مستند «به نام من نه» یا Not in my name
منبع: سایت موعود
https://mouood.org/component/k2/item/41681-%D9%85%D8%B3%D8%AA
مستند «به نام من نه» یا Not in my name، که از شبکه presstv پخش شد، یکی از پرمخاطبترین مستندها در زمینه ی شناخت گروهک تروریستی «داعش» می باشد . حتما با دیدن بعضی از جزئیات جدید در مورد ماهیت گروه داعش ، که به درستی در این مستند به تصویر کشیده شده است، متعجب خواهید شد.
در چند سال اخیر جریانی انحرافی با نامهای «احمدالحسن» و «یمانی» از کشور عراق شروع به رشد کرده و در ایران هم هوادارنی یافته است. خوشبختانه در محافل علمی به ادعاهای این افراد که ظاهراً همگی مبتنی بر احادیث است پاسخ داده شده است؛ اما بهنظر میرسد فراتر از مباحث علمی باید نگاهی متفاوت به علل رشد این فرقه منحرف داشته باشیم. برای اطلاع از این موضوع با حجتالاسلام سیدهادی صالحی از اساتید فرق و ادیان به گفتوگو نشستهایم.
جناب آقای صالحی، اگر موافق باشید در ابتدا درباره برخی دلایل ناگفتهی گرایش به جریان یمانی در داخل کشور و حتی جامعه نخبگانی و حوزوی صحبت کنیم. فارغ از استدلالات ظاهراً علمی این افراد، بهنظر میآید برخی مسائل روحی و روانی هم در این بین مؤثر است. لطفاً در این باره توضیح بفرمایید.
درباره علل گرایش افراد به فرق و مدعیان دروغین و بهعبارت دیگر برای بررسی یکی از دلایل موفقیت فرق نوظهور، لازم است از منظر روانشناختی و کمی متفاوت به موضوع نگاه کنیم. اساساً یکی از دلایل – تاکید میکنم یکی از دلایل – گرایش افراد به فرق و ادیان مسألهی روحی و روانی است؛ یعنی فردی که پیرو دین یا مذهبی است، ممکن است به دلایل مختلفی نسبت به دین خود بدبین شود. این دلایل میتواند شامل عملکرد نادرست رهبران آن دین یا حتی مسائل خانوادگی باشد. به هرحال نقطه شروع یعنی فاصله گرفتن یک فرد از باورهای پیشین خود، مسألهای روحی و روانی است. مثلاً یک مسیحی از رفتارهای غیراخلاقی کشیشها منزجر میشود و همین امر در مرحله نخست باعث بدبینی به باورهایش میشود؛ سپس سعی میکند آیین دیگری بیابد.
درباره مستبصرین هم این اصل وجود دارد؛ برخی اهل سنت نسبت به دوگانگیها یا رفتار ناهنجار بزرگان خود دچار زدگی میشوند و بهدنبال حقیقت میروند و انگیزه مطالعه پیدا میکنند دربارهی مذهبی که همیشه مورد مواخذه بزرگان خودشان بوده و با حقایق تشیع آشنا میشوند.
دقیقاً در همین خلأ پیشآمده مشاهده میکنیم که فردی ادعای واسطه ظهور امام زمان را دارد؛ اما نه با محور قرار دادن خود؛ بلکه خود را زمینهساز ظهور حضرت ولی عصر معرفی میکند و ظاهراً برای خود هیچ جایگاه و شأنی هم قائل نیست؛ اما در مقابل، برخی مدافعین ولایت فقیه او را حتی منصوب خداوند معرفی میکنند. خب در چنین شرایطی اقبال افراد به این مدعی قابل پیشبینی است.
اگر دقت کرده باشیم نوک پیکان حملات احمدالحسن ابتدا بهطرف مراجع و سپس ولی فقیه است. استدلال او هم این است که مراجع تقلید که کلاً فلسفه وجودیشان بهخاطر غیبت امام زمان است، الان دیگر خود را قدرتی همعرض امام زمان میدانند. به همین دلیل او این مسأله را محور هجمه به مراجع قرار داده است.
لینک اصلی
http://almahdyoon.ir/interview/229-raveshha
لینک های مرتبط
http://fa.abna24.com/cultural/millenarianism/archive
به گزارش پایگاه تحلیلی رصد، در ماه رمضان سال جاری رضا امیرخانی نویسنده کشورمان که پیش از این روایتهای او در قالب سفرنامه را در کتابهایی چون «داستان سیستان» و «جانستان کابلستان» خواندهایم، به عراق سفر میکند و از خط مقدم نبرد با داعش که به واسطه یکی از دوستان مستند سازش به آن سر زده بود، گزارشی را تهیه میکند.
این گزارش بارسم الخط رضا امیرخانی تنظیم شده و به طور اختصاصی برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
متن این گزارش در ادامه از نگاه شما میگذرد؛
۱- شبی خوشتر در عالم نیست از لیلهالقدر، خاصه اگر کربلا باشد و بیست و سوم... گمانم بر این بود که شبی به شیرینیش پهلو نزند، دستِ کم تا سالها... به یک شب نکشید، که گمانم باطل شد. وقتی شبِ بعد، شبِ بیست و چهارمِ ماهِ مبارک، با دوربین دیددرشبی -بهتر از زایس- چشم انداختم در چشم داعش... در خطِ مقدم «تازه خورماتو»...
۲- مدیونم این چهار شبِ خط را به رفیقم محمود جوانبخت که همسفر بودیم و عزیزم رضای برجی که همسفر نبودیم. و البته دو همراهِ دیگری که چهارفصلمان کردند در این چهار شب؛ فرزند مرحوم حاج هادیخان که پیرِ سفر است و تاریخِ تولدِ گذرنامهاش را فقط ثبت احوال تایید میکند و نه هیچ همسفری ... و دیگری محسنِ عزیز که آرام آرام کنارِ هم شبیهِ پیرزنهای مجلسی شدهایم، بس که خاطرهی سفرِ زیارتی داریم با هم...
۳- چرا باید مدیون محمود بود در این سفر؟ رضای برجی و محمودِ جوانبخت، مانندهی کاشفان معادن، دو سال است، زمین که نه، آسمانِ عراق را در نوردیدهاند برای ساختِ مستندی سی قسمتی با موضوع دفاع در برابر داعش. در این معدنِ عمیق، گاهی کاویدهاند و به هیچ نرسیدهاند. گاهی به گداری رسیدهاند از آهن و مس و شاید هم نقره (حدید و نحاس و فضه). و در این میان در یک «کنج کاوی» به رگهای رسیدهاند از طلا... از طلای ناب... حالا این طلا را استخراج کردهاند و ذوب کردهاند و بدلش کردهاند به اصلِ «اساور من ذهب»... و فروتنانه این دستبند را به دامن ما انداختند... گلِ کارشان را. دستِ مرا بست این دستبند ...
ادامه در لینک اصلی
به گزارش قدس آنلاین، به مناسبت 25 شوال المکرم، سال روز شهادت امام جعفر صادق (ع) با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، کارشناس و پژوهشگر مسائل دینی و دبیر گروه مطالعات بنیادی مجمع جهانی اهل بیت (ع) درباره نهضت علمی رییس مکتب جعفری (ع) و زمینه سازی های ایشان برای وحدت میان مذاهب مختلف از طریق فضای باز علمی در جلسات درس به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
نهضت علمی امام صادق (ع) در چه شرایط سیاسی اجتماعی رخ داد و در واقع جامعه چگونه مسیر این مهم را برای آن حضرت (ع) فراهم کرد؟
باید توجه داشت که دوران زندگانی ائمه معصومین (ع) با ایام و حوادثی مصادف بوده که روش خاصی را می طلبیده به این معنی که بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) شرایطی فراهم شد تا عده ای از قبائل و طوایف قریش که حاکمیت مکه و مدینه را در اختیار داشتند و به سختی اسلام را پذیرفته بودند به انحراف رفته و در فرصت فراهم شده پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، رهبری مردم را در دست بگیرند. چراکه روح اسلام ناب محمدی برای عده ای از مردم تبیین نشده بود به ویژه طوایفی همچون یهود؛ لذا زمینه سازی کردند تا زمام اداره جامعه را در دست بگیرند که در اثر چنین رویکردی ماجرای سقیفه بنی ساعده رخ داد و رهبری خلفا پیش آمده و رهبری شایسته امیرمومنان (ع) رخ نداد.
اما امیرمومنان (ع) با روش تقیه و مماشات و راه آمدن با خلفا و صبر 25 ساله از جنگ با آنها پرهیز کردند، تا اینکه شرایط خلافت و رهبری ایشان فراهم آمد، به ویژه در پی عدم شایستگی برخی خلفا، مردم به سوی رهبری آن حضرت (ع) کشانده شدند.
پس از آن دوران ائمه (ع) مختلف و حوادث آنها رخ داد تا زمان امامت امام چهارم (ع) که می توان این دوران را آغاز مرحله دوم بعد از رحلت دانست که با امامان باقر، صادق و کاظم و ... علیهم السلام ادامه یافت.
در این شرایط حکام جامعه وضعیت را فراهم دیدند تا بر اثر انحراف پیش آمده بعد از واقعه کربلا به نفع خود بهره بگیرند که در نتیجه آن عباسیان روی کار آمدند در حالی که روش بنی امیه و بدرفتاری با ائمه (ع) را پیش گرفتند.
در نتیجه این گذار حکومتی از بنی امیه به بنی عباس و شرایط مساعد از نظر کاهش فشارهای سیاسی و خفقان در جامعه، امام صادق (ع) با مدیریت و تدبیر شایسته بخشی از معارف بنیانی دین را تبیین کردند و با گشاده رویی و متانت در بیان مباحث علمی و کنار آمدن با ملل و مذاهب مختلف، گروه های مختلف را با خود همراه کردند تا جایی که به نقل تاریخ بیش از چهار هزار نفر از طوایف و مذاهب مختلف حتی غیراسلامی همچون یهود و مسیحیت برای آگاهی یافتن از اسلام به سراغ آن حضرت (ع) به عنوان رهبر دینی می رفتند و معارف دینی را پرسیده و پاسخ خود را می گرفتند.
آیا جلسات درس و بحث امام صادق (ع) تنها به بیان مسائل دینی اختصاص داشت یا دیگر علوم نیز در آنها طرح و بحث می شد؟
البته تبیین های حضرت (ع) فقط به مسائل دینی ختم نمی شد بلکه مسائل سیاسی، اجتماعی حتی پزشکی و نیز ساخت جهان و آفرینش کرات و فرشتگان را نیز در بر می گرفت و سوالاتی در این موارد از آن حضرت (ع) پرسیده شده و ایشان با علم لدنی خود پاسخ می دادند.
این روش حضرت (ع) باعث جذب افراد بسیاری به معارف دینی شد چنان که نقل شده علم کیمیا، پزشکی و ... را آموزش دادند و بعد از ایشان دانشمندانی تعالیم آن حضرت (ع) را پیگیری کرده و به کشفیات مختلفی رسیدند.
به عنوان مثال در کتاب «توحید مفضل» درباره مباحث مختلف از امام صادق (ع) سوال و پاسخ های جامع ایشان بیان شده است که قابلیت کاربرد برای همه و تبیین فلسفه بسیاری از مسائل را دارد.
در نتیجه می توان گفت امام صادق (ع) در اثر شرایط سیاسی اجتماعی فراهم شده که عمدتا شامل درگیری بر سر زمامداری جامعه بود به علاقه مندان و دوستداران، مسائل دینی را آموزش دادند و این دوران طلایی را رقم زدند به گونه ای که امروز بسیاری از معارف شیعه را از ایشان داریم و مکتب تشیع جعفری از آن زمان معروف شد و هنوز هم این معارف در محافل علمی جای خاص خود را دارد.
با توجه به حضور پیروان دیگر مکاتب و مذاهب در جلسات درس امام صادق (ع)، آیا می توان شیوه علمی حضرت (ع) را از راهکارهای وحدت دانست و برای امروز از آن الگو گرفت؟
متاسفانه بعضی از شیعیان مسیر را به انحراف رفته و دچار اشتباهاتی در برداشت از سیره امام صادق (ع) شده اند در حالی که وقتی سیره ایشان را بررسی می کنیم آن را جامع و فراگیر می یابیم که درسی برای همه ادوار و همه ملل و اقوام دارد، ایشان با سعه صدر و گشاده رویی و منطق قوی، پیروان مذاهب و ملل مختلف را در درس خود راه می دادند یعنی امام صادق (ع) همچون پدران خود از جامعیت و مرجعیت علمی برخوردار بودند که همه شیفتگان علوم چه دینی و حتی غیردینی را جذب جلسات و مباحث خود می کردند.
از سوی دیگر ایشان تعصب بیجا نشان نمی دادند و محدودیت فکری ایجاد نمی کردند و مسائل جزئی را بهانه راندن و طرد دیگران قرار نمی دادند بلکه سعه صدر و مدیریت بالا را توامان داشتند که افراد را جذب می کرد به گونه ای که حتی ابوحنیفه و مالک بن انس در کرسی درس ایشان بودند؛ حتی از مخالفان حضرت (ع) هم در جلسات درس ایشان حاضر شده و با منطق قوی، به احتجاجاتشان پاسخ داده می شد.
بنابراین، امام صادق (ع) به دلیل اینکه از قدرت مرجعیت علمی بالایی برخوردار بودند افرادی از ملل و مذاهب و طوایف مختلف را جذب کرده و آنها را با مبانی دین اسلام در شاخه ها و بخش های مختلف آشنا می کردند.
در نتیجه باید دانست که اگر پیروان ائمه معصوم (ع) این روش و منش را پیش بگیرند راه های فراوانی برای وحدت پیش رو دارند که امید است بر اثر این بصیرت و تقوا در مسیر وحدت پیش بروند.
لینک اصلی
ولیعهد عربستان سعودی محمد بن سلمان چندی پیش مصاحبه مفصلی با شبکه های وهابی و سعودی انجام داد و به نکات و مباحث مهمی از جمله موضوع مهدویت و ایران اشاره کرد. وقتی خبرنگار از او سوال می کند، به دنبال اختلافاتی که بین حکومت ایران و دولت عربستان پیش آمده، شما با ایرانی ها می توانید گفت وگو و تعامل کنید؛ ابن سلمان می گوید: «خیر! ما چطور با آنها گفت وگو کنیم، ایرانی ها معتقدند که مهدی [ع] خواهد آمد و ما باید زمینه ها را برای آمدن او آماده کنیم و کنترل کل جهان را به دست بگیریم! موضوع مهدویت یک موضوع ساخته شده توسط ایرانی هاست و اساساً ایرانی ها به دنبال همین بحث مهدویت در کشورهای دیگر به خصوص عراق، یمن و سوریه دخالت و از تروریست حمایت می کنند لذا عربستان امکان گفت وگو با ایران را ندارد».
به مناسبت 25 شوال المکرم، سال روز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیهما السلام
چکیده
به دلیل جایگاه والای امام صادق علیهالسلام در میان مسلمانان و فرق اسلامی، طیف وسیعی از متون و آثار در موضوعات گوناگون از سوی اصحاب فرق به ویژه در دوره های پسین به آن حضرت نسبت داده شده است؛ آثاری که از وضعیت بسیار متفاوتی از نظر درجه انتساب و اعتبار برخوردارند.
در این نوشتار آثار منسوب به امام صادق علیهالسلام در چهار بخش آثار منتشر شده (شامل آثار مستقل و ضمنی)، نسخه ها و کتاب های نایاب منسوب به امام در منابع متقدم، نسخه های خطی منسوب به امام در منابع متأخر و آثار منسوب به امام نزد فرق غیر امامی مورد مطالعه قرار گرفته است.
مهم ترین مسأله در مطالعه آثار منسوب به حضرت، مسأله اعتبار سنجی آن ها است. با توجه به این که برخی از آثار منسوب به حضرت مانند توحید مفضل و مصباح الشریعة مجرد از سند بر جای مانده اند، در مطالعه حاضر کوشش شده با بررسی ساختار و نقد متنی قالب و مضمون این آثار، اعتبار و انتساب آن ها باز شناسی شود.
مقدمه
بحث از آثار(کتاب ها و رساله های) منسوب به امام صادق علیهالسلام با دشواری هایی همراه است. از یک سو در منابع رجال و فهرست نگاری شیعه مرسوم نیست که نام امامان معصوم علیهم السّلام نیز مانند راویان و نویسندگان، ذکر و آثار ایشان معرفی گردد. [1] به همین دلیل رجال پژوهان متقدم تنها به مناسبت یادکرد از یک راوی به امالی یا نگاشته های امامان اشاره کرده اند. از سوی دیگر به دلیل جایگاه علمی ویژه امام صادق علیهالسلام در میان فرق گوناگون اسلامی، طیف وسیعی از آثار در موضوعات مختلف(از توحید و تفسیر عرفان گرفته تا کیمیا و فال بینی و خواب گذاری) از سوی اصحاب فرق به ویژه در دوره های پسین به آن حضرت نسبت داده شده است. به گونه ای که اکنون با شمار انبوهی از آثار منسوب به امام صادق علیهالسلام مواجه هستیم. آثاری که افزون بر تنوع موضوعی از وضعیت بسیار متفاوتی از نظر درجه انتساب و اعتبار برخوردارند و بازشناسی آثار اصیل از غیر اصیل دشوار است. در حالی که اثری مانند رساله اهوازیه در منبعی مانند فهرست نجاشی یاد شده [2] و متن آن به صورت مسند در دسترس است [3]، یا نامه امام به اصحاب خود که در الکافی درج شده است [4]، برخی از آثار، تنها نسخه هایی منتسب به امام حتی بدون مشخصات نسخه شناختی مانند نام کاتب و تاریخ کتابت هستند. یا تنها در فهرست های نسخ خطی کتابخانه های گزارش و یادی از آن ها شده است. بنا به دلایل پیش گفته و نیز به دلیل اختلاف در تلقی از «اثر منسوب به امام»، در شمار آثار منسوب اختلافی چشمگیر میان پژوهشگران متقدم و معاصر وجود دارد. در حالی که نجاشی رساله اهوازیه را تنها مصنَّف دیده شده برای امام صادق علیهالسلام قلمداد کرده است، [5] سید محسن امین 24 عنوان [6] و فؤاد سزگین 32 عنوان [7] اثر برای امام برشمرده اند. چنان که برخی اصول چهارصدگانه حدیثی را نیز ذیل آثار امام معرفی کرده اند. [8]
درباره پیشینه کار در زمینه آثار منتسب به امام نیز باید گفت که در عصر حاضر، افزون بر مقالات مستقلی که درباره برخی آثار منسوب به امام نگاشته شده، به طور مشخص در پنج دسته از منابع، شاهد معرفی اجمالی آثار منسوب به امام هستیم. نخست منابع کتاب شناختی مانند الذریعة، فهرس التراث، تاریخ التراث العربی و معجم ما کتب عن الرسول و اهل البیت صلوات الله علیهم از عبدالجبار رفاعی؛ دوم منابع متعلق به تاریخ حدیث مانند تدوین السنة الشریفة از محمدرضا حسینی جلالی، تدوین الحدیث محمدعلی مهدوی راد و تاریخ حدیث از احمد پاکتچی؛ سوم منابع تاریخ زندگی امام صادق علیهالسلام مانند اعیان الشیعة و حیاة الامام الصادق (از باقر شریف قرشی)؛ چهارم فهرست های نسخ خطی (به ویژه فهرستگان نسخه های خطی حدیث و علوم حدیث شیعه از علی صدرایی خویی)؛ پنجم در برخی دانشنامه ها مانند مدخل توحید مفضل و تفسیر امام صادق علیهالسلام در دانشنامه جهان اسلام؛ چنان که در مقدمه برخی از آثار منسوب به امام نیز پژوهش های در خوری وجود دارد. [9] آثار منسوب به امام صادق علیهالسلام در این نوشتار در چند بخش معرفی می گردد.
بخش اول. آثار منتشر شده (شامل آثار مستقل و ضمنی)، بخش دوم. نسخه ها و کتاب های نایاب منسوب به امام در منابع متقدم، بخش سوم. نسخه های خطی منسوب به امام در منابع متأخر، بخش چهارم. آثار منسوب به امام نزد فرق غیر امامی ... .
ادامه در لینک زیر
http://tarikh.imam.miu.ac.ir/index.aspx
منبع اصلی:
ابعاد شخصیت و زندگی امام صادق علیه السلام
تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول، تجریش، ۱۳۹۰ش
پدیدآور: تالیف جمعی از نویسندگان؛ به اهتمام احمد پاکتچی
بسم الله الرحمن الرحیم
در پی اظهارات سخیف و جاهلانه ولیعهد سفیه عربستان محمد بن سلمان راجع به حضرت مهدی(عج) و منحصر کردن اعتقاد و باور به مهدویت در ایرانیان و ممانعت این باور از گفتگو با ایرانیان، با توجه به درخواست تنی چند از مؤمنین و انگیزه های دینی که هرگونه سکوت و عدم موضع گیری در قبال بدعت ها و تحریف در دین و باورهای مسلمانان را جایز نمی داند، چند جمله ای را به عنوان پاسخ معروض می دارم:
احادیث و روایات مهدویت در کتب اهل سنت
اعتقاد به خروج و قیام حضرت مهدی(علیه السلام) و انتظار چنین شخصیتی، اختصاص به ایران و ایرانیان ندارد؛ بلکه از مسلّمات اعتقادات همه مسلمین و عدالت خواهان جهان است.
احادیث و روایات مربوط به مهدویت توسط بسیاری از علما و محدثین بزرگ و نامی اهل سنت همچون ابوداوود سجستانی، محمد بن عیسی ترمذی، ابن ماجه قزوینی، احمد بن شعیب نسائی، احمد بن حنبل، ابن حبان، حاکم نیشابوری، ابن ابیشیبة، نعیم بن حمّاد، ابونعیم اصفهانی، طبرانی، دارقطنی، بارودی، ابویعلی موصلی، بزار، خطیب بغدادی، ابن عساکر دمشقی، ابن مندة، ابوالحسن حربی، بیهقی، ابوعمرو مقری، ابن جوزی، یحیی بن عبدالحمید حمانی، ابن سعد بصری، ابنخزیمة، عمر بن شبه و ابوعوانة و از تعدادی از صحابه رسول خدا(ص) همچون علی بن ابی طالب(ع)، عثمان بن عفّان، طلحة بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف، حسین بن علی(ع)، ام سلمة، ام حبیبة، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، ابوسعید خدری، جابر بن عبدالله انصاری، ابوهریرة، انس بن مالک، عمار بن یاسر، عوف بن مالک، ثوبان مولی رسول الله، قرة بن ایاس، حذیفة بن یمان، عبدالله بن حارث بن حمزة، عوف بن مالک، عمران بن حصین و ابوالطفیل عامر بن واثلة نقل شده و برخی از علمای اهل سنت نیز به متواتر بودن اخبار و روایات مهدویت اذعان داشته و اعتراف کردهاند. [1] در صحیح بخاری و مسلم نیز هر چند مختصر به روایات مهدویت اشاره شده است.
بسیاری از علما و محدثان اهل سنت همچون ابوداوود سجستانی در کتاب های حدیثی خود بابی را به روایات مهدویت اختصاص داده و تعدادی از علمای بزرگ اهل سنت نیز همچون ابوبکر بن ابی خیثمة، حافظ ابونعیم اصفهانی، جلال الدین سیوطی، حافظ عماد الدین ابن کثیر دمشقی، ابن حجر مکی، گنجی شافعی، متقی هندی، ملاعلی قاری، مرعی بن یوسف، محمد بن علی شوکانی و محمد بن اسماعیل صنعانی و ... درباره روایات و مباحث مربوط به مهدویت کتاب و جزوه مستقل نوشته اند. [2]