تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۶۶۴ مطلب با موضوع «تشیع» ثبت شده است


متن گفت‌و‌شنود دکتر غلامعلی حداد عادل با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۶۳ که در پنجمین سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری و درباره‌ی ابعاد شخصیت ایشان انجام شده است.

حداد عادل: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. جناب آقای خامنه‌ای در سالروز شهادت استاد بزرگوار آقای مطهری هستیم؛ بیش از پنج سال از پیروی انقلاب اسلامی و دقیقاً پنج سال از شهادت آن استاد بزرگوار میگذرد. در این پنج سال جمهوری اسلامىِ ما شاهد تحولات گوناگونی بوده؛ بسیاری از تجربه‌های نو پیش آمده، بسیاری از افکار و اندیشه‌ها در عمل به محک خورده، بسیاری از افراد و احزاب جذر و مدهایی داشته‌اند و در این پنج ساله شاید به اندازه‌ی پنجاه سال تجربه‌ی عملی و فرهنگی و فکری برای دست‌اندرکاران این نظام فراهم آمده. پیشنهاد شده در این پنجمین سالگرد شهادت استاد با حضرت‌عالی گفت و شنودی صورت بگیرد در خصوص استاد مطهری و مخصوصاً در پرتو این تجربه‌ی پنج ساله خصوصاً آنچه برای جنابعالی در مقام ریاست جمهوری و سایر مسؤولیتهایی که داشتید، اشرافی که داشته‌اید بر مسائل این پنج ساله‌ی اخیر یک نگاهی دوباره به زندگی استاد و به شخصیت استاد صورت بگیرد. اگر جنابعالی اجازه بفرمائید طرح بعضی سؤالات بشود و استفاده بشود از بیان جنابعالی.
Image result for ‫شهید مطهری‬‎
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. برای من از دو جهت این مذاکره مطلوب و دلنشین است؛ اوّلاً از این جهت که ذکر آن شهید عزیز و آن استاد بزرگوار - که بخش مهمی از فضای ذهنی من پر از خاطرات گرانقیمت آن بزرگوار هست - برای من لذتبخش است. ثانیاً از این جهت که جنابعالی بیان کردید و کاملاً هم درست است، که ما در پرتو تجربیات چند ساله میتوانیم چهره‌ی این استاد بزرگوار را خیلی روشنتر و بی‌ابهامتر از همیشه مشاهده کنیم و این فرصت برای بازنگری و تدبّر درباره‌ی این چهره‌ی ارزشمند اسلامی هست. به خصوص که این گفتگو با شما انجام میگیرد، که شما جزو افرادی بودید که شهید مطهری را به معنای واقعی کلمه می‌شناختید. بد نیست من این را هم یادآوری کنم، شاید نمی‌دانم قبلاً هم به شما گفتم یا نه که من اول‌بار اسم شما را هم از شهید مطهری شنیدم، به مناسبت مقاله‌ای که در یادنامه‌ی علامه‌ی امینی شما نوشته بودید - که مقاله‌ی بسیار خوبی هم بود - و خب شما جزو کسانی بودید که در شهادت استاد به سیاه کردن جامه اکتفا نکردید، واقعاً قلباً عزادار و مثل بسیاری از علاقمندان و آشنایان آن عزیز قلباً عزادار بودید؛ و چیزهای خیلی زیادی را قاعدتاً از این بزرگوار میدانید به مناسبتی که با ایشان نزدیک بودید. خیلی خوب است که این مذاکره را شروع کنیم و شاید این گفتگو یک مقدمه‌ای باشد برای یک بازنگری مجدد در شخصیت این استاد عزیز که به صورت منطقی و دقیق و با استفاده از خاطراتی که از ایشان هست و کتابهایی که هست واقعاً یک {شخصیت }شخصیت نگاری واقعی و صحیحی از ایشان به طور کامل انجام بگیرد.
Image result for ‫شهید مطهری‬‎
Image result for ‫شهید مطهری‬‎
ادامه در لینک اصلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۴۴
عباس جعفری (فراهانی)

محسن اسماعیلی: 

با  تندی و  درشت گویی به حاکمیت تفکر دینی نمی رسیم

محسن اسماعیلی منتخب مردم در پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری -شنبه- در همایش بزرگداشت مقام استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) که با موضوع «مطهری پیشتاز در اصلاح تفکر دینی» در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد، گفت: با جست و جو در منابع دینی و متون روایی، اصطلاح «اصلاح تفکر دینی» نیافتم ولی درباره «احیای تفکر دینی» فراوان است؛ در نهج‌البلاغه نیز موارد مکرری تعبیر به احیای تفکر دینی شده اما تعبیر به اصلاح نشده است. بنابراین آنچه که احتیاج به اصلاح و بازنگری دارد، جامعه دینی و روش ما در فهم دین است؛ نه تفکر دینی.

محسن اسماعیلی: با تندی و درشت گویی به حاکمیت تفکر دینی نمی رسیم

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: تأمل در مجموعه آثار شهید مطهری نشان می‌دهد که این استاد شهید، سه پیش‌نیاز برای اقامه دین ناب در جامعه را دارا است که علت جاودانه ماندن و موثر بودن ایشان نیز متأثر از این سه پیش شرط است. 


وی شناخت درست دین به معنای واقعی کلمه را اولین دلیل موفقیت مرحوم شهید مطهری در احیای تفکر دینی دانست و افزود: اگر کسی بخواهد تفکر دینی را بر جامعه حاکم کند و انحراف و بدعت‌های دینی را بزداید، نیازمند این است که ابتدا خودش دین‌شناس و فقیه باشد و عمیقاً و به طور صحیح، دین را شناخته باشد؛ چراکه دین یک امر عمیق و قدسی است، نه مقوله‌ای سطحی؛ بنابراین با آشنایی سطحی و جزیره‌ای نسبت به معارف دین نمی‌توان مدعی اصلاح جامعه دینی و احیای تفکر اسلامی شد.


اسماعیلی یادآور شد: شهید مطهری، ظهور افرادی که با آشنایی سطحی و التقاطی از اسلام، متولی معرفی دین به جامعه اسلامی شوند را یکی از آفت‌های احتمالی انقلاب اسلامی می‌دانند و به رهبران فکری جامعه نسبت به روزی هشدار می‌دهند که در جامعه انقلابی، افراد ناآشنا با عمق مطالب قرآنی، تفسیر قرآن و افراد ناآشنا با عمق مبانی اخلاقی، اخلاق بگویند؛ چه اینکه این وضع را از آفت‌هایی برمی‌شمرند که انقلاب را از درون خواهد پوساند. 


اسماعیلی با بیان اینکه شناخت دین و فقاهت، با دو خطر عمده «تذبذب» و «تحجر» روبروست، گفت: این که برای همرنگ شدن با جماعت بخواهیم اسلام را به گونه‌ای معرفی کنیم که به هر قیمتی مورد پذیرش زمانه باشد، خطر تذبذب و فراموش کردن اصول را در پی دارد. خطر تحجر هم یعنی اینکه تفسیری انعطاف‌ناپذیر از تاکتیک‌ها و احکام تغییرپذیر دین ارائه دهیم.


منتخب مردم در مجلس خبرگان رهبری، ثمره تذبذب و تحجر را منزوی نمودن و خارج کردن دین از عرصه سیاست و اجتماع دانست و یادآور شد: شهید مطهری برای حل این مشکل، تئوری تفکیک احکام به ثابت و متغیر را می‌پسندد.


وی اولین نیاز در راه احیاگری تفکر دینی در جامعه را پیروی از راه شهید مطهری در تحصیل مستمر و دقیق و تحکیم پایه‌های علمی خود دانست و حضور در جامعه و شناخت سوال‌ها و شبهه‌هایی که نسبت به دین در جامعه وجود دارد را به عنوان پیش‌شرط دوم برای اصلاح جامعه دینی برشمرد و گفت: یک فقیه و متفقه برای حاکم کردن تفکر دینی در جامعه و اصلاح بدعت‌ها، نیاز به حضور در جامعه دارد؛ از این رو است که امام خمینی (ره) می‌فرمودند «اجتهاد مصطلح و مرسوم در حوزه‌های علمیه نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای امروز باشد».

http://www.jamaran.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۳۳
عباس جعفری (فراهانی)

چندی پیش آیت‌الله العظمی سیستانی، مرجع عالی شیعیان در پاسخ به نامه جمعی از جوانان که از معظم‌له درخواست نصیحت کرده بودند، توصیه‌های ارزش مندی را مرقوم داشتند

آیت الله سیستانی

ایشان تصریح کردند «دوست دارم این جوانان عزیز را که برای من همچون جانم و خانواده خودم اهمیت دارند به هشت امر توصیه کنم که تمام سعادت دنیا و آخرت و خلاصه پیام‌های الهی به بندگان خود و چکیده پندهای حکما و بندگان صالح خداوند و تجربه‌های بنده در آن نهفته است ...».

در ادامه متن نامه جوانان و پاسخ معظم له تقدیم خوانندگان عزیز می‌شود.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود ما به مرجع دینی اعلی، آیت‌الله العظمی سید علی حسینی سیستانی دام ظله الوارف.
ما جمعی از جوانان دانشگاهی فعال در زمینه اجتماعی هستیم که از شما تقاضا می‌کنیم توصیه‌ها و نصایحی را که در این روزها برای ما مفید می‌دانید و بیانگر نقش جوانان و وظیفه آنها می‌باشد و دیگر نصایحی که به نظر شما برای ما مفید است برای ما بیان بفرمایید.
جمعی از جوانان دانشگاهی و  فعالان اجتماعی

پاسخ آیت‌الله سیستانی به نامه جوانان


بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة والسلام علی محمد و آله الطاهرین
السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته
دوست دارم این جوانان عزیز را که برای من همچون جانم و خانواده خودم اهمیت دارند به هشت چیز توصیه کنم که تمام سعادت دنیا و آخرت و خلاصه پیام‌های الهی به بندگان خود و چکیده پندهای حکما و بندگان صالح خداوند و تجربه‌های بنده در آن نهفته است:

اعتقاد به خداوند و آخرت
اول: اعتقاد واقعی به خداوند سبحان و آخرت. مواظب باشید کسی از شما در این اعتقاد و باور کوتاهی نکند که دلایل محکمی بر آن موجود است و انسان اگر تامل کند می‌بیند هر موجودی در این جهان نشان از آفریننده‌ای توانا و بزرگ دارد و خداوند متعال از طریق پیام آوران خود این پیام را به ما رسانده و برای ما روشن ساخته که حقیقت این زندگی صحنه مسابقه‌ای است تا بندگان خود را بیازماید که کدامیک نیکوکارتر هستند. پس کسی که به خداوند و روز آخرت ایمان و توجه نداشته باشد از معنا و هدف و غایت زندگی غفلت ورزیده و راه را گم کرده. از این رو هرکدام از شما باید ببیند این اعتقاد او چگونه است و به آن اهمیت بسیار بدهد و تلاش کند این اعتقاد را در جان خود تقویت کند و همواره به آن متوجه باشد و نسبت به آن بصیرت داشته باشد که نتایج پر برکتی خواهد داشت.
اگر انسان در دوره‌ای از جوانی خود، دچار ضعف در دین یا کوتاهی در انجام واجبات شد و سرگرم لذت‌ها شد، نباید ارتباط خود را با خدای متعال قطع کند تا مبادا بازگشت برای او دشوار شود و بداند که اگر انسانی در حال قدرت و عافیت مغرور شود و از خداوند سبحان غافل شود، بالاخره هنگام ناتوانی و ضعف به سوی خداوند باز خواهد گشت پس چه بهتر که هنگام قدرت نیز تامل کند و متوجه باشد که این روزها سپری می‌شود و روزی ضعف و ناتوانی و پیری و بیماری به سراغ او خواهد آمد.
همچنین انسان باید مراقب باشد تحت تاثیر برخی شبهات در مبانی ثابت دین خود تردید نکند و در این زمینه بر افکار و اندیشه‌های ناپخته و ناسنجیده اعتماد نکند و به لذت‌ها و زرق وبرق دنیا دل خوش نکند و از اینکه می‌بیند برخی از دین برای منافع شخصی خود بهره می‌برند، در دین خود ضعیف نشود که حق با انسان‌ها قیاس نشود، بلکه انسان‌ها باید با حق سنجیده شوند.

آراستگی به اخلاق نیکو
دوم: آراستگی به اخلاق نیکو؛ اخلاق نیکو همه فضائل همچون حکمت، بردباری، مدارا، تواضع، تدبیر و صبر را در بر دارد و از مهم‌ترین اسباب سعادت دنیا و آخرت به شمار می‌رود و نزدیک‌ترین مردم به خداوند سبحان و پرحاصل‌ترین آنها در روز تنگدستی در پیشگاه خداوند متعال کسی است که خوش اخلاق‌تر باشد؛ چرا که هرکس خود را به قومی شبیه سازد رفته رفته از آنها می‌شود و این گونه تلاش نیز نزد خداوند پاداش بیشتری خواهد داشت تا کسی که بنا بر طبیعت خود این ویژگی‌ها را داشته باشد. ... .

ادامه در لینک اصلی

http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/02/10/1061194


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۴۹
عباس جعفری (فراهانی)


به قلم حجت الاسلام دکتر علی زاده موسوی

اشاره

از شباهت های وهابیان با خوارج می توان به مساله تکفیر اشاره کرد. هر دو گروه در طول تاریخ اسلام خون و مال مسلمانان را به بهانه های واهی مباح اعلام کرده و می کنند اما وهابیان در تکفیر مسلمانان، گوی سبقت را از خوارج ربوده اند؛ چرا که خوارج افراد مرتکب کبیره را تکفیر می کردند، اما وهابیان مسلمانانی را که به مناسک شرعی خود عمل می کنند، مانند زیارت، توسل به اولیای الهی و برگزاری مراسم اسلامی – که مورد تأکید شریعت هستند – کافر و مهدور الدم و المال معرفی می کنند. در این نوشتار دیدگاه وهابیان در مورد اهل سنت و شیعه و شباهت آنها با خوارج توضیح داده خواهد شد.

یک بام و دو هوای وهابیت

مقدمه

هر چند بیش از سه قرن از آغاز فتنه ی وهابیت می گذرد و در طول این مدت، وهابیت با افت و خیز های فراوانی روبه رو بوده است، اما هرگز گذر زمان و تحولات داخلی و خارجی، از رویکرد افراطی این اندیشه نکاسته است. البته برخی از جریان های داخلی وهابیت، در واکنش به واقعیت های جهان اسلام و جامعه خود، به اعتدال رو ی آورده اند؛ اما این گروه ها، نه تنها نتوانستند بر فضای غالب وهابیت تأثیر بسزایی داشته باشند، بلکه خود در جامعه ی وهابی مطرود شده اند. [1]

از سوی دیگر، در قرن اخیر، جهان اسلام شرایط جدیدی را تجربه می کند. وجود دشمنان مشترک بزرگی همانند آمریکا و اسرائیل و گسترش موج اسلام ستیزی (ص 336) و اسلام هراسی در غرب، و در مقابل، رشد بیداری اسلامی [2]، زمینه های هم گرایی و تقریب را میان ملل مسلمان فراهم کرده است. هم چنین عمل کرد بد گروه های تکفیری، همانند القاعده، سپاه صحابه، لشگر جهنگوی و حزب التحریر، موجب افول اندیشه های تکفیری در جهان اسلام شده و به سلف هراسی انجامیده است. [3] در این میان، مسلمانان خسته از گرایش های تند تکفیری و ارهابی، امروز به دنبال یافتن مسیری برای وحدت و هم دلی هستند تا بتوانند در برابر دشمنان قدرتمند و متحد خود، پیروز شوند.

اما در حالی که امروز جهان اسلام، بیش از هر زمان دیگری به وحدت و یک پارچگی نیاز دارد، وهابیت تکفیری هم چنان بر طبل تکفیر می کوبد و همچون اسلاف خود، به جای مبارزه با دشمنان قسمت خورده اسلام، بذر تکفیر را در جهان اسلام می پراکند و قوای مسلمین را تحلیل می برد.

آن چه شرایط امروز وهابیت را با گذشته متفاوت کرده است، روش و استراتژی به کار گرفته شده توسط وهابیان است و آن این که اگر آنان در گذشته رسماً به جنگ مسلمانان می رفتند، امروز به سبب ضعف و افول اندیشه ی تکفیری، دشمنان خود را اولویت بندی کرده اند؛ به این معنی که در ظاهر، گاه از تکفیر برخی از گروه های اهل سنت دست می کشند و آنان را برای تکفیر برخی دیگر از فرقه های اسلامی تهییج (ص 337) می کنند؛ اما در اصل، از این فرقه ها استفاده ی ابزاری می کنند و گفته ها و اندیشه های بزرگان معاصر وهابیت، هم چنان تضاد این مکتب با عامه ی مسلمانان را فریاد می زند. [4]

2وهابیت و اهل سنت و اجماع

از دیرباز، واژه ی «اهل سنت و جماعت» به تمامی پیروان مذاهب چهار گانه ی فقهی، اطلاق می شده است که آن ها نیز با توجه به دیدگاه های خود در حوزه ی عقاید، پیرو مکاتب کلامی اشعری یا ماتریدی هستند؛ [5] اما وهابیان معاصر تلاش پی گیری را برای ارائه ی تعریفی جدید از مفهوم «اهل سنت و جماعت» آغاز کرده اند. چنین دیدگاهی، هر چند در اندیشه ی ابن تیمیه ریشه دارد، اما در چند دهه ی گذشته، شتاب بیش تری به خود گرفته است. طبق تعریف وهابیان، واژه ی اهل سنت و جماعتف تنها بر آن ها صدق می کند. صالح بن فوزان – عالم وهابی – در پاسخ به این پرسش که چرا بسیاری از فتاوای ابن تیمیه بر خلاف فتاوای اهل سنت و جماعت است، می گوید:

« و این دروغ هایی است که بر شیخ الاسلام ابن تیمیه نسبت داده اند. او کلامی بر خلاف تمامی ائمه، اعم از ائمه ی اربعه و ائمه ی سلفی که پیش از آن ها بوده اند، نگفته است ....؛ مگر این که مراد سئوال کننده از «اهل سنت و جماعت»، گروه اشاعره و ماتریدیه باشند. این اصطلاح غلطی است؛ زیرا مراد از اهل سنت و جماعت، کسانی اند که بر شیوه ی پیامبر گرامی اسلام (صلی اله علیه و آله ) و صحابه عمل می کنند و آن ها فرقه ی ناجیه اند ...؛ اما اشاعره و ماتریدیه با صحابه و تابعین و ائمه ی اربعه، در بسیای از مسائل اعتقادی و اصول دین مخالفت کردند. بنابراین شایسته ی این نیستند که به آن ها لقب اهل سنت و (ص 338) جماعت داده شود و با این گروه، نه تنها شیخ الاسلام ابن تیمیه، بلکه تمامی ائمه و علمایی که بر روش سلف بوده اند، مخالفت کرده اند ». [6] به سادگی می توان دریافت که لازمه ی گفته ی فوزان، تخصیص اکثر است؛ به این معنی که بیش تر اهل سنت در حوزه ی عقاید، یا پیرو مکتب اشعری اند و یا پیرو مکتب ماتریدی؛ اما فوزان رسماً آن ها را خارج از قلمرو اهل سنت و جماعت می شمارد. عثیمین نیز چنین ادعایی را درباره ی اهل سنت تکرار می کند: «ممکن نیست که – عموم مسلمانان – ار اهل سنت و جماعت بنامیم؛ زیرا اضافه اقتضای نسبت می کند. اهل سنت منتسب به سنت هستند؛ چون به آن چنگ زده اند؛ در حالی که این ها به سبب انحرافات و تحریفاتی که صورت گرفته است، از سنت دور شده اند. هم چنین جماعت، در اصل به معنی اجتماع است؛ در حالی که این ها در نظریات خود، اجماع ندارند؛ در کتاب هایشان تناقض، آشفتگی و تداخل وجود دارد و برخی، برخی دیگر را گمراه نامیده اند و گاهی سخنان ضد و نقیضی می گویند». [7]

البته این اشکال در وهله ی اول به خود وهابیان و سلفی ها وارد است؛ زیرا وهابیان تمام مسلمانان را به انحراف متهم می کنند و تنها قرائت افراطی خود را از دین قبول دارند.

وی هم چنین به طلاب نصیحت می کند که از کتاب های صحیح و سالم که بر مذهب سلف صالح و اهل سنت و جماعت نگاشته شده است و با کتاب و سنت مطابقت دارد، استفاده کنند و از کتاب های مخالف با روش سلف، مانند کتاب های اشاعره، معتزله، جهمیه و دیگر فرق ضاله پرهیز نمایند [8]. (ص 339) عثیمین حتی شخصیت هایی مانند نوری – شارح صحیح مسلم – و ابن حجر را نیز از دایره ی اهل سنت بیرون می کند و می گوید: «اعتقاد آنان در بحث اسماء و صفات، آنان را از دایره ی اهل سنت و جماعت خارج کرده است». [9]

از سوی دیگر، وهابیت بر اساس مبنای خود در تقلید، و در راستای دعوت به «اسلام بلامذهب» - که خود مذهب جدیدی است – رسماً به جنگ مذاهب مختلف اهل سنت می رود: «مقلد، مطیع خدا و پیامبر نیست؛ بلکه پیرو ائمه و بزرگانی است که از آن ها تقلید می کند و به آن ها علاقه ی بیش تری از خدا و پیامبر دارد؛ زیرا اطاعت خدا و پی روی از پیامبر را ترک کرده است و اطاعت غیر آن ها را بر اساس دلیل غیر مسلم و آشکار برگزیده است». [10]

قنوجی در بخشی که با عنوان «تقلید المذاهب من الشرک» آغاز می شود، می گوید: «دقت کن در مقلدان مذاهب که چه گونه از اموات، علما و اولیاء پی روی می کنند و می گویند که فهم کتاب و سنت، اختصاص به آن ها دارد»؛ [11اما وی فراموش کرده است که اساس مکتب سلفی گی و وهابیت، خود بر مبنای تقلید، آن هم تقلید بدون فکر و اندیشه از سه قرن نخستین، بنا نهاده شده است [12] و خودشان به ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، چون پیامبری نو خاسته می نگرند؛ ثانیاً تقلید مذاهب، در طول پی روی از کتاب خداو سنت پیامبر قرار دارد، نه در عرض آن. (ص 340 ) هم چنین مدرس متوفی مسجد الحرام، پیدایش مذاهب را بدعت در دین می شمارد که پس از سه قرن اولیه ی اسلام به وجود آمده است و تمامی تفرقه ی مسلمانان، ریشه در مذاهب دارد. [13] وی سپس درباره ی فلسفه ی شکل گیری فرق اهل سنت می گوید: «شکی نیست که مذاهب از بدعت در دین ناشی می شود؛ و مذاهب را سلاطین و امرا برای اجرای سیاست ها و هواهای نفسانی و یا حفظ جایگاه خود به وجود آورده اند. .. و این امر بای هر مطالعه کننده ی تاریخی روشن است». [14

ادامه در لینک اصلی

http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/1233/%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D9%81%DB%8C%D8%B1%DB%8C-(%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۱۱
عباس جعفری (فراهانی)

                                        به قلم حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی


آراء و اندیشه هاى ابن تیمیه و جریان سلفى گرى، که توسط او و شاگردانش در قرن هفتم و هشتم هجرى در منطقه شام و رشد گسترش پیدا کرد؛ سنگ بناى سخنان، فعالیت ها و عملکرد شیخ محمد بن عبدالوهاب نجدى در قرن دوازدهم هجرى محسوب مى شود ... .


اشاره 

مسلمانان جهان و ملت های غیر اسلامی، این روزها شاهد اوج گیری حملات ددمنشانه دشمنان جنایت کار وهابیت تکفیری و وابستگان آنان که از سوی استکبار جهانی به رهبری شیطان بزرگ (آمریکا)، صهیونیزم و کشورهای اروپائی حمایت می شوند، بر علیه مسلمانان و شیعیان مظلوم به ویژه شیعیان پاکستان، ملت سوریه و مردم ستمدیده عراق هستند. در این جنایات مردم بی دفاع در کوچه و بازار و محل کار هدف قرار می گیرند و به خاک و خون کشیده می شوند؟!. دشمنان اسلام که در کشته شدن یک شهروند عادی در بعضی کشورها فریاد اعتراض گونه و حقوق بشری آن ها به آسمان ها می رسد و گوش ها را کَر می کند! در برابر این حوادث نه تنها هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهند، بلکه با کمال بی شرمی و جسارت از عاملان این جنایت ها هم دفاع می کنند.با توجه به این حوادث، جهت روشن تر شدن عوامل این رخدادها و افشای چهره ننگین و رسوای فرقه ی وهابیت تکفیری که از سوی استکبار و دولت های دست نشانده آن ها در منطقه مانند عربستان سعودی، قطر و ... حمایت تسلیحاتی و مالی و سیاسی می شوند، مقاله ی زیر (در 4 قسمت) که به بررسی چگونگی پیدایش وهابیت از سوی محمدبن عبدالوهاب، ایده ها، افکار و ریشه های فرهنگی و سیاسی و عملکرد آن پرداخته شده، تقدیم خوانندگان عزیز می شود.

خبرگزاری فارس: وهابیتِ تکفیری؛ پیدایش، اهداف و ایده‌ها

قبل از ورود به تحقیق، نکاتی را یادآور می شوم:    

1- فرقه وهّابیان که توسّط محمّدبن عبدالوهّاب تَمیمى نَجدى (1115-1206 هـ.ق) در قرن دوازدهم هجرى در جزیرة العرب تولّد یافت، فرقه اى گمراه، انحرافى و به دور از تعالیم والاى اسلامى بود که تاکنون غیر از تفرقه افکنى، تباهى و تخریب و جنایت در جهان اسلام و کشورهاى اسلامى نتیجه اى نداشته است!.

2- ادعاى توحید خالص و نفى هرگونه شرک و خرافه پرستى و مبارزه با افکار و اعتقادات کفرآمیز!، همراه با قشرى گرى، یک سو نگرى، مغالطه گرى و تخریب آثار اسلامى، در عمل، سر از سازش کارى با کفّار و استعمارگران جهان خوارى مانند انگلستان و آمریکا در آورده است!؟

3- از طرفى استعمارگران به خصوص استعمارِ انگلیس، اگر نگوییم در ایجاد و تأسیس این فرقه تلاش زیادى کرده؛ روشن است که بهره هاى فراوانى از این فرقه و فرقه هاى مشابه مانند قادیانیه در هند، بهائیت در ایران و ... به چنگ آورده است. این فرقه هم اکنون مهم ترین و بزرگ ترین آلتِ دست کشورهاى استعمارگر آمریکا، انگلیس و بزرگ ترین مانع اتحاد مسلمان مى باشد.

4- وهابیان، سرزمین وحى و پیامبران الهى را، پایگاه و مرکز رفت و آمد کفّار و مشرکان و تجمّع نیروها و ابزار و آلات جنگى دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین کرده اند!.

5- از سوى دیگر، سردمداران این فرقه ضالّه، با انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام خمینى (ره) که بزرگ ترین حماسه اسلامى در قرن چهاردهم هجرى / بیستم میلادى بود، به مخالفت برمى خیزند و از هرگونه مبارزه و تحریک و آشوب در باره مردم مسلمان ایران و رهبران مذهبى کوتاه نمى کنند.آمار و ارقام منتشره، نشان مى دهد در عربستان سعودى (مرکز وهابیان) در طول سال و هر روز و شب، صدها و هزاران مقاله، سخنرانى، اجلاس، کتاب و... از سوی موسسات و مراکز فرهنگی آن کشور به ویژه، رسانه های خبری وابسته به جریان سلفی- وهابی (سایت ها و ماهواره ها) در مخالفت و مبارزه با اصول و مبانى اصیل شیعه اِثنا عشری [اسلام ناب محمّدى"صلّى الله علیه وآله"] چاپ، نشر، ایراد و برگزار می شود.

6- با توجه به این مسائل، علی رغم کتب و مقالات بسیارى که از طرف اندیش مندان و شخصیت هاى علمى و دینى ایران اسلامى و بعضى کشورهاى مسلمان در باره تاریخ، عقاید و عمل کرد فرقه وهابیان منتشر شده است، در این تحقیق تلاش شده با توجه به ضرورت آگاهی بخشیدن به نسل جوان و در دفاع از اعتقادات بر حقّ شیعه اثنا عشری و عموم علاقه مندان مباحث تـــاریخى و شیفته گان انقلاب شکوه مند اسلامى ایران، و توضیح و تبیین فرمایش تاریخى امام خمینى (رحمه الله) در مورد مذهبِ سراپا بى اساس و خرافاتى وهّابیت، گامى هر چند کوچک برداشته و دَین خود را اداء نموده باشم. ان شاء الله.

ادامه در لینک اصلی

گزارشی از نرم افزارهای نقد وهابیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۵۵
عباس جعفری (فراهانی)

به گزارش ادیان نیوز، همایش ملی «بررسی ماهیت تشیع انگلیسی» با سخنرانی آیت‌الله محسن اراکی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ساعت 16:30 روز سه‌شنبه 31 فروردین 1395 در تالار سوره حوزه هنری تهران برگزار می‌شود.
همچنین در این همایش، «تاب «مرجعیت موروثی یا تشیع انگلیسی» قاسمی رونمایی خواهد شد. این کتاب با موضوع نگاهی گذرا به جریان افراط‎گرای شیعی به قلم صالح قاسمی از سوی نشر سلمان پاک منتشر شده است و ماهیت جریان افراط‎گرای تشیع انگلیسی را بررسی می‌کند. همچنین موضوعات گوناگونی را از جمله «سرمایه‎گذاری و طراحی نظریه‎پردازان غربی برای مقابله با تمدن نوین اسلامی و شیعی در ایران به وسیله جریان شیرازی‎ها، فصل مشترک جریان شیرازی‎ها و جریان‎های لندن‎نشین، کارکرد مشترک سیاسی و تفرقه‎افکنانه تشیع انگلیسی و وهابیت آمریکایی در دنیای اسلام و در سطح جهان، دیدگاه علما و نخبگان حوزوی و دانشگاهی درباره جریان شیرازی‎ها و تشیع انگلیسی و اصلی‎ترین راهکار مقابله با اصول فکری جریان افراط گرای شیعی و ممانعت از نفوذ انحرافات و بدعت‎های این جریان در مجامع مذهبی» بررسی می‌کند.
بخشی از این کتاب به معرفی چهره‌های مروج و مبلغ تشیع انگلیسی اختصاص دارد که بخش نخست آن را در ادامه می‌خوانیم:

** یاسر الحبیب
«یاسر یحیی عبدالله الحبیب» از سرسخت‌ترین حامیان و از متعصب‌ترین مقلدان سید صادق شیرازی است که دائم بر طبل مرجعیت و اعلمیت وی می‌کوبد و علی رغم درخواست‌های مکرر برای اعلان برائت سید صادق شیرازی از یاسر الحبیب و مواضعش، مجموعه جریان شیرازی‌ها هیچگاه از وی اعلان برائت نکرده‌اند.
تا جایی که سایت یاسرالحبیب اجازه نامه‌ای را مبنی بر داشتن اجازه فعالیت از سید صادق شیرازی منتشر کرد که این موضوع هم هیچگاه مورد انکار یا رد سید صادق شیرازی واقع نشده است.

*در کسوت شاگردی خاندان شیرازی
«یاسر یحیی عبدالله حبیب سلام الحبیب» در سال 1979 در کویت و در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. او در نوجوانی وارد فعالیت‌های خبری ـ سیاسی کویت شد و با روزنامه‌های مختلفی (از جمله الوطن، صوت الکویت، الطلیعة، الرای العام، القبس) همکاری کرد.
یاسر الحبیب پس از آشنایی با سید محمد شیرازی (برادر بزرگتر سید صادق شیرازی) در سال 1996 یعنی زمانی که تنها 17 سال داشت به قم سفر کرد و مدتی را به شاگردی سید محمدرضا شیرازی (فرزند سید محمد) گذراند.
این ارتباط استاد و شاگردی باعث شد که در مراسم گرامی داشت محمدرضا شیرازی که در حسینیه رسول اعظم لندن برگزار شد نیز یاسر الحبیب به عنوان سخنران مراسم از سوی بیت شیرازی برگزیده شود.
ادامه در لینک اصلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۲۹
عباس جعفری (فراهانی)

آیت الله محمدهادی یوسفی غروی، از اساتید حوزه علمیه قم استفاده از تعبیر تندرو برای امام علی(ع) را خلاف نظر پیامبر اکرم(ص) دانست و یادآور شد: به کاربردن تعبیری از امیرالمومنین(ع) با عنوان تندروترین مسلمان خلاف ادب است و جسارت شمرده می شود پس اگر کسی در هر وقت و در هر زمانی و مکانی بخواهد اجلاسیه یا همایشی به این نام و عنوان برگزار کند بداند که این تعبیر ناخوشایند در نظر پیامبر(ص) است و آنچه که علی(ع) به عنوان میزان و ملاک حق در طول عمرش انجام داده نباید به عنوان تندروی تلقی کرد چون معنای تندروی این است که گویا این مقداری که حضرت رفتار کرده بیشتر از حد اعتدال بوده است و این عین همان جسارت و خلاف فرمایش پیامبر اکرم(ص) است.

استفاده از تعبیر تندرو برای امام علی(ع) خلاف نظر پیامبر(ص) است

 ایشان در گفت و گو با خبرنگار شفقنا در خصوص عنوان یک برنامه سخنرانی که تندروی را به امام علی (ع) نسبت می دهد بیان کرد: یکی از احادیث نبوی شریف معروف در میان مسلمانان همان است که پیامبر اکرم(ص) درباره امیرالمومنین علی(ع) فرموده است «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ»، «علی با حق است و حق با علی است». همچنین نسبت به قرآن کریم می فرماید «علی مع القرآن والقرآن مع علی ولن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض»، «علی با قرآن است و قرآن با علی است و از یکدیگر جدا نخواهند شد تا روز بازپسین در روز قیامت و در کنار حوض کوثر بر من وارد خواهد شد». این را شیعه و سنی در منابع حدیثی خود آورده اند و معنایش این می شود که پیامبر اکرم(ص) که محور اسلام است، امیرالمومنین علی(ع) را به عنوان محور حق قرآنی و الهی معرفی فرموده است. بنابراین بر اثر هر علتی هر کس به هر جهت درباره امیرالمومنین علی(ع) شک و شبهه ای داشته باشد باید بداند که پیامبر اکرم(ص) او را به عنوان ملاک حق معرفی کرده است و به دنبال ایمان به حقانیت اسلام و حقانیت پیام آور اسلام حضرت محمد(ص)، باید ایمان به حقانیت علی(ع) نیز داشته باشد.

او با نقل سخنانی از پیامبر(ص) در رابطه با امام علی(ع) اظهار کرد: مشهور است در زمان پیامبر اکرم(ص) که شیعه و سنی هم از آن حضرت نقل کرده اند، پیامبر پیش از انجام حجة الوداع در سال دهم هجری که بنا بر روایات ۱۰۰ هزار نفر در آن حضور داشتند، حضرت علی(ع) را به همراه تعدادی از مسلمان ها برای دعوت یمنی ها به اسلام، به این سرزمین فرستاده بود و از جمله عده ای از مسیحیان شهرکی به نام نجران با پیامبر(ص) مباهله کرده بودند که منجر به این شده بود که پیامبر با آنها قرارداد جزیه بست(به معنای مالیات سرانه ای که اقلیتی در زیر پرچم اکثریت، به آن اکثریت می پردازد تا از امنیت در سایه آن اکثریت برخوردار باشد در مقابل آن، اکثریت حفاظت بر امنیت او را بر عهده می گیرد) بنابراین وارد این قرارداد با پیامبر(ص) شدند و مقرر شد که در دو قسط در سال این مالیات سرانه را پرداخت کنند. یک قسط آن در ماه رجب و قسط دیگرش در ماه محرم یا صفر و امام علی(ع) بعد از انعقاد این قرارداد رفته بودند که این جزیه ها را دریافت کنند و حضرت عمده از پارچه های بافت یمن به نام بُرد یمانی را با خود آورد ... .

ادامه در لینک اصلی 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۳۶
عباس جعفری (فراهانی)


وفات حضرت زینب(س)

به مناسبت 15 رجب، سال روز رحلت عقیله بنی هاشم حضرت زینب(س) 

حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی

اشاره:

بحث و بررسی در زندگانی الگوهای کامل و شایسته ـ به ویژه بانوان پاک دامنِ آسمانی که از خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) سر برآورده اند ـ برای هر انسانِ شیفته حق و عدالت و تعالی، مفید و درس آموز هست. یکی از بانوانِ نمونه، حضرت زینب(س)، دختر مولی الموحّدین، حضرت امام علیّ بن ابی طالب(ع) می باشد که مطالعه و مرور مراحل مختلف زندگی آن بزرگوار از ولادت تا رحلت، برای همه مردم به ویژه بانوان و دختران مسلمان و غیر مسلمان، آموزنده و عبرت آموز می باشد.

آن حضرت، الگویی از تعالی معنوی و کمالات نفسانی در جنبه های علمی، اخلاقی، تربیتی بودند که نتیجه ی آن در علم و تقوی و معاشرت و بردباری و صبر و حماسه و محبت و عشق و دل دادگی و احساس مسئولیت بروز کرده بود.

در این نوشتار کوتاه، مروری به برخی از مراحل زندگانی، سیره و رفتار آن عقیله  بنی هاشم و اسوه صبر و مقاومت خواهیم انداخت، تا چه در نظر آید و چه مقبول افتد.

1. ولادت نور

حضرت زینب(س) بنا به قول مشهور در پنجم جمادی الاُولی سال ششم هجری در مدینه منوّره متولد شد. پیامبر اکرم(ص) نامش را زینب(به معنای درخت خوش بوی نیکو منظره ای که از بوی خوش آن افراد سر مست می شوند) گذاشت. (1)

کنیه اش امّ عبدالله، امّ کلثوم، امّ العزائم، امّ هاشم، امّ المصائب و لقبش را عالمة، عقیله ی بنی هاشم، صدّیقه ی کبری، نائبة الزهراء و بطلة کربلا گفته اند. (2)

2. در سوگ جدّ بزرگوار و مادر عزیزش

حضرت زینب(س) پنج سال داشت که رسول اکرم(ص) به ملکوت اعلی پیوست. او شاهد غم و اندوه مادرش، حضرت فاطمه زهرا(س) بود که در فراغ پدر ارجمندش، گریه می کرد و می ســوخت. زمانی نگذشت که مـــادر عزیزش، دردانه ی عصمت و طهارت، کوثر نبوی(ص) در اثر سختی ها و فشارهای روحی و جسمانی مانند هجوم به خانه ی امام علیّ(ع) و شکستن حرمت اهل بیت(ع)، غصب فدک و از دست دادن حقوقش، بی حرمتی به عصمت نبوی(ص)، در بستر بیماری افتاد و پس از 75 روز(به روایتی) و 95 روز(به روایتی دیگر) به شهادت رسید.(3)

3. ازدواج و مسئولیت پذیری

حضرت زینب(س) در سن 13 سالگی پس از خواستگاری عبدالله بن جعفر بن ابی طالب، به ازدواج او در آمد.(4) و صاحب 4 فرزند، به نام های جعفر، عون، محمّد و امّ کلثوم شد. و بعضی فرزندی به نام عباس را به او نسبت داده اند. (5) مورخان نوشته اند: محمد و عون در سن 10 و 8 سالگی در کربلا در رکاب دایی عزیزشان حضرت سیّد الشهداء(ع) به فیض شهادت رسیدند. (6)

4. فضایل و کمالات انسانی

الف) علم و دانش

از حضرت امام سجاد(ع) نقل شده که خطاب به ایشان فرمود:«أنتِ بحمدالله عالمة غیرمعلّمة فَهِِمة» یعنی؛ ای عمه جان، شما دانشمندی هستی که از کسی نیاموخته ای و دانا و فهمیده ای هستی که از کسی یاد نگرفته ای!. به راستی چنین است، خانمی که از پدری همانند امام علیّ بن ابی طالب(ع) وارث علم پیامبر(ص)، و مادری همانند فاطمه ی زهرا(س)، کوثر پیامبر(ص)، متولد شده باشد و در دامان آن بزرگواران رشد و نُموّ یافته، باید چنین باشد. خصوصیت و ویژگی مرتبطین با اهل بیت(ع) چنین هستند.

حضرت زینب(س) در مسجد کوفه، مجلس درس تفسیر قرآن و احکام برقرارکرده بود و گاهی مردان نیز در جلسات ایشان شرکت می کردند. گفته می شود، عبدالله بن عباس هم از آن کسان بوده است. چنان که او نقل می کند: «بانوی خردمند ما حضرت زینب بنت علیّ(ع) چنین روایت می کند». (7)

امام حسین(ع) به خواهرش دستور داد تا احکام دینی را از طرف امام سجّاد(ع) برای بستگانش تبیین کند، او از طرف حضرت زین العابدین(ع) نیابت خاصه داشت تا احکام دینی و شرعی را برای مردم بیان کند و خانه ی آن علویه ی مکرّمه، همواره محل رفت و آمد و مراجعه مردم بود.

ب) شجاعت و جهاد و مبارزه با دشمنان

آن حضرت، در حادثه روز عاشورا به عنوان یار و یاور برادرش بزرگوارش، حضرت سیدالشهداء(ع) شرکت داشت و در آن مبارزه خونین، نقش تاریخی خود را با صبر و بردباری و پرستاری از زخمی ها و مجروحین و ... ادامه داد و هرگز از دشمن اموی و منحرفین خوف و هراسی نداشت. طبق روایتی امام علیّ(ع) فرمود: «جهاد بر سه قسم است، با دست، با زبان و با دل». (8)

حضرت زینب(س) با قدرت و تسلط بی نظیر به مبانی دینی و قرآنی و قدرت و تسلط بر مردم، چنان حکیمانه سخن می گفت که دهان مردم از تعجب باز می ماند!. چنان که در مجلس یزید با ابّهت و شکوهی ویژه سخن گفت که نه یزید امکان قطع سخن او را یافت و نه کسی از حاضران جرأت مخالفت پیدا کرد!. (9)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۲۱
عباس جعفری (فراهانی)

اشاره:

اینکه امام علی بن ابی طالب، امیرمومنان(ع) شخصیتی خاص و منحصر بفرد در تاریخ اسلام اند و عالم بشریت مانند ایشان را به خود ندیده و هرگز نخواهد دید، صرفاً اعتقاد شیعه نیست بلکه همه فرق اسلامی و فراتر از آن مستشرقان و اندیشمندان غیرمسلمان نیز بر بی مثال و بی مانند بودن امام علی(ع) صحه گذارده و همگی لب به اعتراف درباره مقامات ایشان گشوده اند. از این رو و به مناسبت فرا رسیدن سیزدهم رجب، سالروز ولادت «مولود کعبه» با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، [کارشناس فرق و مذاهب اسلامی و دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع)] درباره برخی از ابعاد خاص بودن وجود مقدس مولای متقیان(ع) به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:

بنابر تصریح تاریخ و به نقل منابع معتبر از شیعه و اهل سنت امیرمومنان امام علی(ع) دارای فضایل وجودی خاصی هستند که ایشان را در تاریخ بی نظیر کرده است، اگر بخواهیم مرحله به مرحله و در بررسی سکانس های مختلف زندگی ایشان، راز این فضایل را واکاوی کنیم به چه نتایجی می رسیم؟ لطفا از ولادت ایشان آغاز کنید.

بنابر نقل مشهور تاریخ و به تصریح اسناد معتبر، این مسئله اثبات شده که امام علی(ع) در روز جمعه سیزدهم رجب سال سی ام پس از عام الفیل از مادری با فضیلت به نام فاطمه بنت اسد در کعبه معظمه متولد شدند و به «مولود کعبه» شهرت یافتند که این واقعه از بزرگترین افتخارات هم برای پدر، هم برای مادر و هم شخص امیرمومنان(ع) است که حتی منابع مهم و متعددی از اهل سنت از جمله حاکم نیشابوری در «المستدرک علی الصحیحین» و سبط ابن جوزی در «تذکرة الخواص» و دیگران به آن اشاره کرده اند. 

علاوه بر این، در منابع شیعی نیز مفصل به این بحث پرداخته شده است همچون «الغدیر ...» علامه امینی و در دوران معاصر علامه سید جعفر مرتضی عاملی در «الصحیح من سیرة الامام علی(ع)» این واقعه را از 40 منبع نقل می کند و حتی معروف است در همان محل «مستجار» در پشت کعبه هنوز آثار آن شکاف مشخص است اما دشمنان اسلام و اهل بیت(ع) و مدعیان اسلام دروغین تلاش زیادی کردند که این موضوع مخفی باقی بماند!

مسئله دیگر که فضیلت و شانی ویژه به امام علی(ع) می دهد، مربوط به تربیت امیرمومنان(ع) در محضر پیامبر(ص) است؛ چنان که در تاریخ نقل شده ابوطالب فرزندان زیادی داشت و از عهده تکفل مالی همه آنها به سختی بر می آمد از این رو، عباس عموی پیامبر(ص) پیشنهاد کرد تا به ابوطالب مساعدتی شود و پیامبر(ص) هم بواسطه شرایط خوبی که در زندگی با حضرت خدیجه(س) داشتند، این را پذیرفتند. امیرمومنان امام علی(ع) خود درباره آن دوران می فرمایند: «سرپرستی من در منزل پیامبر(ص) بود و مانند بچه شتری که در پی مادرش می رود از پیامبر(ص) پیروی می کردم» کنایه از این که در همه امور از پیامبر(ص) همچون راست گویی، حُسن اخلاق، امانت داری و سائر اخلاق حسنه تاثیر پذیرفته و تربیت شده اند. 

 

آیا این فضائل با ظهور اسلام و بعثت پیامبر (ص) اوج می گیرد؟ چرا؟

دوران نوجوانی و جوانی امیرمومنان(ع) فصلی بسیار مهم از کتاب بابرکت و تاریخ ساز عمر ایشان است، چراکه با مبعوث شدن پیامبر(ص) به رسالت و مسئولیت عظیم ایشان مقارن می شود و علی بن ابی طالب(ع) به عنوان نخستین مرد به ایشان ایمان آوردند که این هم افتخار بزرگ دیگری برای امام علی(ع) محسوب می شود. ایشان همچنین در یوم الانذار هم حضور داشتند یعنی روزی که قرار بود پیامبر(ص) خویشان را به اسلام فرا بخوانند «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تَعْمَلُون» (سوره مبارکه شعراء آیات 214 ـ216) و این امیرمومنان(ع) بودند که هر بار پیامبر (ص) درخواست همراهی کردند، تمام قد برخاستند و آمادگی خود را اعلام کردند.

علاوه بر این، نقش آفرینی در «لیلة المبیت» نیز از دیگر فضایل ایشان است چراکه وقتی فشارهای دشمنان بر پیامبر(ص) زیاد شد و ایشان مجبور به هجرت شدند در آن شب حساس تنها کسی که حاضر شد در بستر رسول خدا(ص) بخوابد تا جان پیامبر(ص) نجات بیابد، حضرت امیر (ع) بودند که در نتیجه این رشادت آیه 207 سوره مبارکه بقره در شان ایشان نازل شد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا می ‏فروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است».

بعد از هجرت هم امیرمومنان(ع) به پیامبر(ص) ملحق شدند و در حوادث مهم تاریخی ایشان را حمایت و از اسلام دفاع کردند و کار را تا جایی پیش بردند که رسول خدا(ص) ایشان را وصی و برادر خود معرفی کردند.

همچنین، در غزوات و سرایای بدر، اُحد، خیبر، ... و نیز فتح مکه به اعتراف مورخان اعم از شیعه و سنی و نیز مستشرقین، از شخصیت های شجاع و وارسته ای که در کنار پیامبر(ع) بود و از اسلام و آئین و شریعت پیامبر(ص) دفاع کرد، حضرت امام علی بن ابی طالب(ع) بود.

و نهایتاً، آنکه انتخاب ایشان به ولایت و وصایت پیامبر(ص) در واقعه و روز غدیر خم، اوج فضایل امیرمومنان(ع) را نشان می دهد چراکه حضرت رسول(ص) در بازگشت از حجة الوداع در سال دهم هجری خطاب به امت فرمودند: «آیا من از شما بر خودتان شایسته تر نیستم؟!» سپس دست امیرمومنان(ع) را بالا برده و فرمودند: «ای مردم هر کسی من مولای اویم پس از من علی بن ابی طالب مولای او است» که همه مسلمانان می پذیرند. حتی کسانی که بعدها اعتراض کردند و نپذیرفتند! و در نتیجه این واقعه آیه اکمال(آیه سوم سوره مبارکه مائده) نازل شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۵۲
عباس جعفری (فراهانی)

اخبار رسیده از زبان پیامبر (ص) دربارۀ شیعیان علی (ع) که در اصل شیعۀ خود پیامبر (ص) بودند، نقاب از چهرۀ حقیقت برمی دارد و نشان می دهد شماری از مهاجران، گرد علی (ع) حلقه زدند که حتی در همان دوران رسالت نیز به شیعیان علی (ع) ، معروف بودند. رسول خدا (ص) نیز بارها آنان را از رستگاران خواند. اگر کسی دراین باره گرفتار شک و تردید باشد، شماری از نصوص وارده دراین باره را نقل می کنیم:


١. ابن مردویه به نقل از عایشه می نویسد: گفتم ای رسول خدا (ص) ! گرامی ترین آفریدگان نزد خدا چه کسانی هستند؟ فرمود: ای عایشه! مگر این آیه را نخوانده ای که می فرماید: «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح کرده اند، اینان بهترین آفریدگانند». (۱)(۲)

٢. ابن عساکر از جابر بن عبدالله نقل می کند: ما نزد پیامبر (ص) بودیم که علی (ع) از راه رسید. آن گاه پیامبر (ص) فرمود: «به آن که جانم به دست اوست، سوگند، او و شیعیانش در روز رستخیز رستگارانند» . و این آیه نازل گردید: «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح کردند، اینان بهترین مردم هستند» . از آن پس، هرگاه یاران پیامبر (ص) ، علی (ع) را می دیدند، می گفتند: «بهترین مردم آمد» .(۳)

٣. ابن عدی و ابن عساکر نیز از ابوسعید – به طور مرفوع- چنین نقل کردند: «علی بهترین مردم است» .(۴)
۴. ابن عدی از ابن عباس نقل می کند: هنگامی که آیۀ «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح کرده اند، اینان بهترین مردم هستند» فرود آمد، رسول خدا (ص) به علی فرمود: «بهترین مردم، تو و شیعیان تو هستید و در روز رستخیز هم شما خشنودید و هم خداوند از شما خشنود است» .(۵)
۵. ابن مردویه از علی (ع) نقل کرده است: رسول خدا (ص) به من فرمود: «آیا قول خدای را نشنیده ای که می گوید: «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بهترین مردم هستند» . اینان تو و شیعیان تو هستید و وعده گاه من و شما بر سر حوض است. وقتی که امت ها برای پس دادن حساب بیایند، شما رو سفیدید» (۶)
۶. ابن حجر در کتاب «صواعق» به نقل از ام سلمه می نویسد: شبی نوبت من بود و رسول خدا (ص) نزد من حضور داشت. آن گاه فاطمه و پس از او علی (ع) به خانۀ من آمدند. رسول خدا (ص) فرمود: «ای علی! تو و یارانت در بهشتید. تو و شیعیانت در بهشتید» . (۷)
٧. ابن اثیر نیز در کتاب «نهایه» چنین نوشته است: رسول خدا (ص) به علی فرمود: «ای علی! تو و شیعیانت در حالی به حضور پروردگار می رسید که شما از خداوند و خداوند از شما خشنود است و دشمنان تو در حالی حاضر می شوند که خشمناکند و در زنجیر» . آن گاه دست بر گردنش افکند تا چگونگی در زنجیر بودن گردن را نشان بدهد.
٨. زمخشری در کتاب «ربیع» آورده است: رسول خدا (ص) فرمود: «ای علی! چون روز رستخیز فرا رسد، من دامن خدای تعالی را می گیرم و تو دامن مرا می گیری و فرزندانت دامن تو را می گیرند و شیعیان فرزندانت دامن آنان را می گیرند و پس می بینی به رفتن ما به کجا فرمان داده می شود» .(۸)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۰۵
عباس جعفری (فراهانی)