پاسخ به شبهاتی درباره سبط النبی الاکبر امام حسن مجتبی(ع)
به مناسبت برگزاری کنگره سبط النبی الاکبر، امام حسن مجتبی(ع) گفتگویی با این استاد تاریخ اسلام و تشیع، درباره تاریخ، اوظاع سیاسی و اجتماعی و شبهاتی که حول سیره آن امام همام وجود دارد انجام شد که اینک به مناسبت هفتم صفر، سال روز شهادت آن امام بزرگوار باز نشر و مجدداً تقدیم ارباب فضل و ادب و علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت(ع) می گردد.
ابـــنا: امام حسن مجتبی(ع) هم اکنون چهرهای محبوب نزد قاطبه مسلمانان ـ شیعه و سنی ـ است؛ به شکلی که حتی مسلمانان اندونزی یا صوفیه آفریقا، مدح ایشان را میخوانند. از سوی دیگر آن مصائب را در حیات ایشان داریم. آیا این محبوبیت در صدر اسلام هم وجود داشت؟
بسم الله الرحمن الرحیم. امام حسن مجتبی(ع) ویژگیهای مهمی داشتند؛ از جمله اینکه نوه نبی مکرم (ص) و پسر امیرالمؤمنین علی (ع) و فاطمه زهرا(ع) بودند. دیگر اینکه احادیث نبوی متعددی درباره شخصیت ایشان صادر شده بود. لذا مسلمانان به دو جهت اظهار اشتیاق به این نواده پیامبر(ع) میکردند؛ یکی به جهت اینکه یادگار پیغمبر(ص) بودند و یادگار دیگری به جز این نوهها نمانده بود. چون از پیامبر(ص) فرزند پسری باقی نمانده است و فرزند دختر هم در حدی که بتواند فراغی از شخصیت اجتماعی پیغمبر را پر کند نبوده و لذا حسنین منحصراً نوادگان و یادگار پیامبر بودند؛ و در جهت دیگر همان تأکیدات پیامبر(ص) درباره آنها و فضائلی که حضرت در ضمن سخنرانی در باره آنها فرموده بودند. به این احادیث غالباً از دیدگاه فضائل و مناقب نگریسته میشود، گرچه احیاناً دلالت حتی عقیدتی ـ کلامی دارد؛ مثلاً «الحسن و الحسین سیدا شباب أهل الجنهًْ» و «إن حسن و حسین سیدا شباب أهل الجنهًْ»؛ که هر دو جور نقل شده است مخصوصاً در جوامع و مجامع حدیثی اهل سنت غالباً و در متون قدیمی بدون الف و لام نقل شده است. مثلاً در کتاب تاریخ دمشق «ابن عساکر» غالباً بدون الف و لام است. البته در متنهای تاریخی دیگر مثل تاریخ طبری و تاریخ کامل ابن اثیر هم همین طور است.
بهرحال در حدیث آمده است «ان الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة» قویتر و مهمتر از دلالت فضیلتی، دلالت عقیدتی و کلامی آن است. مگر ممکن است کسی سرور و سید سالار جوانان اهل بهشت باشد و برحق نباشد؟ این در واقع به جنبه فضیلتی و شرافتی در دنیا دلالت دارد. حتی مخصوصاً این نکته دقیق که وقتی که گفته میشود سرور جوانان اهل بهشت، یعنی نه اینکه تا قبل از مرگ برحق باشد؛ بلکه تا آخرین لحظات زندگیاش بر حق بوده است و چون تا آخرین لحظات زندگیاش برحق است لذا از طرف پروردگار سید و سالار جوانان بهشت خواهد بود. خواستم به این جنبه عقیدتی ـ کلامی حدیث تذکر داده باشم که غالباً مورد غفلت واقع میشود.
نمونه این جنبه شخصیتی اجتماعی حضرت امام حسن(ع) و نمونه خیلی واضع و روشن آشکار آن، قضیه استمداد امیرالمؤمنین(ع) از اهل عراق به خصوص کوفه است.
ابـــنا: جریان این استمداد چه بود؟
ــ بعد از ماجرای قتل خلیفه سوم، «معاویه» طلحه، زبیر و عایشه را به رویارویی با امیرالمؤمنین(ع) برمیانگیخت و آنها را علیه امیرالمؤمنین علی(ع) میشوراند و به آنها وعدههایی میداد. در نتیجه این اقدامات، بالاخره طلحه و زبیر از مکه به مدینه رفتند و در مکه با عایشه همسر پیغمبر(ص) ملاقات کردند و اغراض و مقاصدشان یکسو شد و به طرف بصره حرکت و جنگ معروف به جمل را برپا کردند. امیرالمؤمنین(ع) در مدینه بود و مدینه از نیروهای کارآمد کارزار خالی شده بود؛ زیرا در عصر فتوحات، افرادی که قابلیت فرماندهی و راهنمایی نظامی و سیاسی و علمی داشتند به عنوان صحابه پیغمبر از مدینه پراکنده شده بودند؛ برخی به عنوان امامت جماعت، برخی به عنوان معلم قرآن، برخی به عنوان سرکرده نظامی، برخی به عنوان امیر سیاسی به مناطق مختلف رفته بودند، خلاصه اکثریت آنان پراکنده شده بودند. نیروهای کارزار همین عددی است که در تاریخ مانده است که کمتر از ۷۰۰ نفر جنگجوی شمشیر به دست ـ که عمده آنها از اصحاب و انصار پیغمبر(ص) بودند ـ در رکاب امیرالمؤمنین(ع) از مدینه به سوی بخش جنوبی عراق یعنی بصره روانه شدند. اما امیرالمؤمنین(ع) با این عدد کم نمیتوانست با آن اعداد زیادی که اصحاب جمل توانسته بودند جمع کنند مقابله کند. مخصوصاً «عبدالله بن عامر» خالهزاده خلیفه مقتول، بیت المال بصره را به مکه رساند و در اختیار طلحه، زبیر و عایشه گذاشت و سرمایه تجهیز این لشکر همان بیت المال بصره شد.
حالا امیر المؤمنین(ع) که محتاج به یاور است چه کند؟ کجا برود؟ و البته یکی از یاوریابیهای که حضرت در میان راه انجام داد استمداد از قبیله «بنی طی» یعنی قبیله حاتم طائی بود. حاتم طائی که قبل از اسلام در حال شرک مرده بود پسر او «عدی بن حاتم طائی» که زعیم قبیله بود وقتی لشکریان اسلام به قبیلهاش در عهد پیغمبر اکرم(ص) رسیدند به حسب ظاهر، به نظرش آمد که توان مقاومت ندارد و لذا به شام فرار کرد. خواهر او «سفّانه» دختر حاتم طائی اسیر شد و او را به مدینه بردند پیغمبر(ص) او را به عنوان دختر حاتم طائی اکرام و احترام کرد. حتی در نقل است که پیغمبر ردای خود را درآورد که دختر حاتم طائی روی خاک زمین ننشیند. همین اخلاق کریمه پیغمبر(ص) موجب جلب او به اسلام شد و چون مسلمان شد پیغمبر(ص) او را آزاد کرد. وقتی او به قبیلهاش برگشت برادرش عدی بن حائم هم از شام به قبیله برگشت و وقتی خواهر این اخلاق پیامبر(ص) را برای برادر نقل کرد موجب گرایش او به اسلام شد. عدی بن حاتم روانه مدینه شد که به دست خود پیغمبر(ص) مسلمان شود. این بار عدی هم از طرف پیغمبر(ص) اکرام شد، و عدی بن حاتم هم مسلمان شد. عدی در ماجرای جمل وفاداری خودش را به خاندان پیغمبر(ص) نشان داد و وقتی که خبر به او رسید که امیر المؤمنین(ص) در حال روانه شدن به طرف بصره است با آنهایی که توان انتقال از قبیلهاش را داشتند در رکاب امیرالمؤمنین(ع) حاضر شد.
اما حضرت، باز نمیتوانست در مقابل آن اعداد و ارقام زیادی که جمع کرده بودند هم از خود بصره و هم از تمام کسانی که از مکه تا بصره توانسته بودند با اموالی که در اختیار داشته بودند به سوی خودشان جذب کنند، مقابله کند. بالاخره امیرالمؤمنین (ص) ناچار شد از مردم کوفه استمداد کند. شاهد ما اینجا بود که هم «مالک اشتر» و هم «عمار یاسر» و هم «عبدالله بن عباس» فرستادگان امیرالمؤمنین (ع) به کوفه بودند؛ اما آن اثری که فرستادن امام حسن مجتبی (ع) ایجاد کرد برای هیچ کدام از آن سه شخصیت نقل نشده است.
ادامه در لینک اصلی
http://fa.abna24.com/cultural/archive/2014/07/12/623459/story.html
*********************************************************************
کنگره سبط النبی(ع)