- اشاره:
- مورخِ خبیر و متفکر بصیر، حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی معروف به منذر (م 1390)، از دانایان رازِ تاریخ اسلام و ایران و از تحلیل گران ژرف پویِ قیام عاشورا و شعائر حسینی (ع) بود که آثار و مقالات گرانسنگی همچون «سیاه پوشی در سوگ ائمه نور (ع)»، «نماز عاشورا»، «حضرت رقیه (س) در اوراق تاریخ»، «روح هند در التهاب عاشورا» را در این زمینه به رشته تحریر درآورد. استاد ابوالحسنی، پس از تحقیقات گسترده تاریخی، صاحب تئوری خاصی شده بود که ایران و ایرانیّت، را «ظرفِ» مذهب تشیّع و تشیّع را «مظروف» آن میدانست و مصونیّتِ مظروف را بسته به مصونیّت ظرف آن قلمداد میکرد. وی معتقد بود که سقِّ استقلال سیاسی ایران و تمامیت ارضی ایران را با تشیّع بویژه شعائر حسینی (ع) برداشتهاند؛ یعنی نه تنها حفاظت از دین مبین اسلام بلکه وحدت ملی ایران نیز در گروی پاسداشتِ شعائر و آموزههای عاشوراست.
- آنچه در ادامه از نظر میگذرانید یکی از گفتگوهای منتشرنشده با آن عالم فقید است که درباره «مبانی نظری» و «برکات عملیِ» شعائر حسینی (ع)، تحلیلهای عمیقی را به دست داده است. امید آنکه عاشوراپژوهان را مفید و یاریگر افتد.
- سوتیتر: در کشور ایران، «تشیّع» و «منطق عاشوراییِ شیعه» از یک سو ملاطِ وحدت ملی است و از سوی دیگر مثل یک موتور شور آفرین، خون را به کالبد شیعه تزریق میکند و مردم را بر ضد استبداد و استعمار به حرکت وامیدارد.
- * جناب استاد منذر، شما سال های متمادی از عمر خود را صرف تحقیق درباره تاریخ تشیّع، شعائر اصیل شیعی و شیوه های ستیز استعمار با آن نموده اید. ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، لطفاً بفرمایید واژه «شعائر» در اصل به چه معنا بوده و شعائر مذهبى در اسلام (به ویژه تشیع) از چه جایگاهی برخوردار است؟
- 1. ترسیم معانی و مبانی شعائر
- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، إنّه خیرُ ناصرٍ و معین. برای پاسخ به سؤال حضرتعالی، اول باید به معنا و مبنای شعائر اشاره کنم و بعد می توانیم به رمز ستیزِ استعمار با آن بپردازیم.
- مستحضرید که شَعائر، جمعِ «شَعیره» به معناىِ نمود، نشانه و علامت است و شعائر مذهبى، حکمِ جلوه ظاهری و وِجهه عملىِ دین را داراد. دین، هر چند ریشه در دل و باور قلبى انسانها داشته و لذا قرآن کریم جایگاه اصلى آن را در قلب مؤمنین سراغ مى گیرد:« اُولئِکَ کَتَبَ فى قُلُوبِهِمُ الاِیمانَ یا: هُوَ الَّذى أنْزَلَ السَّکِینَةَ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا اِیماناً مَعَ اِیمانِهِمْ...»[1] اما، همچون درختى تناور، برگ و بار آن در فضاى عمل و عرصه گفتار و کردار انسانها ظاهر مىشود. لذا زمانى که از مولاى متقیان على علیه السلام مى پرسند: «ایمان چیست؟»، حضرت در پاسخ مى فرماید: «الایمان معرفةٌ بِالقَلب و اقرارٌ بِاللِسان و عملٌ بِالاَرکان»[2] (ایمان، عبارت است از: شناخت قلبى، اقرار زبانى، و کردار عملى). چنانکه همین نکته را، در کلام پیشواى هشتمین (ع) نیز مى بینیم که ایمان را داراى سه جزء: «عَقْدٌ بالقلب»، «لفظٌ باللسان» و «عملٌ بِالجَوارِح» مى شمارد.[3]
- یک درخت را در نظر بگیرید: ریشهاى دارد که از چشمها نهان است، و ساقه و شاخه و برگ و بارى، که آشکار و قابل رؤیت است. «باطن» درخت، ریشه آن و (در نگاهى عمیقتر) آن روحِ نباتى و گیاهى است که همچون خون در رگ و پىِ درخت، جارى است و نشاط و زندگى و زایندگى درخت ناشى از آن است. «ظاهرِ» درخت نیز همان چیزى است که از دل خاک بیرون زده و مشهود و محسوسِ ماست. بر این قیاس، «شجره طیّبه» دین نیز ظاهرى دارد و باطنى. باطن دین، تقواى دل و توکل و تسلیم و رضا است و ظاهر آن، صورت نماز و روزه و حج و جهاد و غیره که هر یک نمود و نماد و شَعیرهاى از آن باطناند.
- 2. رمزِ ستیزِ استعمار با شعائر شیعی
- * به نظر شما رمز مخالفت قدرت های استعماری با شعائر مذهبى، و تعظیم و بزرگداشت آنها، چیست؟
- رمز این مخالفت را بایستى در پیوند استوار و ارتباط وثیقى جستجو کرد که میان شعائر دینى و جوهر دین وجود دارد. چنانکه گفتیم، تعظیم شعائر، میوهاى است که از ریشه نهال دین ــ یعنى تقواى دل ــ سر مىزند: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب»[4] و همان گونه که شعائر، جداى از روح و ریشه دین، کالبدى بی روح است، باطن دین نیز بدون برگ و بارِ ظاهرى و وِجهه عملىِ آن ـ یعنى بدون شرایع و شعائر ـ حقیقتى دست نایافتنى است. ظاهر و باطن، با هم داد و ستد متقابل دارند، و اصولاً راه دستیابى به باطن دین و عامل حفظ آن، همین ظواهر و شعائر است.
- بىجهت نیست که دشمنان اسلام، خاصّه استعمارگران، به انگیزه محو اساس دین، و قطع ریشه آن، همواره از مبارزه با وجهه ظاهرى و عملىِ دین ـ یعنى از مبارزه با شعائر ـ آغاز مىکنند: براى آنکه روح تقوا و عفاف را نابود سازند، چادر و روسرى را ـ به جبر و عُنف (همچون زمان رضاخان) یا به غَنج و دَلال (همچون عصر محمدرضا) ـ از سر زنان و دختران مسلمان مى ربایند.
- براى آنکه رشته پیوند خلق با خداى خویش را بگسلند، با جمعه و جماعت در مى افتند. و... بالأخره براى آنکه زمینه طرحِ آرمان اساسى تشیّع ــ ولایتِ علم و عصمت ـ را از پیروان اهل بیت (ع) بگیرند، کمر به هَدْمِ شعائر ذهبى مىبندند و سوگ و سرورِ شیعه در غدیر و عاشورا و... را به باد حمله مى گیرند و خلاصه در هر چه که نشانى از حقیقت و حقانیت تشیّع با خود دارد، تشکیک مى کنند. چرا که نیک مىدانند شعائر، در حکم تنه و شاخه و برگ و بار درخت دین است و با قطع اینها، حقیقت دین ـ که «روح نباتىِ» این شجره طیّبه است ـ دیگر بسترى براى بروز و جریان نخواهد داشت و از آن پس، دین را باید در بیغولهها، بل، در افسانهها سراغ گرفت!
- اهتمام عالمان راستین به حفظ و ترویج شعائر ــ مخصوصاً شعائر حسینى (ع) ــ نیز براى حفظ همین گوهر دین است. حضرت آیت اللّه بهجت، مرجع بزرگوار تقلید، میفرمودند: وقتى در زمان رضاخان روضه خوانى را منع کردند، یکى از اصحاب و اطرافیان حاج شیخ عبدالکریم حائرى «قدّس سرّه» به ایشان عرض کرد: چیزى نیست؛ روضه خوانى یک عمل مستحب است که پهلوى آن را منع کرده است. حاج شیخ فرمود: بله، مستحبى است که هزار واجب در آن است![5]
- ادامه در لینک اصلی
- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13960807002152
به قلم حجت الاسلام والمسلمین استاد رسول جعفریان
اعتبار اربعین امام حسین (ع) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخى وفاداران به امام حسین (ع) شناخته شده بوده است. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسى که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسى از روایات فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادى و دعا و روزه و عبادت است، ذیل ماه «صفر» مى نویسد: «نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن على بن الحسین است. روز سوم این ماه از سال 64 روزى است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به دیوارهاى آن سنگ پرتاب نمود در حالى که به نمایندگى از یزید با عبدالله بن زبیر در نبرد بود. در روز 20 صفر ـ یعنى اربعین ـ زمانى است که حرم امام حسین(ع) یعنى کاروان اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. و روزى است که جابر بن عبدالله بن حرام انصارى، صحابى رسول خدا(ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسى است از مردمان که قبر آن حضرت را زیارت کرد». در این روز زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکرى(ع) روایت شده که فرمود: علامات مؤمن پنج تاست: خواندن 51 رکعت نماز در شبانه روز ـ نمازهاى واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست کردن انگشترى در دست راست، برآمدن پیشانى از سجده، و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز ظهر و عصر. شیخ طوسى سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق علیه السلام آورده است: «السلام على ولى الله وحبیبه، السلام على خلیل الله ونجیبه، السلام على صفى الله و ابن صفیه ... ». این مطلبى است که شیخ طوسى، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم در باره اربعین آورده است. طبعا بر اساس اعتبارى که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین مى خوانده اند و اگر مى توانسته اند مانند جابر بر مزار امام حسین (ع) گرد آمده و آن امام را زیارت مى کردند. این سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست.
واژه "اربعین" در لغت عرب به معنى عدد "چهل" در زبان فارسى است و فقط معناى یک رقم دهگانى است که قبل از آن "ثلاثین" و بعد از آن "خمسین" مىآید. در تاریخ اسلامى تا آنجا که میدانم ذکرى از "اربعین" و یادبودى از کسى در چهلم وفاتش نیست، چون متعارف سوگوارى مسلمانان براى رحلت یا شهادت رسول اکرم صلىالله علیه وآله یک روز است و متعارف عزادارى شیعیان براى شهادت مولا امیرالمومنین على علیهالسلام سه روز است یعنى از روز ضربت تا روز شهادت و براى همه ائمه معصومین علیهمالسلام فقط یک روز عزادارى مرسوم است و سوگوارى در سه تاریخ به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها به علت وجود سه روایت در تاریخ شهادت ایشان است.
پس چرا تنها جهت شهادت امام حسین علیهالسلام نوحه خوانى و عزادارى از اول ماه محرم یعنى 10 روز قبل از وقوع شهادت تا 20 صفر یعنى 40 روز بعد از شهادت ادامه دارد؟ و چرا سوگوارى براى سید الشهداء علیهالسلام همزمان با آغاز سال جدید هجرى قمرى شروع میشود، حال آنکه قافله در روز 3 ماه محرم به سرزمین کربلا رسید و در وقتى که اکثر مسلمانان شروع سال نو را به هم تبریک و تهنیت و "اسعدالله ایامکم" میگویند شیعیان مراسم عزادارى براى عزیز جان رسولالله صلىالله علیه وآله را آغاز و به هم این مصیبت عظمى را تسلیت و "عظمالله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیهالسلام" میگویند؟
اصلاً چرا اهمیت اربعین به قدرى است که در بعضى روایات از علامات ایمان، خواندن زیارت اربعین سیدالشهدا علیهالسلام آمده؟ و چرا واژه "اربعین" در فرهنگ شیعه با نام امام حسین علیهالسلام به قدرى ملازم شده که معنى غالب بر این واژه، «چهل روز گذشت از شهادت اباعبدالله» است، و حتى در بعضى از مناطق شیعه نشین مثلا در کشمیر چهلم را مخصوص اربعین سید الشهداء علیه السلام دانسته و از برپایى مراسم چهلمین روز درگذشت عزیزانشان ابا دارند، چون میگویند اربعین فقط از آن اباعبدالله الحسین علیهالسلام است.
اشاره:
۲۰ ماه صفر، اربعین حسینی و چهلمین روز واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و اصحاب و یاران ایشان است. مشهور است که اسیران کربلا، روز ۲۰ ماه صفر سال ۶۱ ه.ق در بازگشت از شام، برای زیارت مدفن امام حسین(ع) و سائر شهدا به کربلا آمدهاند. اربعین در فرهنگ شیعی جایگاه بسیار والا و ارزشمندی دارد، زیرا خاطرات و حوادث روز عاشورا در این روز زنده شده و به نوعی نقطه عطفی در تاریخ اسلام و تشیع گردیده است. در حدیثی از امام حسن عسکری)ع) پنج نشانه برای مؤمن شمرده شده و یکی از این پنج نشانه زیارت اربعین است[1]. هم چنین زیارت نامهای برای روز اربعین از امام صادق)ع) نقل شده است[2] .مرحوم محدث قمی این زیارت نامه را در مفاتیح الجنان در باب سوم بعد از زیارت عاشورا غیر معروفه، با عنوان زیارت اربعین نقل کرده است.
آن چه در ادامه می آید، بخشی از منابع و آثاری است که در موضوع اربعین نگاشته شده است.
یادآوری می شود، معرفی این آثار و منابع به معنی تایید محتوای کامل آنها نمی باشد.
الف. کتاب ها
1. آه از غروب فراق: نجوای خاموش جابر با مولایش حسین (ع)/ سعید مقدس.- تهران: مکیال، ۱۳۸۱.
2. اربعین/ رسول جعفریان؛ تهیه شده در معاونت امور فرهنگی، مدیریت آموزش.- تهران: نشر مشعر، ۱۳۹۰
3. اربعین/ علی دژاکام.- تهران: مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام با همکاری بنیاد بینالمللی عاشورا، ۱۳۹۴.
4. اربعین/ نگارش پیشگفتار و متون سیدمحمد ساداتاخوی؛ عکاسی سعید محمودی ازناوه؛ [ ترجمه به انگلیسی متون فریده مهدویدامغانی[.- تهران: انتشارات امام رئوف: نگاه، ۱۳۹۶.
5. اربعین ،چیستی؟ چرایی؟ چگونگی؟/ محمد رضاییآدریانی.- قم : همای غدیر، ۱۳۹۵.
6. اربعین ۱۴۳۶/۲۰۱۴/۱۳۹۳= Arbaeen/ احمد مسجدجامعی؛ مدیر اجرایی زهرا گلشن؛ مدیر هنری آیدین قشلاقی.- تهران: آوردگاه هنر و اندیشه، ۱۳۹۴.
7. اربعین جهانی دیگر / گردآورنده مسعود معینیپور.- تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۶.
8. اربعین حسینی: تجزیه و تحلیل عملکرد چهل روزه اسرای کربلا/ علیمحمد بشارتی؛ ویرایش محمدقاسم فروغیجهرمی .- تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا، ۱۳۹۶.
9. اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر/ اصغر طاهرزاده.- اصفهان: لبالمیزان، ۱۳۹۵.
10. اربعین حسینی: پژوهشی در بازگشت اهل بیت علیهمالسلام از شام به کربلا/ محمدامین پورامینی؛ با مقدمه معرفت.- قم: حسین(ع)، ۱۳۸۲
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ اعضای کمیته اربعین مجمع جهانی اهل بیت(ع)، روز چهارشنبه 26 مهرماه 1396 با حجت الاسلام والمسلمین «سید جواد شهرستانی» نماینده آیت الله العظمی سیستانی در قم دیدار کردند.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر «علیرضا ایمانی مقدم» معاون فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) و رئیس کمیته اربعین در این دیدار گزارشی از فعالیت های مجمع در اربعین حسینی ارائه کرد.
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین آل ایوب دبیر ستاد اربعین درباره فعالیت های مجمع در ایام اربعین گفت: مجمع جهانی اهل بیت(ع) در سال های گذشته در عرصه های چاپ بروشور، بنر و تولید محصولات دیجیتالی در ایام اربعین فعالیت های چشمگیری داشته است.
همچنین نماینده آیت الله العظمی سیستانی در این دیدار اظهار داشت: فعالیت های شما بسیار خوب و ارزش مند است ولی در فعالیت های تان با عراقی ها را به عنوان میزبان باید هماهنگ باشید و آنان را درک کنید تا احیانا رنجشی پیش نیاید.
حجت الاسلام والمسلمین شهرستانی اظهار داشت: عراقی ها به حدی در ایام اربعین هزینه می کنند که حاضر به اعلام آن نیستند و صدام با تمام خباثت و پستی نتوانست عزاداری طویریج را تعطیل کند.
وی در بیان پیشنهاداتی به اعضای کمیته اربعین اظهار داشت: باید بر ترویج و تبلیغ اهداف قیام اباعبدالله(ع) تأکید کنید و یکی از محوری ترین کارها تبلیغات است که باید جهت دار باشد و ما هر چه داریم از امام حسین(ع) است و کارهای شما دیدم الحمدلله خوب است و باید سعی کنید در کارهای تان اخلاص داشته باشید.
گفتنی است در این دیدار آیت الله یوسفی غروی و حجج اسلام ایمانی، آل ایوب، فکری، جعفری و کرمانی حضور داشتند.
تصاویر در لینک اصلی
http://fa.abna24.com/news/%D8%B9%DA%A9%D8%B3
به مناسبت 25 محرم الحرام، سالروز شهادت امام حضرت علی بن الحسین، زین العابدین (ع)
گفت و گو با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی
حضرت امام علیّ بن الحسین، ملقّب به سجّاد و زین العابدین (ع) در نیمه جمادی الآخر سال 38 هجری (پنجم شعبان به قولی 36 هجری)، در مدینه منوره به دنیا می آیند و مدت عمر شریف و زندگی ایشان 57 سال بود که مدت 2 سال را در کنار جد بزرگوارشان، حضرت علی بن ابی طالب (ع) و مدت 10 سال در زمان عموی ارجمندش، حضرت امام حسن مجتبی (ع) و 10 سال هم با پدر بزرگوارشان، حضرت سیّدالشهداء (ع) بودند. این امام بزرگوار در واقعه تاریخی عاشورا، در کنار امام حسین (ع) حضور داشتند که به دلیل بیماری (تب شدید)، نتوانستند در جنگ شرکت کنند. امام چهارم، با رفتارها و روشن گری های دقیق خود در قالب دعا و بیان حقوق، درصدد حل مشکلات و بیماری های فرهنگی و اجتماعی زمان خود بر آمدند که به دست خلفای ناصالح و ستم گر و کارگزاران بد رفتار آنها به وجود آمده بود. این سیره و عمل امام سجاد (ع) در واقع، یک جهاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود که باید، شیعیان به خوبی با زوایای پنهان آن آشنا شوند.
حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی محقق و پژوهشگر امور دینی، در این گفت و گو به نقش این امام بزرگوار در قبل و بعد از واقعه خونین عاشورا و چگونگی تلاش امام در باز سازی هویت فرهنگی شیعیان پرداخته است.
حجت الاسلام جعفری فراهانی، اظهار کرد: یکی از موضوعات مطرح در مورد امام سجاد (ع) منزوی بودن یا بیمار بودن ایشان هست که این تصوری عوامانه، سطحی و غلط است؛ زیرا این افراد مقام امامت را نمی شناسند. کسی که به عنوان امام معرفی می شود باید از یک سری صلاحیت ها و شایستگی هایی برخوردار باشد، مانند: علم و دانش فراوان از یک طرف و شناخت مشکلات و زوایای پنهان حوادثی که در جامعه رخ می دهد. مقام امام معصوم (ع) بسیار بالاست (بسیار بالاتر از درک و فهم ما مردم) و این مقام در همه ائمه وجود داشته است. امامان (ع) مقام عصمت داشته اند، فرقی هم بین ائمه معصومین (ع) وجود نداشته است (در حدیث آمده: کلّهم نورٌ واحدٌ(. آنچه متفاوت است زمان ها و مکان ها و موقعیت هایی است که امامان در آن قرار می گرفتند و باعث می شد که یک صفت و ویژگی و رفتار خاص و بارز خود را نشان دهد. به تعبیر مقام معظم رهبری (در کتاب انسان 250 ساله), دوران زندگانی و سیره و رفتار امامان معصوم (ع) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) تا آغاز غیبت کبری، که حدود 250 سال می شود مانند زندگی یک انسانی است که به این مقدار عمر کرده و در هر مدت از زندگانی اش، رفتار خاصی با توجه به شرایط زمان و مکان و ویژگی های آن انجام داده است.
حجت الاسلام جعفری فراهانی افزود: مثلاً اتفاقاتی که در زمان امام علی (ع) رخ داد فقط مخصوص زمان ایشان بود. پس ایشان با همان علم و دانش تصمیم گیری می کردند که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و سائر ائمه (ع) در زمان خود و با شرایط زمان خودشان. نکته حائز اهمیت این است که باید توجه به مقام امام داشت که متأسفانه خیلی از افراد در قضاوت ها، به این نکته توجه ندارند. امام سجاد (ع) با شرایطی که در آن قرار داشتند بهترین و کامل ترین سیره و رفتار را از خود نشان دادند، که اگر غیر از این بود باید در مقام امام شک می کردیم.
او با اشاره به این نکته که در زمان واقعه عاشورا، هیچ وظیفه ای از جهت امامت بر عهده امام سجاد (ع) نبوده، تصریح کرد: تا زمانی که امام قبلی حضور دارد تمام رفتارهای او برای همه شیعیان و حتی امام بعدی حجت است، امام سجاد (ع) هم به عنوان یکی از شیعیان و یاران امام حسین (ع)، موظف به اطاعت از امام زمان خود، یعنی حضرت امام حسین (ع) بودند و باید رفتارهای امام را اطاعت می کردند. لذا وظیفه امامت بر عهده ایشان نبوده است. البته یکی از وظایف خاص امام سجاد (ع) این بوده که در آن زمان طوری رفتار کنند که بعد از شهادت پدرشان مسوولیت امامت را بر عهده بگیرند. لذا امام سجاد (ع) بنا بر مصلحت و تقدیر خاص الهی، از شب عاشورا، دچار تب شدید و سختی شدند تا نسل امامت باقی بماند و وظیفه جهاد از ایشان ساقط بود. امام موظف بودند، در خیمه بمانند و شاهد و ناظر اتفاقات باشند تا بعد از شهادت پدر بزرگوارش، هدایت و رهبری و امامت شیعیان و جامعه را به دست بگیرند.
این پژوهشگر دینی با تأکید بر اینکه قبل از شب عاشورا، هیچ گونه بیماری در امام دیده نمی شد گفت: ایشان در تمامی مراحل از شروع هجرت امام حسین (ع) از مدینه به مکّه و از آنجا به عراق و یاری خواستن حضرت اباعبدالله (ع) از مردم روستاها و شهرها، مانند سایر اصحاب و یاران ایشان، امام حسین (ع) را یاری و در ماموریت ها حضور داشتند.
حجت الاسلام جعفری فراهانی، علت وقوع این اتفاقات در کربلا و بعد از آن را دور ماندن مردم و جامعه اسلامی زمان امام حسین (ع) از فرهنگ ناب اسلامی زمان پیامبر (ص) دانست و افزود: از یک جهت، معارف قرآنی و سنت صحیح نبوی (ص) از واقعیت خودشان دور شده و برخی بلکه اکثر مردم به معارف قرآنی از عمق جان به باور نرسیده بودند. از طرف دیگر، افرادی که از طرف مردم (به طور غیر واقعی)، زمام حکومت را به دست گرفته بودند به دستورات قرآنی و سنت پیامبر (ص) عمل نکرده و باعث شدند که مردم به راه انحراف از مسیر حق و قرآن کشیده شوند و از منظر اعتقادی نیز دچار مشکل شدند. از سوی دیگر، مسایلی مانند دنیا گرایی در اثر فتوحات زیادی که در زمان خلفاء، پیش آمد باعث شد مردم دچار نوعی فراموشی از خدا و آخرت شوند. مشکل دیگر حاکمین فاسد و جنایت کاری مانند عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد بود که با زور سلاح و تهدید مانع شدند تا مردم وارد صحنه شوند. چنان که، وقتی عبیدالله بن زیاد وقتی وارد کوفه شد، چنان وحشتی را بین مردم ایجاد کرد و باعث شد همه افراد در خانه ها بمانند و نماینده امام حسین (ع) حضرت مسلم بن عقیل، تنها ماند. در واقع امام سجاد (ع) با چنین مردمی رو به رو بودند و شاهد حادثه جان سوز عاشورا و شهادت سیدالشهداء (ع) و اصحاب و یاران ایشان در روز دهم محرم سال 61 هجری بودند. بعد از این واقعه رفتار امام سجاد (ع) بسیار حساب شده بود تا توانست بخشی از افکار مردم را آگاه کند و نگذاشت کلیات قرآن و سنت نبوی (ص) فراموش شود.
خبرگزاری مهر - مهدی مسائلی: هنگامی که سخن از تکفیرگرایی در میان مسلمین به میان میآید، معمولا نگاهها به سمت وهابیت و افراطگرایان اهلسنت میرود. این درحالی است که در میان شیعیان نیز از گذشته تا حال، نگاههای تکفیرگرایانه به صورت قوی وجود داشتهاند. هرچند به خاطر عدم گرایش به خشونت، ظهور و بروزآنها کمتر از تکفیرگرایی در میان اهلسنت بوده است. روایتی که در ادامه میآید به صورتی واضح اعتقادات تکفیری را در میان اصحاب نمایش میدهد. اعتقاداتی که امروز همچنان باقی است و متأسفانه به عنوان نظر و رأی قطعی اهلبیت (ع) مطرح میشود.
یکی از اصحاب امام صادق (ع) به نام هاشم صاحبِ بَرِید میگوید: من و محمد بن مسلم و ابوالخطاب در یک جا گرد آمده بودیم؛ ابوالخطاب پرسید عقیدهی شما دربارهی کسی که امر امامت را نشناسد چیست؟
من گفتم: به عقیدهی من کافر است.
ابوالخطاب گفت: تا حجت بر او تمام نشده کافر نیست، اگر حجت تمام شد و نشناخت آنگاه کافر است.
محمد بن مسلم گفت: سبحان الله! اگر امام را نشناسد و جحود و انکار هم نداشته باشد چگونه کافر شمرده میشود؟! خیر، ناآگاه اگر منکر نباشد کافر نیست.[به این ترتیب ما سه نفر عقاید مخالف داشتیم].
موقع حج رسید، به حج رفتیم و در مکه به حضور امام صادق - علیه السلام - رسیدم. جریان مباحثهی سه نفری را به عرض امام رساندم و نظر ایشان را خواستم. امام فرمود: تو حاضری و آن دو غایب؛ [یعنی هنگامی پاسخ میدهم که آن دو نفر هم حضور داشته باشند.] وعدهگاه من و شما سه نفر، همین امشب در منی نزدیک جمرهی وسطی.
شب که شد سه نفری رفتیم. امام در حالی که بالشی را به سینهی خود چسبانده بودند سؤال را شروع کرد و فرمود: چه میگویید دربارهی خدمتکاران، زنان، افراد خانوادهی خودتان؟ آیا آنها به وحدانیت خدا شهادت نمیدهند؟
من گفتم: آری.
امام فرمودند: آیا به رسالت پیغمبر(ص) گواهی نمیدهند؟
عرض کردم: آری.
امام فرمودند: آنها مانند شما امامت و ولایت را میشناسند؟
عرض کردم: نه.
امام فرمودند: پس تکلیف آنها به عقیدهی شما چیست؟
عرض کردم: عقیدهی من این است که هر کس امام را نشناسد کافر است.
امام فرمودند: سبحان الله! آیا مردم کوچه و بازار را ندیدهای، سقاها را ندیدهای؟
عرض کردم: چرا، دیدهام و میبینم.
امام فرمودند: آیا اینها نماز نمیگزارند؟ روزه نمیگیرند؟ حج نمیکنند؟ به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر – که درود خداوند بر او و خاندانش باد - شهادت نمیدهند؟
عرض کردم: آری.
امام فرمودند: اینها مانند شما امام را میشناسند؟
عرض کردم: نه.
امام فرمودند: پس وضع اینها چیست؟
عرض کردم: به عقیدهی من هر که امام را نشناسد کافر است.
امام فرمودند: سبحان الله! آیا وضع کعبه و طواف این مردم را نمیبینی؟ هیچ نمیبینی که اهل یمن چگونه به پردههای کعبه میچسبند؟
عرض کردم: آری.
امام فرمودند: آیا اینها به توحید و نبوت اقرار و اعتراف ندارند؟ آیا نماز نمیگزارند؟ روزه نمیگیرند؟ حج نمیکنند؟
عرض کردم: آری.
امام فرمودند: خوب آیا اینها مانند شما امام را میشناسند؟
عرض کردم: نه.
امام فرمودند: عقیدهی شما دربارهی اینها چیست؟
عرض کردم: به عقیدهی من هر که امام را نشناسد کافر است.
امام فرمودند: سبحان الله! این عقیدهی خوارج است.
امام آنگاه فرمود: حال مایل هستید که حقیقت را بگویم؟
من [که میدانستم سخن امام بر ضد عقیدهی من است] گفتم: نه!
امام فرمودند: همانا برای شما بد است که آنچه را از ما نشنیدهاید قائلید.
هاشم بعدها میگفت: گمان بردم که امام میخواهد ما را به سخن محمد بن مسلم برگرداند و معتقد کند.(اصول کافی دار الحدیث، ج۴، ص: ۱۷۴).
نکته جالب پیرامون این روایت اینکه شارحان کافی همچون علامه مجلسی و ملاصالح مازندرانی، تقسیمبندی موجود در روایت را به کفر و اسلام ظاهری اختصاص داده و آن را مربوط به نجاست و طهارت اهلسنت دانستهاند و همچنان بر گرایشهای تکفیرگرایانه عصر خویش تأکید کردهاند.(مرآة العقول ، ج۱۱، ص ۱۹۱). در حالی که مضمون جهالت و استضعاف تأکید شده در روایت، مقولهای اعتقادی است نه فقهی. و اگر در روایت سخن از همسانی نظر شیعیان با خوارج به میان آمده است، از جهت همسانی نگاه و تقسیمبندی اعتقادی آنها با خوارج است. وگرنه همه میدانیم اکثرشیعیان هیچگاه حکم تکفیر فقهی را همانند خوارج به اجرا نگذاشتهاند.
البته این روایت تنها یک نمونه از روایاتی بود که گرایشهای تکفیرگرایانه بعضی از شیعیان را به نمایش میگذارد. چنانچه در روایاتی آمده است که حتی بعضی از اصحاب خاص ائمه(ع) همچون زاره حاضر نیز حاضر نبودند نظر آنها را در باب ایمان و کفر بپذیرند و در مباحثه با امام باقر(ع) آنقدر بر نظرات تکفیرگرایانه خویش لجاجت میورزیدند که صدای مباحثه آنها با امام باقر(ع) بلند شده و هرکس پشت در خانه بود آن را میشنید!
حد و مرز تکفیر در میان این اصحاب ائمه(ع) آنگونه بوده است که به تعبیر خودشان، میان اعتقادات خود و دیگرمسلمانان تراز و شاقول گذشته و از هرکس که اندک زاویهای با اعتقادات آنها داشت، تبری میجستند! (کافی، ج، ص۱۳۳؛ باب أصناف الناس).
ائمه(ع) نیز هنگامی که تأکید امثال زاره را بر مواضع خویش میدیدند، با اشاره به تعصب و لجاجت اعتقادی آنها میفرمودند: «إِنْ کَبِرْتَ رَجَعْتَ وَ تحَلَّلَتْ عَنْکَ عُقَدُک ؛ یعنی اگر پا به سن بگذاری، از این عقیده باز میگردی و از این قید و بند رها میشوی».(کافی چاپ دار الحدیث، ج۴، ص: ۱۷۸).
بحث در اینباره فراوان و مفصل است و حقیر در کتاب پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت به قسمتی از این روایات پرداختهام، اما حاصل سخن اینکه باید بدون هیچ محدودیت و سانسوری درباره ریشههای تکفیرگرایی سخن گفت و با تکفیرنادرست در هرجا که هست مقابله نمود.
لینک اصلی
«گزیده تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیه السلام» نام کتابی است که برای نخستین بار پائیز 1395با موضوع سیره امام حسین(ع) توسط امین رستمی و با نظارت حجت الاسلام مهدی پیشوایی تحت عنوان توسط موسسه انتشارات آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم در ۵۲۰ صفحه راهی بازار شد.
این کتاب در ۲۰ بخش تدوین شده که سیری در ادوار زندگی امام حسین(ع)، شهادت ایشان در گفتار پیامبران، فضیلت گریستن بر آن امام، فلسفه قیام عاشورا، امام در مکه، مدینه و کوفه، ورود ایشان به کربلا، رویدادهای روز تاسوعا و عاشورای حسینی، مبارزه بنی هاشم، کیفیت نبرد امام حسین(ع)، حوادث پس از شهادت حسین(ع)، حضور اهل بیت(ع) در کوفه، شام، دمشق و مدینه، نهضت امام سجاد(ع)، حوادث پس از شهادت امام حسین(ع)، عزاداری آن حضرت و پرسش های متداول در زمره این بخشها هستند.
کتاب مقتل جامع سیدالشهداء(ع) مانند غالب مقاتل منتشر شده از یک قالب تاریخی مستند روایت گونه نشات می گیرد و همانطور که حجت الاسلام مهدی پیشوایی در مقدمه آن می نویسد، ارائه مقتلی معتبر، مستند و پاسخ گو به نیاز مردم به ویژه مبلغان و ذاکران را دنبال می کند. این کتاب در ۱۴چاپ خود به صورت دوره مجلد دو جلدی منتشر و در دوره جدید با تغییرات اعمال شده و ویراست جدید به کتابی تک جلدی مبدل شده است.
این روزها همزمان با تشییع با شکوه رزمنده شجاع و مدافع حرم «شهید محسن حججی» در مشهد و تهران و اصفهان و نجف آباد، ایران اسلامی را فضای معنوی فرا گرفته است. فضای رسانه ای نیز مملو است از تصاویر با صلابت او که در عین اسارت در بند داعشی های مزدور و سفاک، زیباترین تصاویر از آرامش و ایمان را پیش چشم تصویر می کند. این فضا و تصاویر باعث شد باری دیگر مرور کنیم ریشه این همه ددمنشی، وحشی گری و ظلمی را که گروهک های تکفیری و وهابیت به تاسی از سلف ناصالح شان در حق شیعه روا می دارند.
آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت و گوی شبستان با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) در این باره است:
عدو بعید و عدو قریبِ جریان های تکفیری!
حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی با اشاره به اینکه جریان های تکفیری برای خود دو دشمن قائل هستند، اظهار کرد: آنها معتقدند دو دشمن بعید و دشمن قریب دارند که عدو بعید را همان کفار، مشرکین، مسیحیان و یهودیان می دانند و معتقدند افرادی که از دین اسلام خارج هستند، دشمنان دور ما محسوب می شوند زیرا نمی توانیم آنها را هدایت و امر به معروف کنیم لذا باید دشمنان قریب(نزدیک) را که(در واقع از نگاه داعش و تکفیری ها) همان شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) هستند، از میان برداریم چون شیعیان را منحرف و رافضه می دانند.
وی با اشاره به اینکه این گروه ها معتقدند بعد از حذف شیعیان می توانند دشمن بعید را به سمت و سوی اسلام دعوت کنند، گفت: این افراد، مفاهیمی و موضوعاتی مانند جاهلیت، کفر و تکفیر، هجرت، جهاد، امت اسلامی، خلافت، امارت، توحش، آخرالزمان و مهدویت را به گونه ای خاص تفسیر می کنند.
جعفری فراهانی با تشریح سبک زندگی جریان و جبهه حق و مبانی اعتقادی آنان در مقابل جبهه تکفیر ی ها افزود: شیعیان به پیروی از اهل بیت(ع) که در قرآن مصادیق آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ خداوند اراده فرموده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت برطرف کند»، آیه اولوا الامر «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ...»؛ اى پیامبر، آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ کن» که در ادامه آن آمده: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ ...»؛ امروز دین شما را برایتان کامل کردم» و ده ها و صدها آیه دیگر که پیرامون شان و منزلت امیرالمومنین امام علی(ع) و اهل بیت(ع) نازل شده است، معرفی شده اند که حاصل این اعتقاد و پیروی، در اصلی به نام «امامت اهل بیت» تفسیر می شود افتخار می کنند.
اصل امامت از معیارهای دین و دفاع از آن بر شیعیان، لازم و واجب است
وی با اشاره به اینکه اعتقاد و دفاع از اصل امامت بر همه شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) واجب است، تاکید کرد: علما، فقها و مراجع شیعه، دفاع از اصل امامت را برای همه پیروان اهل بیت(ع) واجب عینی می دانند؛ البته در زمان های مختلف(عصر حضور و غیبت)، مصادیق این اصل امامت و رهبری متفاوت بوده است.
این کارشناس فِرَق و مذاهب اضافه کرد: در دوره های اخیر، داعشی ها و تکفیری ها به جنگ با پیروان اهل بیت(ع) می پردازند و به حرم ائمه اطهار(ع) حمله می کنند و قصد جسارت و توهین دارند، به علمای شیعه، مساجد و اماکن مقدس و مقبره اصحاب پیامبر(ص) حمله می کنند، بنابراین بر مسلمانان و شیعیان اهل بیت(ع) واجب است که به دفاع از امامت بپردازند و حتی این مهم بر پیروان دیگر مذاهب اسلامی مانند اهل سنت نیز ضروری است، البته بسیاری از پیروان آنها نیز این جنایات را قبول ندارند و حتی به مبارزه می پردازند و جان خود را نیز از دست می دهند.
دفاع از حرم معصومان(ع) بر شیعیان واجب کفائی است
جعفری فراهانی با اشاره به اینکه بسیاری از شخصیت های غیر شیعه در عربستان سعودی، مصر، سوریه و ... در راه مبارزه با این جریان های تندور و تکفیری، جان خود را از دست داده اند، تصریح کرد: این دفاع بر پیروان اهل بیت(ع) واجب است که با این تندوری ها به مبارزه بپردازند و از حرم اهل بیت(ع) دفاع کنند؛ حتی دفاع از اماکن تاریخی و قبور ائمه و انبیاء و علما در نجف اشرف و کربلا و کاظمین و سامرا و وادی السلام بر شیعیان واجب است. چنانکه امروز می بینیم عموم پیروان اهل بیت(ع) شجاعانه و مردانه از عراق و ایران و افغانستان و ... در حال با تکفیری ها هستند.
دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) اضافه کرد: پیروان اهل بیت(ع) حاضرند، جان خود را در راه دفاع از حرم ائمه اطهار(ع) فدا کنند که نمونه اخیر آن، شهید «محسن حججی» است که با فداکاری و رشادت فراوان (و در اثر توطئه آمریکایی ها در راستای کمک به داعشی ها و بمباران مواضع نیروهای حشد الشعبی در اطراف موصل)، به اسارت این گروه ها درآمد و در نهایت نیز سر از بدنش جدا شد و به فیض عظیم شهادت رسید.
وی در پایان خاطرنشان کرد: دفاع از حرم همان ادامه مسیر امام حسین(ع) و یارانشان در عاشورای سال ۶۱ هجری است که با ایثار از دین و جبهه حق دفاع کردند و موجب ماندگاری دین و نهایتاً سقوط بنی امیه شدند؛ مدافعان حرم نیز به حول و قوه الهی، زمینه نابودی داعش و اربابانشان را فراهم میکنند.