ناشنیدههایی از گروهک منحرف «احمد الحسن»
حاصل گفتوگوی خیمه با این پژوهشگر حوزه علمیه قم را بخوانید؛
من جریان احمدالحسن را فرقه نمیدانم، گرچه ظرفیت تبدیل به فرقه شدن را دارند، چون در اندازهای نیست که به آن فرقه بگوییم. اینگونه جریانهای انحرافی در قد و قواره فرقه نیستند. ولی دوست دارند خود را بزرگ جلوه دهند. از فعالیتهای خود و تعداد پیروان و ایمان آورندگان اعداد و ارقام دروغ میدهند و دوست دارند درباره آنها آمارهایی پر و پیمان که نشان دهنده کثرت طرفداران است، اعلام شود تا قابل اعتنا و مهم جلوه کنند. باید حواسمان باشد تا در این دام گرفتار نشویم و به بوق و تبلیغ کننده آنها تبدیل نشویم. بنابراین باید مواظب بود بزرگ نمایی نکنیم و اگر از گرایش طلاب به این جریان حرف میزنیم مقصود تعداد اندکی از طلاب تقریبا مبتدی است و البته طلبه اگر به انحراف رفت یک نفرش هم زیاد است و برای اصلاح او باید تلاش کرد.
ضعف اعتقادی مردم و طلاب
اولین و استوارترین دلیل گرایش به این گروهها، ضعف بنیانهای اعتقادی طلاب و مردم است. متأسفانه حوزههای علمیه فقه محور شدهاند. قرآن به تفقه در دین سفارش و توصیه کرده است. اما ما تفقه در دین را در تفقه در حکم خلاصه کردهایم و به مناسک پرداختهایم و فقط به احکام میپردازیم درحالیکه قرآن از ما میخواهد به کلیت فقه در دین بپردازیم. دین به تناسب اینکه انسان ساحتهای مختلفی دارد پاسخگوی نیازهای همه این ساحتهاست. انسان ساحت فکر و ساحت احساسات و عواطف و ساحت رفتار دارد و ما ساحت فکر و عواطف را رها کرده و فقط به حوزه عمل، آن هم بخشی از اعمال انسان میپردازیم و به بحثهای عقیدتی کمتر توجه داشتهایم. من نمیدانم بالاخره چه زمانی در حوزه به این مسائل به عنوان مسایل اساسی پرداخته خواهد شد. ما غفلت کردهایم و خود ما طلبهها جزء اولین نیازمندان هستیم. درسهای اعتقادی در حوزه به درسهای جنبی تبدیل شده است و با عنوان جنبی اینطور القا میشود که یعنی اهمیتی برای ما ندارد و شما همینطور سرسری بگیرید و بخوانید و امتحان بدهید و نمرهای بگیرید. ولی یک روز حوزه باید از خواب غفلت بیرون بیاید و این دغدغه را داشته باشد که از ما تفقه در دین را خواستهاند و کلیت دین مورد توجه است نه فقط احکام. البته بنده مدعی نیستم در حوزه کاری از این جهت صورت نگرفته اما همین که گاهی مشاهده میکنیم برخی از طلاب به دام رهزنان اعتقادات و باورها گرفتار میشوند بهترین گواه بر این است که کارهای موجود کافی نبوده و ما تا نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.
کسانی که در حوزههای اهل سنت مشغول به تحصیل هستند، یکی از مواد درسیشان ختم کتاب بخاری است و باید روایات این کتاب را مطالعه کنند و روی آن مداقه و تأمل داشته باشند. ولی در حوزههای ما چنین چیزهایی مطرح نیست. اگر طلبههای ما هم به عنوان مثال یک دوره روایات کتاب شریف کافی را مطالعه میکردند و با فرمایشات اهلبیت در خصوص مسایل فکری و اعتقادی و اخلاقی آشنا میشدند از خطر انحراف در امان بودند. بنابراین مهمترین و اساسیترین مشکل ما در حوزه بحث ضعف در بنیانهای اعتقادی است. این مسئله را به طرح احساسی اندیشه مهدویت اضافه کنید. ما بدون استحکام بخشیدن به زیربناها و بنیانها در مردم، این اندیشه را مطرح میکنیم. وقتی تشنگی حاصل شد و آبی نبود مردم به هر گلولای و آب آلودهای پناه میبرند.
ادامه در لینک