أتعشی بالآخر و بعد شملتی الصوف أئتزر بإحداهما و ارتدی بالاُخری ...». (۶) یعنی: خدای رحمت کند ابوذر را که میگفت: پس از داشتن دو قرص نان جوین که ناهار به یکی و شام به دیگری خود را سیر کنم و دو تکّه پارچه پشمینه که خود را بدان بپوشانم. دنیا به آنچه بدان تعلق دارد نکوهیده باد.
امام کاظم(ع) در نیکی به مردم و احسان به فقرا و نیاز مندان نیز لحظهای درنگ نمیکرد.
حضرت به علیّ بن یقطین که از شیعیان وفادار امام(ع) بود، اجازه داد در دربار هارون الرشید به مشکلات مالی و حل و فصل سایر مشکلات و نیاز مندیهای مردم بپردازد.
شیخ مفید(ره) میگوید: «امام موسی بن جعفر(ع) نسبت به صله رحم سفارش میکرد. فقرای مدینه را زیر نظر داشت. شبها برایشان دینار، درهم، آرد و خرما میبرد و آنان خبر نداشتند که این اموال از کجا برایشان میآید». (۷)
۲-کارنامهٔ سیاه حاکمان فاسد بنی عباس
یکی از حاکمان فاسدِ زمان امام کاظم(ع)، مهدی عباسی (۱۶۹هجری) بود که زمام امور مردم را(پس از مرگ منصور عباسی که مردم پس از ۲۲ سال رنج و فساد، نفس راحتی کشیدند) بر عهده گرفت.
او ابتدا با اعلام عفو عمومی، زندانیان را آزاد کرد و اموال مصادره شده مردم را بازگرداند و بخشی از اموال بیت المال را تقسیم کرد، ولی طولی نکشید که چهرهٔ واقعی خود را نشان داد. او بساط خوش گذارانی و عیاشی دائر نمود و گفت: «آن وقت خوش است که بزم شادی بگذرد و زندگی بدون حرم سرا و ندیمان در کام من گوارا نیست!». از سوی دیگر، او دو باره سخت گیری بر بنی هاشم و علویان را آغاز کرد. (۸)
پس از او، هادی عباسی(۱۷۰ هجری) در حالی که ۲۵ سال سن داشت و هیچ گونه لیاقتی برای رهبری مردم نداشت و جوانی میگسار(شراب خوار)، سبک سر و بی بندوبار بود به حکومت رسید. (۹)
آخرین خلیفهٔ ستم گرِ دوران امام موسی بن جعفر(ع)، هارون الرشید(۱۹۳ هجری) بود. او ابتدا با طرح دوستی با علویان وآل محمّد(ع) قصد داشت با فریب مردم، به خیال خود، بر دلها حکومت کند تا مردم از او اطاعت کنند! ولی مردم از آن جهت که به بنی عباس و حاکمان فاسد و خبیث اعتمادی نداشتند به او توجه نکردند. در واقع حکومت واقعی بر دلهای مردم از آنِ بنی هاشم و خاندان پاک و مطهّر پیامبر(ص) بود.
لذا هارون وقتی در کنار مرقد رسول خدا(ص)، به امام موسی بن جعفر(ع) گفت: «تو هستی که مردم، در پنهانی با تو بیعت کرده و تو را به پیشوائی بر میگزینند»؟!.
امام (ع) فرمود: «من بر قلوب(دلهای) مردم حکومت میکنم و تو بر تن و جسم آنها». (۱۰)
السلام علی الامام الهادی النقی علیه السلام
اشاره:
سوم ماه رجب سال روز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام می باشد. به همین جهت دست نوشته ای از حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) را تقدیم خوانندگان و علاقمه مندان مباحث اهل بیت عصمت و طهارت(ع) می کنیم.
حضرت امام هادی (ع) در نیمه ماه ذی الحجة سال 212 هجری، در نزدیکی مدینه به دنیا آمدند و در هشت سالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارشان امام جواد (ع) به امامت رسیدند. ایشان پس از 33 سال امامت و رهبری شیعیان، در سن 41 سالگی، در سوم ماه رجب سال 254 هجری در شهر سامرا به دست معتز، خلیفه عباسی به شهادت رسیدند.
خوش گذرانی و هوس رانی درباریان در آن دوران شامل شب نشینی ها، عیش و نوش ها و ریخت و پاش ها نیز در این دوران به اوج خود رسید بود و در یک کلمه، می توان گفت خلافت اسلامی! غرق در فساد و گناه بود.
علاوه بر این، در این دوران شاهد گسترش نهضت های علویان هستیم؛ تلاش و کوشش عباسیان در ایجاد نفرت مردم به علویان و سادات و سرکوب شدید مخالفان بی نتیجه بود، علویان با جدیت دعوت به «برگزیدگان آل محمد (ص)» را در نهان و آشکار تبلیغ می کردند و علی رغم کنترل مرکزیت سامرا و کنترل آمد و رفت و ارتباط با امام هادی (ع)، نهضت ها و شورش های اعتراض گونه به فساد و انحراف دستگاه خلافت در مناطق مختلف مشاهده می شد، به طوری که در فاصله سال 219 هجری، 270 هجری، آمار 18 قیام و شورش علوی و غیر علوی ضبط شده است. اگر چه با کمی جمعیت انقلابیون و کمتر امکانات و ساز و برگ جنگی و قساوت دستگاه خلافت عباسی تمامی این قیام ها با شکست مواجه می شد.
فقدان تماس مستقیم بین امام هادی (ع) و پیروانش، نقش سیاسی، مذهبی شبکه وکالت و وکلاء را بالا برده بود، به نحوی که کارگزاران امام (ع) مسئولیت بیشتری در گردش امور ایفا می کردند و تجربه های فراوانی را در سازمان دهی شیعیان و خنثی کردن توطئه های مخالفان جریان امامت به دست آوردند.
این شبکه، نواحی بغداد، مدائن، کوفه، بصره، اهواز، قم، همدان، یمن و حجاز را فرا گرفته بود. امام هادی (ع) با حساسیت تمام فعالیت این شبکه و وکلای خود را کنترل و مکاتبات لازم را با آنها انجام می دادند. برای نمونه حضرت هادی (ع) در سال 232 هجری، طی نامه ای به علی بن بلال، وکیل خود در بغداد نوشتغ من «ابوعلی بن راشد به جای علیّ بن حسین بن عبد ربّه منصوب کردم. چون او دارای صلاحیت لازم و هیچ کس بر او تقدم ندارد ...».
در این عصر فرقه ها و گروه های منحرف فراوانی شروع به فعالیت فرهنگی کرده و مردم را فریب می دادند، یکی از آنها، غُلات بودند که با غلو کردن در باره مقامات اهل بیت (ع)، موجب اذیت و آزار امام هادی (ع) و شیعیان می شدند. رهبران گمراه غلات عبارت بودند از: علی بن حَسَکه قمی، قاسم یقطینی، حسن بن محمد بن بابای قمی، محمدبن نصیر فِهری و فارس بن حاتم که هدف واقعی آنها بیشتر بی اهمیتی به عبادات و حدود شرعی و ضوابط اسلامی و رفتار بر طبق میل و هوس های خود و چشم طمع داشتن به اموال مردم و توجیه نبودن نسبت به کرامات و مقامات و علوم اهل بیت(ع) بود.
امام دهم (ع) ضمن تبری جستن از آنها، روشن گری های لازم را به شیعیان می دادند. حضرت امام هادی(ع)، طی نامه ای در پاسخ سؤالات مردم، به شیعیان اعلام کردند عقاید و افکار ابن حَسَکه باطل و او فردی منحرف و کافر است.
علاوه بر این، فرقه معتزله که از عقل گرایان افراطی بودند با طرح موضوع مخلوق بودن قرآن اعلام کردند که اعتقاد به قدیم بودن غلط است و باید با آن مخالفت کرد! البته بحث مخلوق بودن قرآن در اواخر حکومت بنی امیه در جامعه اسلامی مطرح شد که در منابع تاریخ و فرق و مذاهب اسلامی موجود است. ولی در این زمان هم مجددا مطرح شد.
امام هادی (ع) سکوت در برابر این افکار را جایز نشمردند و با اعلام این که درباره قرآن فقط معتقد به «کلام خدا بودن» باشید، خط بطلانی بر بحث های جنجالی و بی فایده معتزله و گروه های دیگر کشیدند.
همچنین در سیره امام دهم (ع) تربیت شاگردان دیده می شود؛ مرحوم شیخ طوسی تعداد شاگردان امام هادی(ع) را 185 نفر می داند. مهم ترین آنها عبارت بودند از فضل بن شاذان نیشابوری، حسن بن سعید اهوازی، ایوب بن نوح دراج، ابوعلی(حسن بن راشد)، حسن بن علی(ناصر کبیر)، عبدالعظیم الحسنی(ع)، عثمان بن سعید اهوازی، احمد بن اسحاق بن عبدالله اشعری قمی، ابراهیم بن مهزیار، ریان بن صلت، یعقوب بن اسحاق و علی بن مهزیار اهوازی.
از امام هادی (ع) علی رغم همه سختی ها و فشارهایی که از سوی حکومت بنی عباس متحمل می شد، سخنان و روایات ارزشمندی در موضوعات فقهی، تفسیری، اعتقادی و تربیتی بر جای مانده است که مورد استفاده عموم مسلمانان، شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) در طول تاریخ اسلام و تشیع بوده و خواهد بود که برای نمونه می توان به «زیارت جامعه کبیره» که در کتاب «مفاتیح الجنان» آورده شده، اشاره کرد.
لینک اصلی
به مناسبت میلاد نورانی امّ ابیها، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام) در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در رابطه با صفات و ویژگی های حضرت زهرا (سلام الله علیها) اظهار کرد: حضرت زهرا (سلام الله علیها) مجموعه از صفات عمومی و یک سری صفات و ویژگی های خاص دارند که «زن بودن» از جمله ویژگی های عمومی آن حضرت (س) این است و بر این اساس وظایفی خاص بر عهده آن حضرت (س) قرار می گیرد.
وی افزود: همچنین حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرزند خاص رسول گرامی (صلّی الله علیه وآله) هستند که کل صفات و ویژگی هایی را که قرآن، آنها را برای مومنان و مسلمانان ذکر می کند در آن حضرت (ص) نیز وجود دارد. خطاب «یا ایها الذین آمنوا» در قرآن که هم مردان و هم زنان را شامل می شود یا آیاتی که خطاب به مسلمانان و مومنان (اعم از زن و مرد) است، و در آنها صفاتی مانند ایمان، اسلام، اهل ولایت بودن، پیروی از رسول الله (صلّی الله علیه وآله)، اهل عبادت، اهل اطاعت و اهل تقوا بودن را ذکر می کند همگی یطور کامل درباره حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) مصداق پیدا می کند.
حجت الاسلام جعفری فراهانی تصریح کرد: در قرآن کریم از هر مسلمانی خواسته شده که برخی خصوصیات و صفات را داشته باشد و حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان یک زن مومنه و مسلمان تمامی این خصوصیات را دارا هستند. علاوه بر اینکه برخی ویژگی های خاص نیز در وجود ایشان هست که آن حضرت(س) را از دیگران متمایز می کند. از جمله خلقت و آفرینش ویژه آن حضرت (س) که در تمام عالم وجود تنها برای ایشان اتفاق افتاده است.
در گفت و گو با کارشناس فرق و
مذاهب تبیین شد
اشاره:
هر سال هنگام حلول سال نو، میلیون ها نفر با عشق و ارادت خاصی که به امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) دارند، آغاز سال را به میمنت و مبارکی کنار مضجع نورانی آن امام رئوف سپری می کنند. حضوری که زیباترین تصویرها را رقم می زند و معنویتی خاص به دل دادگان و زائران حرم رضوی می بخشد. از این رو، با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) و کارشناس فرق و مذاهب درباره آثار و برکات زیارت حضرت ثامن الائمه(ع) به گفت و گو پرداختهایم که از نظر میگذرد:
برای ورود به بحث لطفا بفرمایید در آموزههای دین مبین اسلام اصل زیارت دارای چه جایگاهی است و از چه منظر و هدفی مورد تأکید قرار دارد؟
- زیارت معصومین(ع) در قرآن و روایات بسیار مورد تاکید است، زیرا در قرآن (بقره/ 165) می فرماید: «... وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ» یعنی؛ ... ولى کسانى که ایمان آوردهاند محبتشان به خداوند بیشتر است (از محبت آنها به معبوداتشان) و اگر کسانى که ستم کرده اند آن هنگام که عذاب (آخرت) را مشاهده مى کنند ببینند که قدرت و نیرو همه از آن خداست و خدا سخت کیفر است.
همچنین، در قرآن (سوره آل عمران/31) میفرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» یعنی؛ ای پیامبر! بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا او نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد که آمرزنده مهربان است.
همچنین، خداوند در قرآن (سوره شوری/23) میفرماید: «قُلْ لاَ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» یعنی؛ ای پیامبر به مردم بگو، مزد رسالت من، چیزی جز مودت ذوی القربایم نیست ... . در شأن نزول این آیه آمده (که پس از حجة الوداع بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شد)، زیرا پس از واقعه غدیر بسیاری از دشمنان به ایشان زخم زبان زده و میگفتند این جانشینی امیرمومنان(ع) اجر و مزد رسالت است یا اینکه عدهای میآمدند نزد پیامبر(ص) و میگفتند که ما اموال خود را برای دیدارها و برنامهها نزد شما بگذاریم که در پس این چنین پیشنهادهائی این آیه شریفه نازل شد. زیرا با این محبت انسان به سعادت دنیوی و اخروی رسیده و در گروه مؤمنان قرار میگیرد، همچنین، مؤمنان به او محبت دارند و شناخت عمیق نسبت به پیامبر(ص) و معصومان(ع) مییابند.
زیارت ثامن الائمه(ع) دارای چه برکاتی است و در این باره چه توصیههایی وجود دارد؟
- امام هشتم(ع) به عنوان یکی از فرزندان پیامبر(ص) و نیز هشتمین امام معصوم، از جایگاهی والا برخوردارند، تا جایی که حتی در برخی روایات زیارت ایشان در مشهد مقدس از زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلای معلی برتر شمرده میشود، زیرا گروهی از شیعیان امامتِ امام سوم(ع) را قبول دارند، اما ممکن است در امامت برخی ائمه(ع) متوقف شده باشند، اما پذیرش امامت ثامن الائمه(ع) به معنای قبول و باور به وجود مقدس دوازده امام و اثبات شیعیان اثنی عشری است.
مرحوم کلینی در اصول کافی روایت کرده است که: «هر یک از امامان معصوم(ع) بر گردن شیعیان خود عهدی دارند و وفای کامل به آن عهد، زیارت مرقدهای مطهر آن امامان(ع) است، پس هر کس از سر میل و رغبت و با اعتقاد به آنچه آنها دوست دارند به زیارتشان بشتابد، روز قیامت شفیعان او خواهند شد».
در روایتی حسن بن وشّاء میگوید، از ثامن الائمه(ع) پرسیدم: پاداش زیارت قبر یکی از ائمه(ع) چیست؟ حضرت(ع) فرمودند: «ثواب زیارت قبر سیدالشهداء(ع)». سپس پرسیدم: کسی که زیارت قبر سیدالشهداء(ع) را به جای آورد، چطور؟ فرمودند: «سوگند به خداوند پاداش او بهشت است.»
در روایات دیگری پاداش زیارت امام هشتم(ع) با حج برابر دانسته شده است، یعنی همان طور که حاجی پس از حج همچون روزی که از مادر متولد شده، گناهانش آمرزیده میشود، زیارت امام رئوف(ع) در مشهد نیز با زائر چنین میکند.
مرحوم شیخ طوسی، از امام هشتم(ع) روایت میکند که آن حضرت(ع) فرمودند: «در خراسان بُقعهای است و زمانی خواهد آمد که آن بقعه همواره محل رفت و آمد و مطاف فرشتگان میشود تا روز قیامت که در صور دمیده شده و قیامت فرا میرسد.»
پرسیدند: ای پسر پیامبر(ص)! این بقعه کدام بقعه است؟ فرمودند: «این بقعه در سرزمین طوس است به خدا سوگند آن زمین باغی از باغ های بهشت است و هر که مرا در این بقعه زیارت کند، گویی پیامبر(ص) را زیارت کرده و ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول برایش نوشته شده و من و پدرانم در روز قیامت شفاعت کننده او خواهیم بود». این روایات از اهمیت بالای زیارت حضرت ثامن الائمه(ع) حکایت دارد.
در ماه ژوئیه 2013، پارلمان اروپا وهابیت را به عنوان سر منشأ اصلی تروریسم جهانی معرّفی کرد. نفوذ وهّابیت هر روز بیش از روز قبل افزایش مییابد و علّت آن نیز پول سعودی و نفوذ عربستان به عنوان نگهبان و مدافع مکّه بوده است.
به نقل از روزنامه تلگراف، مفتی اعظم عربستان سعودی، دولت اسلامی عراق و شام (ایسیس) را محکوم ساخت و تأکید کرد که "اندیشههای «افراطیگری»، «رادیکالیسم» و تروریسم به هیچوجه به دین اسلام تعلّق ندارند." ولیکن عجیب این است که اعضای طبقۀ حاکم سعودی، وهابیت را به خاطر تقوای سلفی (به معنی تبعیت از سنّت اولیۀ اسلامی) و مخالفت سرسختانه با شیعیان مورد تحسین و تمجید قرار میدهند.
در دهۀ 1970، انجمنهای خیریۀ سعودی با کمک بودجۀ عاید از صادرات نفت و عوامل دیگر شروع کردند به تأمین بودجۀ مدارس و مساجد وهّابی در سراسر جهان و بدین ترتیب بود که این جنبش دستخوش «رشدی انفجاری» شد.
وزارت امور خارجۀ آمریکا برآورد کرده است که طیّ چهار دهۀ گذشته، ریاض بالغ بر ده میلیارد دلار (6 میلیارد یورو) در بنیادهای خیریه سرمایهگذاری کرده است تا بدین ترتیب گامی در جهت جایگزین ساختن گرایش غالبِ دین اسلام یعنی تسنّن، با تعصّبات خشن وهابیت (که زیرمجموعۀ مذهب تسنّن است) بردارد. متخصّصانِ ادارۀ اطلّاعاتِ اتّحادیۀ اروپا براورد کردهاند که پانزده الی بیست درصد این سرمایهگذاری متوجّه القاعده و جهادگرایان طرفدار خشونت بوده است.
اکنون این جنبش از نفوذ جهانی برخوردار است و در سراسر جهان الهامبخش و مروّج ایدئولوژی افراطیگری است.
تاریخچهای کوتاه از وهابیت
وهابیت که پایهگذار آن محمّد بن عبدالوهّاب (92-1703) بوده است، بر حاکمیت مطلق خداوند تأکید دارد. ابن عبدالوهّاب اتّکا به شفاعت پیامبر اسلام را مردود میشمرد، زیارت قبور بزرگان دین را محکوم میساخت و اعلام میداشت که گنبدها یا مضاجع آنها باید تخریب گردد.
وی که با ابداع و نوآوری مخالف بود، مدافع بازگشت به خلوص و پاکی اسلام نخستین (سلف) و تعالیم مدارس دینی بود. اندیشههای او عمیقاً متأثر از تعالیم ابن تیمیه (1328-1263) بود که دولت را معاون و یاور دین تلقّی میکرد و با الهیات استدلالی مخالف بود.
ادامه در لینک اصلی زیر
به مناسبت هشتم ربیع الثانی، سال روز ولادت نورانی امام حسن عسکری(ع)
حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی
حضرت امام حسن بن علیّ العسکری(ع)، ملقّب به «هادی»، «زکیّ» و «عسکری» در هشتم ربیع الثانی سال ۲۳۲ هجری قمری در «مدینه منوّره» از مادری پاک دامن به نام «حدیثه» یا «سوسن» چشم به جهان گشود. (۱) امام یازدهم شیعیان، در خاندان نبوّت و امامت و به دست پدر بزرگوارشان حضرت امام هادی(ع) تربیت یافتند. پس از شهادت ایشان، بر طبق اراده الهی و وصیّت پدر، مسئولیت هدایت و رهبری شیعیان را عهده دار شدند.
ضمن عرض تبریک به مناسبت میلاد نورانی این حجّت برحقّ خداوند بر مردم، به پیشگاه ولیّ الله الأعظم حضرت مهدی موعود(عجّل الله فرجه الشریف)، مراجع عظام تقلید و عموم مسلمانان و شیعیان جهان، در این نوشتار کوتاه، نگاهی به اوضاع سیاسی- اجنماعی، حوادث و رخدادهای زمان ایشان، نقش امام عسکری(ع) و میراث علمی و فرهنگی آن حضرت خواهیم داشت.
الف- خلفای بنی عباس و وضع اقتصادی شیعیان
عملکرد خلفای ظالم، ستمگر و نالایق عباسی، یکی از مسائلی است که بر همگان روشن است. آنها بر خلاف دستورات روشن و منطقی اسلام در مورد به سازی اوضاع اقتصادی جامعه مسلمانان و رفع محرومیت از آنها در تمام دوران خلافت ننگین و خفت بار خود، حتی برای یکبار به نفع مردم مسلمان عمل نکردند که در این زمینه به گوشه هایی از پرونده سیاه آنها اشاره می شود:
در آمد عمده دولت اسلامی که از خارج و صدقات بدست می آمد بنابر نقل مورّخان اسلامی بالغ بر صدها میلیون درهم می شد که تمامی این مبلغ به جای مصرف شدن در مصارف عمومی و پیش برد وضعیت زیستی مردم، صرف ساختن کاخ های مجلل و خرید کنیزان و خوش گذرانی های حکّام ظالم و از خدا بی خبر می شد. (۲)
در جمع آوری مالیات(خراج و صدقات) ماموران حکومت از انجام هرگونه شکنجه و بد رفتاری ابا نداشتند و آن را با شدیدترین نوع از مردم مطالبه می نمودند و حتی در صورت امتناع، آنها را زندانی و یا گرفتار درندگان می کردند و روشن است که این نحوه عملکرد بر خلاف تاکیدات صریح قرآن و تعالیم انسان سازاسلام و مکتب نورانی اهل بیت(ع) در مورد جمع آوری مالیات می باشد. (۳)
حاکمان عباسی، درآمد های دولتی را صرف اداره حکومت ظالمانه و عیش و نوش های خود و درباریان می کردند و بذل و بخشش های بی اندازه به شاعران متملق دربار و غیره ابا نداشتند.
هنگامی که متوکل برای ۳ پسر خود(منتصر، معتز و مؤید) بیعت گرفت، «صَولی»(یکی از شاعران) برخاست و قصیده ای در مدح آنها سرود … . متوکل و هر یک از پسرانش به او یکصد درهم هدیه دادند!. (۴)
ساختن بناهای مجلّل و نوین با آرایش های آن چنانی یکی از سنّت های غلط عباسیان بود. کاخ معروف «برج» که متوکل آن را با انواع طلاکاری ها، نصب مجسّمه حیوانات، به کار بردن سنگ های گران قیمت و سایر جواهر آلات، زینت کرده بود یک نمونه از صدهاست. (۵)
صرف بخش عظیمی از بودجه خلافت به ظاهر اسلامی! برای رفاه زنان درباری هم خواندنی است. بهای یکی از پیراهن های “زبیده خاتون” به پنجاه هزار دینار بالغ می شد!. (۶)
فقر عمومی از صفات بارز مردم آن روزگار بود. زیرا که بودجه دولت به جای مصرف شدن در تهیه احتیاجات اولیه مردم، صرف اسراف و تبذیرهای خلفا و وابستگان آنها می شد. ناداری، فلاکت و احتیاج به غذای شبانه و محرومیت از هرگونه امکانات مادی در میان مردم مسلمان موج می زد. زیرا از اقتصاد سالم عدالت اجتماعی و امانت داری در میان حاکمان و … خبری نبود و هیچ گونه تلاشی برای بهبود اوضاع اقتصادی و شکوفایی آن دیده نمی شد.
دلایل پیشنهاد و قبول ولایتعهدی امام رضا(ع)
در گفت و گو با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی
حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی در خصوص دلایل پیشنهاد ولایتعهدی مامون به امام رضا(ع) گفت: مامون طرح ولایتعهدی را بر اساس چند نکته اساسی مطرح کرد، اولین نکته این بودکه در دستگاه خلافت عباسیان به خصوص از دوره هارون، امین و مامون مشکلاتی به وجود آمده بود که یکی از این مشکلات شورش ها از جمله فرق مختلف حتی غیر مسلمانان و حتی از ناحیه رومیان بود که متوجه حکومت عباسیان شده بود و لذا مامون از ناحیه امام رضا(ع) احساس خطر کرد و تصمیم گرفت با یک فکر و اندیشه ای جلو بیاید و طرح ولایتعهدی را پیشنهاد داد. دلیل دوم این بود که شیعیان را فریب دهد، مامون قصد داشت با طرح ولایتعهدی شیعیان را گمراه کند و این نکته را مطرح کند که اهل بیت با پذیرش ولایتعهدی، برخلاف اعتقاداتشان عمل می کنند و لذا از امام رویگردان شوند.
او در توضیح دلیل دیگری که مامون را واداشت تا طرح ولایتعهدی را به امام رضا(ع) پیشنهاد کند، گفت: نکته سوم تحکیم قدرت عباسیان بود، نیروهای خلافت عباسی احساس کردند با طرح ولایتعهدی امام رضا(ع) قدرت عباسیان مستحکم می شود.همچنین نکته چهارم این بود که در بین مردم مطرح شود خاندان پیامبر به دنبال مادی گرایی و امور دنیوی هستند.
جعفری فراهانی در خصوص دلایل پذیرش ولایتعهدی از جانب امام رضا(ع) اظهار کرد: امام مشروط و به صورت محدود مجبور به پذیرش ولایتعهدی شد. روایت شده هنگامی که ولایتعهدی پیشنهاد شد، امام نپذیرفت و فرمود: "اساس حکومت متعلق به امامان شیعه است که از جانب خداوند به اهل بیت واگذار شده است". اما وقتی با اجبار روبرو شد امام چاره ای جز پذیرش ولایتعهدی نداشت. دلیل دوم این بود که اگر امام ولایتعهدی را نمی پذیرفت، می بایست جواب شیعیان را مبتنی بر اینکه آنها باید قیام کنند، می داد، در حالی که این آمادگی برای قیام در میان شیعیان وجود نداشت. دلیل سوم حفظ خون شیعیان بود، مامون تهدید کرده بود که شیعیان و امام را خواهد کشت و لذا امام برای حفظ جان شیعیان پیشنهاد ولایتعهدی را پذیرفت. دلیل چهارم این بود که امام می خواست نقشه ها و توطئه های عباسیان را خنثی کند. پنجمین دلیل تثبیت موضع امامت اهل بیت(ع) برای شیعیان بود، در پذیرش ولایتعهدی از جانب امام، فرصتی به وجود آمد تا امام بتواند ایده ها و افکار خود را در بین مردم ترویج دهد و از ناحیه پذیرش ولایتعهدی بخش مهمی از معارف اهل بیت(ع) را ترویج دهد که از جمله این معارف می توان به طرح حدیث "سلسلة الذهب" اشاره کرد که یکی از احادیث بسیار محکم در بحث امامت است و اینکه ولایت با خاندان پیامبر(ص) تکمیل می شود. دلیل ششم این بود که امام می خواست با فرصتی که برایش مهیا می شد به احتجاج و مناظره با سردمداران مذاهب گوناگون بپردازد که به روشن شدن حقیقت کمک کند که در این خصوص نمونه های فراوانی از مناظره ایشان با غالیان، یهودیان، زرتیشتیان و ... موجود است.
جعفری فراهانی در خصوص مناظره های امام رضا(ع) و پیشینه تاریخی برگزاری مناظره ها در زمان اهل بیت(ع) گفت: درباره مناظره های اهل بیت در تاریخ موارد فراوان داریم. این مناظره ها از زمان پیامبر تا زمان امام رضا(ع) در تاریخ وجود دارد. مرحوم طبرسی از علمای قرن ششم شیعه در کتابی تحت عنوان "الاحتجاج ..." مجموعه مناظره های پیامبر و ائمه را جمع آوری کرده است.
این محقق علوم دینی به مناظره امام رضا(ع) با "جاثلیق" یکی از دانشمندان مسیحی اشاره کرد و افزود: مامون وقتی موفق شد اهداف خود را به نتیجه برساند، تصمیم گرفت به نوعی امام رضا(ع) را تضعیف کرده و با ترتیب دادن مناظرات و طرح سوالاتی که امام نتواند به آنها پاسخ دهد، به نوعی شخصیت امام را تضعیف کند تا خود قدرت پیدا کند. ولی امام توانست به همه سوولات مطرح شده پاسخ گوید. یک روز که امام رضا(ع) در مرو بود، مامون پیشنهاد داد امام با جاثلیق مناظره کند، این مجلس تشکیل شد و مأمون رو به جاثلیق کرد و گفت: "ای جاثلیق! این[اشاره به امام رضا] پسرعموی من موسی بن جعفر(ع) است. او از فرزندان فاطمه(س) دختر پیامبر ما، و فرزند علی بن ابی طالب(ع) است. من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی، اما طریق عدالت را در بحث رها مکن". جاثلیق گفت: "ای امیر مؤمنان! من چگونه بحث و گفتگو کنم که (با او قدر مشترکی ندارم) او به کتابی استدلال میکند که من منکر آنم و به پیامبر عقیده دارد که من به او ایمان نیاوردهام". در اینجا امام(ع) شروع به سخن کرد و فرمود: "ای نصرانی! اگر به انجیل خودت برای تو استدلال کنم اقرار خواهی کرد؟". جاثلیق گفت: "آیا میتوانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ آری به خدا سوگند اقرار خواهم کرد هرچند به ضرر من باشد". امام(ع) فرمود: "هرچه میخواهی بپرس و جوابش رو بشنو" که این امر باعث شگفتی بسیار جاثلیق می شود که چگونه امام به مباحث انجیل احاطه دارد، در حالی که امام رضا(ع) دارای علم لدنّی از جانب خداوند است و در نهایت نیز این مناظره باعث سرافکندگی مامون شد!.
جعفری فراهانی در خصوص مناظره امام رضا(ع) با یکی از رهبران غالیان اظهار کرد: جهد، ادعاها و صفات خدایی را به پیامبر و ائمه(ع) نسبت می داد. در جلسه ای امام رضا(ع) به گفت وگو با جهد پرداخت. جهد در این جلسه آیات قرآن را مطرح و نسبت هایی را به خدا و پیامبران داد که امام در پاسخ به نسبت های جهد گفت:" وای بر تو که تقوای الهی در پیش نگرفته ای و نسبت های ناروا به پیامبران می دهی و آیات قرآن را مطابق با میل خود تفسیر می کنی در صورتی که این تفاسیر باید توسط دانشمندان و راسخون در علم مطرح شود." این مناظره نیز در نهایت باعث شگفتگی جهد شد و نیات او رسوا گشت.
این محقق علوم دینی در ادامه در خصوص دلایل هجرت امام رضا(ع) گفت: در این هجرت برکات زیادی نهفته است. هجرت امام رضا(ع) اولین هجرت امام به خارج از مدینه و شمال حجاز است که مهم ترین دستاورد آن نیز ترویج معارف قرآن بین مسلمانان است. در واقع حرکت امام به نوعی ترویج و تبیین معارف قرآنی محسوب می شود. مردم قبلا آیات قرآن را شنیده بودند اما نگاه روشنی نسبت به آن نداشتند، اما امام در جلسات و مناظراتی که برگزار می شد آیات مختلفی را مطرح و مصداق آنها را برای مردم روشن می کردند. برای ایرانیان نیز این امر فرصت مناسبی بود که با معارف اهل بیت(ع) آشنا شوند، در گذشته و در حال حاضر نیز مردم ایران در طول سال، از وجود با برکت ایشان، از معنویات و معارف این امام همام، بهره مند شده و می شوند.
دیگر لینک ها:
http://www.monazereh.ir/vb-2269.htm
اشاره:
آشنایی، گزینش و انتخاب الگوی کامل و شایسته، نیاز فطری هر انسان کنجکار و آرمان گراست. زیرا در گستره ی وسیع زندگی انسان و رفتارهای کوچک و بزرگ اخلاقی و پیشرفت های او و در همه جوانب و روابط سیاسی، فقهی و فرهنگی جامعه به طور بسیار محسوس، تأثیر گذار هست و کارآیی و نقش زیادی خواهد گذاشت. خداوند حکیم در این باره، پیامبرانی را به عنوان الگو و اسوه، مبعوث نمود تا انسان های خواهان رشد معنوی و تکامل انسانی با مشاهده و مطالعه زندگی آنان، راه سعادت و ترقی و تکامل را طی نمایند. برترین این پیامبران حضرت محمّد بن عبدالله(ص) به عنوان خاتم و اشرف پیامبران الهی می باشد که خداوند شخصیت و زندگی و سیره و رفتار او را به عنوان اسوه و الگوی برای همه بشر تا روز قیامت قرار داده است.
اصحاب و یارانی که به او ایمان آورند، همه رفتارهای او را از نزدیک می دیدند و به شدت تحت تأثیر ایشان قرار می گرفتند و چنان در اخلاق و رفتار آنان تأثیر می گذاشت که سر از پا نمی شناختند!. یکی از برجسته ترین یاران و دست پروردگان پیامبر(ص)، امام علیّ بن ابی طالب(ع) بود که پروانه وار، گرد حضرت می چرخید و از رفتار و کردار او، درس می آموخت که در خطبه ی نهج البلاغه به آن اشاره فرموده است.
بی تردید شخصیت پیامبر اعظم(ص)، الگو و اسوی کامل و تمام عیار گذشته، امروز و فردای بشریت است. جهان امروز با پیشترفت های فوق العاده ای که در همه ی زمینه ها کرده و به کلی دگرگون شده اما در زمینه های اخلاقی و معنوی محتاج تعالیم معنوی و اخلاقی شناخته شده و ناشناخته ی پیامبر اعظم(ص) می باشد.
با این هدف حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی متن کوتاه زیر را تهیه و در اختیار خوانندگان عزیز قرار داده است. امید است مورد قبول اشرف مخلوقات و نبی مکرم(ص) و شما خوانندگان عزیز واقع شود. ان شاء الله.
۱ ـ ولادت و حوادث همگام با ولادت
خاتم انبیاء و اشرف مخلوقات حضرت محمّد بن عبدالله(ص) بنا به دیدگاه شیعیان اثنا عشری و پیروان اهل بیت(ع) در هفدهم ربیع الأوّل [۱] عام الفیل* (سالی که سپاه فیل به فرماندهی ابرهه، پادشاه حبشه به خانه کعبه در مکّه حمله کردند) در شهر مکّه به دنیا آمد. قبل از تولد، پدرش را از دست داده بود. در شش سالگی مادر بزرگوارش، آمنه بنت وهب، دنیا را وداع کرد و این نوجوان کاملا یتیم شد و تحت سرپرستی جدّش عبدالمطّلب و پسر عمویش ابوطالب قرارگرفت. حوادث و رخدادهای دوران نوجوانی، جوانی، تا چهل سالگی و پس از آن با رویدادهای عجیب و غریبی و خارق العاده ای همراه است که برای هر خواننده و شنونده مسلمان و غیر مسلمانی شگفت انگیز و جذّاب خواهد بود.
خاموش شدن آتشکده فارس، وقوع زمین لرزه و کنده شدن بت ها از محل خود، ناله ی شیطان و… نشانه ی وقوع رخدادی بزرگ و مولودی ارزشمند و با خیر و برکت برای بشریت یعنی وجود نازنین حضرت محمّد(ص) بود که جهان آلوده به ظلم و ستم و کفر و گمراهی را به توحید و خداپرستی و تقوا و کمالات انسانی رهنمون می شود. [۲]
۲ ـ سفر تاریخی به شام و پیش گویی راهبان مسیحی
حضرت پیامبر(ص) دو سفر تاریخی به شام(در دوازده و بیست و پنج سالگی) داشته اند که در سفر اول بَحیرای راهب به حضرت ابوطالب، نسبت به حوادث ناگواری که از سوی یهود در انتظار او خواهد بود، هشدار داد!.
در سفر دوم نسطورای راهب به مَیْسره(غلام خدیجه بنت خُویلِد) نسبت به آینده درخشان پیامبر نوید و مژده داد!. و در این سفر بود که سود فراوانی برای خدیجه به دست آورد و و میسره هم گزارش درست کاری حضرت را به خدیجه اعلام نمود. [۳]
آن حضرت، در بیست سالگی در حِلْف الفضول(پیمان جوان مردان) شرکت کرد. ایشان در همین ایّام به عنوان”محمّد امین” [درست کار و راست گو] معروف و رفتار و کردار او در میان مردم مکّه و در اوضاع جامعه جاهلی موجب شگفتی و تعجب شده بود. [۴]