در ابتدا که تمدن اسلامی در دوران اوج و قدرت بود، مواجهه اسلام و غرب هیچگاه سبب سیطره و حتی أثرپذیری مسلمانان از غرب نشد چرا که آنها در موضعی بالاتر قرار داشتند ولی در ادامه با افول تمدن اسلامی، غرب با رویکردی خصمانه و استعماری با جهان اسلام روبهرو شد.
عملکرد خصمانه، سلطهگر و استعمارگرانه غرب در قبال مسلمانان سبب شد آنها برای اعاده حیثیت و منافع خویش در راستای تقویت تمدن اسلامی به پا خیزند. غرب در شکلهای مختلف استعمار در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را استثمار کرد و ذهنیت تاریخی بسیار منفی از خود به جای گذاشت. از اینرو ابعاد ضد غربی بیداری اسلامی را میتوان از آثار و پیامدهای طبیعی عملکرد غرب دانست.
البته ابعاد ضد غربی بیداری اسلامی به جهات سیاسی و تاریخی محدود نمیشود، بلکه تفاوت خاستگاههای معرفتی و اندیشهای نیز بر عمق تقابل میافزاید. امروز نیز که جریان بیداری اسلامی تلاش میکند تمدن اسلامی را به دوران اوج خود بازگرداند، غرب سعی میکند این روند را متوقف کند یا اینکه آن را در فضای مطالبات اقتصادی و محدود به مرزهای جغرافیایی محدود کند تا با تقویت ابعاد ملیگرایانه و فرقهای مانع از شکلگیری چشمانداز بلند بیداری اسلامی شود.
از مهمترین اقدامات غرب در ایجاد انحراف در مسیر بیداری اسلامی که سبب هدر رفتن انرژی جهان اسلام و حتی صرف آن در راستای براندازی خود اسلام میشود، گروههای تکفیری است. گروههای تکفیری بر خلاف بیداری اسلامی که اهدافی در راستای وحدت و همافزایی جهان اسلام و تقابل با دشمن بیرونی(غرب) دارد، به نوعی جهان اسلام را به جنگ داخلی دچار میکند و مسلمانان را در رودرروی یکدیگر قرار میدهد. به این ترتیب نزاع از حالت برون مواجههای(اسلام و غرب) به درون مواجههای(اسلام با اسلام) منتقل میشود.
به این ترتیب غرب با مجال دادن به گروههای تکفیری ضمن اینکه یک خطر تمدنی(1) را از خود میرهاند، رقیب قدرتمند و با انگیزه خود(جهان اسلام) را درگیر برخی مسائل داخلی میکند تا از دشمن بیرونی غافل شود.(2)
ادامه در لینک اصلی