تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۵۵۴ مطلب با موضوع «امامت» ثبت شده است

به گزارش شفقنا به نقل از حوزه حضرت آیت الله مکارم شیرازی جایگاه جناب سلمان فارسی(ره) را تبیین کرده اند که به این شرح است:
در میان یاران پیامبر اکرم حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) افراد بزرگ و فداکار و با شخصیّتى بودند و قرآن و روایات اسلامى در فضیلت آنان، بحث فراوانى دارد،[۱] کسانی که در عصر پیامبر (صلى الله علیه وآله) در صفّ اصحاب‏ مخلص بودند و بعد از پیامبر (صلى الله علیه وآله) نیز براى پاسدارى از اسلام‏ کوشیدند، و به پیمانى که با قرآن داشتند وفادار ماندند؛[۲] اصحاب‏ و یارانی‏ که به جاى قال و غوغا، جهاد و تلاش از خود نشان دادند[۳]و بزرگ ترین مجاهدت‏ ها را در راه پیشرفت اسلام نمودند و از سوى خداوند مورد مدح و ستایش قرار گرفتند[۴]، در این میان سلمان‏ فارسى، صحابى معروف پیامبر (صلى الله علیه وآله)،[۵] از جمله یاران پاک پیامبر(ص) است که او را سلمان ما اهل بیت خوانده است.‏[۶]

نگاهی به زندگانی سلمان فارسی
سلمان پیش از ظهور پیامبر(ص)، حرکت خود را از سرزمین فارس براى رسیدن به حق آغاز کرده است او اهل رامهرمز فارس و یا «جى» از قراى اصفهان بود.[۷]
سلمان، جوانى عاشق حق و حقیقت بود در خانواده‏اى آتش پرست به دنیا آمده بود، با آگاهى از آئین مسیح فریفته آن شد و همین مطلب موجب گردید که از خانه خارج شود و در صدد یافتن مرکز اصلى آئین مسیح (ع) برآید او زحمات طاقت‏فرسائى را متحمل شد تا به نواحى شام رسید و در حضور یکى از دانشمندان آئین مسیح، براى کسب حقایق دینى بار یافت.[۸]
در آنجا اقامت داشت تا زمانى که این شخص به دار بقا رفت سلمان از آنجا طبق توصیه او به خدمت دانشمندى که در موصل بود آمد سلمان در آنجا تا پایان عمر این دانشمند نیز بود و از آنجا بر حسب توصیه او به قلعه عموریه رفت و در خدمت عالم دیگرى از علماء مسیح در آمد این دانشمند نیز آفتاب عمرش به پایان رسید و سلمان که عاشق حق بود از او خواست که بالاخره به کجا روى آورد استادش باو گفت:بر اساس اخبارى که از پیامبران سابق رسیده در همین ایام پیامبرى بر اساس آئین ابراهیم (ع) مبعوث خواهد شد و به سرزمینى هجرت خواهد نمود که پر از درخت خرما است، او نشانه‏ هائى دارد از جمله: خال بزرگى بین دو شانه‏اش است، که به خاتم نبوت معروف است، از هدیه استفاده مى‏ کند، اما صدقه را نمى‏ خورد.[۹]
سلمان پس از مرگ استاد به کاروانى از عرب بر خورد کرد به آنها گفت: این چند گاو و گوسفند که دارم به شما مى‏ دهم که مرا به بلاد خود ببرید، این کاروان‏ او را به وادى القرى بردند و او را به یک مرد یهودى فروختند.[۱۰]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۶ ، ۰۹:۴۰
عباس جعفری (فراهانی)

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی اظهار کرد: موضوع ولایت فقیه و حدود و اختیارات ولی فقیه در زمان غیبت کبری، از موضوعات مهم فقه سیاسی اسلام است. مراجع و علمای بزرگ دینی از گذشته های دور، در مباحث دروس خارج فقه خود در بخش کتاب بیع، قضا، حدود و امر به معروف و نهی از منکر و ... به مواردی از حدود ولایت و اختیارات فقها و مجتهدان در عصر غیبت پرداخته اند.

 کتاب «الولایة الإلهیة الإسلامیة»

دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) گفت: در دوران معاصر، حضرت امام خمینی(ره) بیش از دیگران به ضرورت طرح بحث حکومت اسلامی و ولایت فقیه به عنوان یکی از اصول مسلم اندیشه سیاسی اسلام که ریشه در منابع اصیل اسلامی دارد، پرداختند. معظم له در کتاب های کشف اسرار، المکاسب المحرمة و کتاب البیع، به ویژه در ایامی که در نجف اشرف تبعید بودند موضوع ضرورت تأسیس حکومت اسلامی در عصر غیبت و دخالت علما و مراجع دین در امور جامعه با استناد به ادله اربعه (آیات، ‌روایات، عقل و اجماع) را مورد بحث و بررسی قرار دادند.

وی اظهار داشت: پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران،‌ در حوزه های علمیه این موضوع مورد بحث و بررسی در دروس خارج حوزه واقع شد که کتاب ها، جزوات، سخنرانی‌ها و مقالات متعددی پیرامون آن به رشته تألیف و اجرا در آمد. از جمله شخصیت هایی که این موضوع را در حوزه علمیه قم به صورت مفصل به بحث و بررسی گذاشت؛ فقیه محقق آیت الله محمد مؤمن قمی از شاگردان حضرت امام خمینی (ره) بودند که حاصل آن بحث‌ها، چاپ و انتشار کتاب الولایة الالهیة الاسلامیة او الحکومة الاسلامیة؛ زمن حضور المعصوم و زمن الغیبة در 3 مجلد می‌باشد که مکرر از سوی انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه به چاپ رسیده است.

دبیر شورای کتاب مجمع گفت: پس از مطرح شدن موضوع بیداری اسلامی در برخی کشور اسلامی از سال های گذشته، ضرورت آماده سازی کتابی جامع در جهت معرفی ولایت فقیه و حدود و اختیارات آن از سوی دبیرکل محترم مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) مطرح شد که با تصویب شورای کتاب مقرر شد؛ این کتاب در گروه مطالعات بنیادی در یک جلد تلخیص و برای انتشار در کشورهای عربی، آماده و منتشر گردد؛ اینک کتاب حاضر، متن کامل کتاب با تحقیق جدید و آماده سازی فهارس می‌باشد که زیرنظر مؤلف محترم در 464 صفحه، ‌تهیه و پس از چاپ مجدد در ایران در اختیار علاقه مندان حوزوی و دانشگاهی قرار دارد.

علاقه مندان جهت تهیه کتاب به آدرس قم: بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه 6، انتشارات مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) مراجعه نمایند و یا با شماره تلفن 32131307 -025 تماس بگیرند.

لینک خبر 

http://hawzahnews.com/detail/News/429754

لینک و تصویر چاپ اول

http://abwa-cd.com/fa/News/View/8546/%DA%A9%D8%



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۶ ، ۱۰:۰۲
عباس جعفری (فراهانی)
«بهائیت» از فرقه‏ هاى خرافى و گمراه کننده‏اى است که براى انحراف و استحاله دین در جهان اسلام شکل گرفت؛ سیاست‏ بازان و جاسوسان روسى و انگلیسى حدود یکصد و پنجاه سال پیش این فرقه را بوجود آوردند که بر اثر تبلیغات گسترده از طریق رسانه‏ هاى جمعى؛ مانند: تلویزیون و رادیو و نیز مجلّات و روزنامه‏ ها، شعارهاى فریبنده و دورغ را در سراسر گیتى پخش کردند و هوادارانى یافتند؛ به گونه‏ اى که اکنون افکار و حقایق بهائیت به 800 زبان و لهجه زنده دنیا منتشر و تبلیغ مى‏ شود و سایت‏ هاى اینترنتى مختلفى براى این کار فعّالند.

این فرقه در عرصه سیاسى جهان، کاملاً با سیاست‏ هاى صهیونیسم جهانى و رهبران اسرائیل هماهنگ است؛ و همکارى‏ ها و جلسات و جشن‏ ها و مراسم مشترک رژیم اسرائیل با بهایى‏ ها بر بسیارى از مردم جهان پوشیده نیست که مواردى از آن را یادآورى مى‏ کنیم:

1. مرکز فرقه بهائیت و اماکن به اصطلاح زیارتى آن، در فلسطین اشغالى به خصوص شهرهاى حیفا و عکا است. سال‏ هاى پیش بابى‏ هاى بهایى(بهائیان) جسد على محمد باب شیرازى نخستین پیامبر و خداى خویش را به اسرائیل بردند و با همکارى رژیم صهیونیستى بارگاه بزرگى بر آن بنا کردند. به سند زیر توجه کنید: «آرى! در سالروز رحلت رسول اکرم‏ (صلى الله علیه وآله) رژیم اشغالگر بار دیگر به جهان اسلام اهانت گستاخانه‏ اى کرد. سران رژیم صهیونیستى با راه اندازى جشن و پایکوبى براى تجمعى از فرقه ضاله بهائیت یک ساختمان دویست و پنجاه میلیون دلارى را به عنوان پایگاه جهانى بهائیت در ارتفاع کرمل شهر حیفا افتتاح کردند. ساخت این مجموعه عظیم ساختمانى با حمایت مستقیم اسحاق رابین نخست وزیر معدوم رژیم صهیونیستى از سال 1372 و زیر نظر دو بهایى فرارى ایرانى به نام‏هاى «مهندس حسین امانت» و «دکتر فریبرز صهبا» تحت شدیدترین تدابیر امنیتى آغاز شد. این تصمیم پس از برگزارى اجتماع سراسرى سال 1992 سران فرقه بهائیت در نیویورک زیر نظر «سیا»، «اینتلجنس سرویس» و «موساد» با هدف ایجاد قوس یا زیارتگاه متناسب با شأن پیامبر دیانت بابى در مدفنش، به مسؤولان رژیم اشغالگر فلسطین ابلاغ شده بود.

ارگستر سمفونیک اسرائیل در این مراسم، حاضران را که میان آنها مسؤولان سیاسى، اقتصادى و امنیتى صهیونیست‏ ها و برخى چهره ‏هاى شناخته شده بهائیت در آمریکا و اروپا نیز دیده مى ‏شدند، جهت دعا و نیایش همراهى مى‏کرد.

نکته مهم و قابل توجه در این تجمع، حضور خبرنگاران رادیو و تلویزیون‏ هاى مختلف جهان براى ایجاد پوشش علنى صوتى و تصویرى افتتاح این کاخ است. از جمله محورهایى که برگزارکنندگان مراسم از کانال این خبرنگاران دنبال مى‏کردند عبارتند از:

1. دولت اسرائیل با نهایت افتخار مى‏ تواند میزبان همه بهائیان تحت ستم در جهان على‏ الخصوص بهائیان ساکن در جهان اسلام باشد.

2. رویکرد به بهائیت رو به گسترش است و بهائیان که متمایل به دولت اسرائیلند در جهان بیش از شش میلیون نفرند. [1]

3. سران بهائیت و رهبران صهیونیسم از ابتدا روابط علنى نزدیکى با یکدیگر داشته‏ اند که برخى از آنها عبارتند از:

- شرکت هربرت ساموئل، یهودى صهیونیست (نخستین کمیسر عالى انگلیس در فلسطین در دوران قیومیت انگلیس) در مراسم تشیع جنازه عبد البهاء سومین خدا و پیامبر بهائیان. [2]

- ملاقات رئیس جمهور اسرائیل با «شوقى افندى» (پیشواى بهائیان بعد از عبد البهاء) در (فروردین 1332 ه ش) که در این دیدار شوقى افندى نظر مساعد و تمایل بهائیان را نسبت به اسرائیل اعلام کرد و آرزوى بهائیان را براى ترقى و سعادت اسرائیل برشمرد و رئیس جمهور اسرائیل هم ضمن تقدیر از اقدامات و مجاهدتهاى بهائیان در کشور اسرائیل، آرزوى قلبى خویش را براى موفقیت بهائیان در چندین سال قبل یاد کرد. [3]

- هنگامى که در سال (1947.م) سازمان ملل، کمیسیونى مرکب از نمایندگان یازده کشور را به ارایه نظر درباره آینده فلسطین به منطقه اعزام کرده بود، رهبر بهائیان در نامه‏اى به این کمیسیون، یهودیان را بیش از مسلمانان و مسیحیان نسبت به بیت‏المقدس محق معرفى کرد و از این نظر، تنها بهائیت را همسنگ با یهودیان  برشمرد. [4]

- گویاترین شاهد در این زمینه، سخن «روحیه ماکسول» همسر آمریکایى شوقى‏ افندى و از رهبران بهائیت است که مى‏ گوید: «سرنوشت و آینده اسرائیل و بهایى‏ گرى چون حلقه‏ هاى یک زنجیر به هم پیوسته است». [5]

4. در غرب و در ایران نیز درصد قابل توجهى از بدنه بهائیت را یهودیانى تشکیل مى‏دهند که به این فرقه گرویده‏اند. اگر این موضوع را از کسانى که پیش از پیروزى انقلاب اسلامى در جریان بهائیت بوده‏اند یا از کسانى که مدتى در یکى از کشورهاى غربى اقامت داشته‏ اند بپرسید، تأیید خواهند کرد که بیش از همه، یهودیان بوده‏ اند و هستند که به این فرقه مى‏ پیوندند؛ مثلاً: یهودیان همدان دسته ‏جمعى به این فرقه پیوستند. در این‏باره نیز مى‏ توان، به نقش «ملا الیاهو» و «ملا لاله‏زار» دو نفر از بزرگان یهود، در تقویت جنبش معروف «طاهره قرة العین» در تبلیغ بابى‏ گرى اشاره کرد. [6]

اعضاى نخستین بیت العدل (عبادت‏گاه اعظم بهائیان) که سیاست‏گزارى بهائیت جهان را به عهده دارد، نه نفرند که فقط یک نفرشان ایرانى است؛ او هم یک یهودى به نام لطف اللَّه حکیم. [7]

در مورد نقش فوق العاده یهودیان در تقویت بهائیت در ایران مى‏توان به مقاله تحقیقى و مستند «جستارهایى از تاریخ بهایى‏گرى در ایران» نوشته آقاى عبداللَّه شهبازى رجوع کرد که در آدرس اینترنتى زیر قابل مطالعه است. [8]

5. در گزارشى از مأموران ساواک از جلسات بهائیان ایران، قبل از پیروزى انقلاب اسلامى سه سند وجود دارد که به خوبى پیوند این فرقه را با زرسالارى یهود و صهیونیسم نشان مى ‏دهد:

الف) گزارش ساواک از جلسه ناحیه 2 بهائیان شیراز مورخ 1350/5/19: «جلسه‏اى با شرکت 12 نفر از بهائیان ناحیه 2 شیراز در منزل آقاى هوشمند و زیرنظر آقاى فرهنگى تشکیل گردید. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتى از کتاب لوح احمد وایقان، آقاى فرهنگى و محمد على هوشمند پیرامون وضع اقتصادى بهائیان در ایران صحبت کردند... فرهنگى گفت: «بهائیان در کشورهاى اسلامى پیروز هستند و مى‏توانند اختیار هر چیزى را که مى‏خواهند در دست بگیرند. تمام سرمایه‏ هاى بانکى و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان است. تمام آسمان خراش‏ هاى تهران، شیراز، اصفهان مال بهائیان است. چرخ اقتصادى این مملکت به دست کلیمیان مى‏ چرخد؛ شخص هویدا بهایى‏زاده است. او یکى از برترین خادمان امر اللَّه است؛ و امسال مبلغ پانزده هزار تومان به محفل ما کمک کرده است. آقایان بهائیان! نگذارید کمر مسلمانان راست شود...». [9]

ب) گزارش ساواک از محفل شماره 4 بهائیان به تاریخ 1347/3/7: «عباس اقدس» گفت: دولت اسرائیل در جنگ 46 و 47 قهرمان جهان شناخته شد و ما جامعه بهائیت فعالیت این قوم عزیز یهود را ستایش مى‏ کنیم. [10]

ج) گزارش مورخ 1346/9/9: شنیده شده است چندى قبل، بهائیان ایران مبلغ هنگفتى که چندین میلیون تومان بود به اسرائیل کمک کرده‏اند. البته تصور مى‏ شود، کمک بهائیان از طریق آقاى غفورى نماینده سیاسى اسرائیل در ایران و توسّط «حبیب القانیان» که تماس مستقیم با «حبیب ثابت» (کلان سرمایه‏دار معروف) که قبلاً یهودى و اهل کاشان بوده است، انجام گردیده؛ زیرا از قرار معلوم سرمایه محفل و وجوه جمع‏ آورى شده بهائیان ماهیانه به نام خیر اللَّه در صندوقى نزد «حبیب ثابت» مى‏باشد و مشارالیه این پول‏ها را به ربح مى‏دهد لکن مبلغ کل جمع ‏آورى شده فعلاً نامعلوم است. [11]

6. یکى از زمینه‏هاى پیوند بهائیت با زرسالارى یهود، سازمان صهیونیستى و نیمه مخفى فراماسونرى است. تعلیمات بهائیت، با تعلیمات فراماسونرى، انطباق فراوان دارد که از جمله آنها مى‏توان به جدایى دین از سیاست، تسامح و تساهل، تشکیل حکومت واحد جهانى، تطابق دین با عقل و علوم تجربى و... اشاره کرد.

اصولاً میان خبرگان فراماسونرى ایران، بسیارى از بهائیان وجود دارند که افرادى همچون «علیقلى نبیل الدولة»، «میرزا آقاخان کرمانى»، «ابراهیم حکیمى»، «سید جمال واعظ»، «ذبیح اللَّه قربانى»، «احسان یارشاطر»، «امیر عباس هویدا»، «پرى اباصلتى» و ... از این دسته ‏اند.

 سفر سال‏ هاى (1911 تا 1913 م) عباس افندى (عبد البهاء) به اروپا و آمریکا از جمله همکارى‏ هاى فراماسونرها با بهائیت است که از آن به نام نقطه عطف در تاریخ این فرقه یاد مى‏ شود. در طول این سفر کوشش مى‏شد تا «این پیغمبر نوظهور شرقى» را به عنوان نماد پیدایش مذهب جدید انسانى و آرمان فراماسونرى معرفى کنند.

بررسى جریان این سفر و مجامعى که عباس افندى (عبدالبهاء) در آن حضور مى‏یافت، ثابت مى‏ کند که کارگردان اصلى این نمایش «انجمن جهانى تئوسوفیستى» یکى از محافل عالى فراماسونرى غرب بود. او به ویژه در آمریکا در مجامع متعدد فراماسونرى حضور یافت و سخنرانى کرد. [12]

پاورقی:

[1] به نقل از روزنامه کیهان، سه‏شنبه اول خرداد، 1380.

[2] بهرام افراسیابى، تاریخ جامع بهائیت، ص 556، انتشارات سخن.

[3] همان، ص 572-573.

[4] همان، ص 569-571.

[5] مجله اخبار امرى، ارگان بهائیت، دى ماه 1340، صفحه 60.

[6] سید سعید زاهد زاهدانى، بهائیت در ایران، ص 134، مرکز اسناد انقلاب اسلامى.

[7] بهرام افراسیابى، تاریخ جامع بهائیت، فصل «شوقى افندى جانشین عبد البهاء».

[8] www.shahbazi.org

[9] عبداللَّه شهبازى، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، ص 385، مؤسسه مطالعات و پژوهش ‏هاى سیاسى.

[10] بهرام افراسیابى، تاریخ جامع بهائیت، ص 752.

[11] سازمان یهودى و صهیونیستى در ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏ هاى سیاسى، ص 536.

[12] عبداللَّه شهبازى، نظریه توطئه صعود سلطنت پهلوى و تاریخ‏ن گارى جدید در ایران، ص 61-74.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۶ ، ۰۸:۵۸
عباس جعفری (فراهانی)

به مناسبت 25 محرم الحرام، سالروز شهادت امام حضرت علی بن الحسین، زین العابدین (ع)

گفت و گو با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی

حضرت امام علیّ بن الحسین، ملقّب به سجّاد و زین العابدین (ع) در نیمه جمادی الآخر سال 38 هجری (پنجم شعبان به قولی 36 هجری)، در مدینه منوره به دنیا می آیند و مدت عمر شریف و زندگی ایشان 57 سال بود که مدت 2 سال را در کنار جد بزرگوارشان، حضرت علی بن ابی طالب (ع) و مدت 10 سال در زمان عموی ارجمندش، حضرت امام حسن مجتبی (ع) و 10 سال هم با پدر بزرگوارشان، حضرت سیّدالشهداء (ع) بودند. این امام بزرگوار در واقعه تاریخی عاشورا، در کنار امام حسین (ع) حضور داشتند که به دلیل بیماری (تب شدید)، نتوانستند در جنگ شرکت کنند. امام چهارم، با رفتارها و روشن گری های دقیق خود در قالب دعا و بیان حقوق، درصدد حل مشکلات و بیماری های فرهنگی و اجتماعی زمان خود بر آمدند که به دست خلفای ناصالح و ستم گر و کارگزاران بد رفتار آنها به وجود آمده بود. این سیره و عمل امام سجاد (ع) در واقع، یک جهاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود که باید، شیعیان به خوبی با زوایای پنهان آن آشنا شوند.

حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی محقق و پژوهشگر امور دینی، در این گفت و گو به نقش این امام بزرگوار در قبل و بعد از واقعه خونین عاشورا و چگونگی تلاش امام در باز سازی هویت فرهنگی شیعیان پرداخته است.

حجت الاسلام جعفری فراهانی، اظهار کرد: یکی از موضوعات مطرح در مورد امام سجاد (ع) منزوی بودن یا بیمار بودن ایشان هست که این تصوری عوامانه، سطحی و غلط است؛ زیرا این افراد مقام امامت را نمی شناسند. کسی که به عنوان امام معرفی می شود باید از یک سری صلاحیت ها و شایستگی هایی برخوردار باشد، مانند: علم و دانش فراوان از یک طرف و شناخت مشکلات و زوایای پنهان حوادثی که در جامعه رخ می دهد. مقام امام معصوم (ع) بسیار بالاست (بسیار بالاتر از درک و فهم ما مردم) و این مقام در همه ائمه وجود داشته است. امامان (ع) مقام عصمت داشته اند، فرقی هم بین ائمه معصومین (ع) وجود نداشته است (در حدیث آمده: کلّهم نورٌ واحدٌ(.  آنچه متفاوت است زمان ها و مکان ها و موقعیت هایی است که امامان در آن قرار می گرفتند و باعث می شد که یک صفت و ویژگی و رفتار خاص و بارز خود را نشان دهد. به تعبیر مقام معظم رهبری (در کتاب انسان 250 ساله), دوران زندگانی و سیره و رفتار امامان معصوم (ع) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) تا آغاز غیبت کبری، که حدود 250 سال می شود مانند زندگی یک انسانی است که به این مقدار عمر کرده و در هر مدت از زندگانی اش، رفتار خاصی با توجه به شرایط زمان و مکان و ویژگی های آن انجام داده است.

حجت الاسلام جعفری فراهانی افزود: مثلاً اتفاقاتی که در زمان امام علی (ع) رخ داد فقط مخصوص زمان ایشان بود. پس ایشان با همان علم و دانش تصمیم گیری می کردند که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و سائر ائمه (ع) در زمان خود و با شرایط زمان خودشان. نکته حائز اهمیت این است که باید توجه به مقام امام داشت که متأسفانه خیلی از افراد در قضاوت ها، به این نکته توجه ندارند. امام سجاد (ع) با شرایطی که در آن قرار داشتند بهترین و کامل ترین سیره و رفتار را از خود نشان دادند، که اگر غیر از این بود باید در مقام امام شک می کردیم.

او با اشاره به این نکته که در زمان واقعه عاشورا، هیچ وظیفه ای از جهت امامت بر عهده امام سجاد (ع) نبوده، تصریح کرد: تا زمانی که امام قبلی حضور دارد تمام رفتارهای او  برای همه شیعیان و حتی امام بعدی حجت است، امام سجاد (ع) هم به عنوان یکی از شیعیان و یاران امام حسین (ع)، موظف به اطاعت از امام زمان خود، یعنی حضرت امام حسین (ع) بودند و باید رفتارهای امام را اطاعت می کردند. لذا وظیفه امامت بر عهده ایشان نبوده است. البته یکی از وظایف خاص امام سجاد (ع) این بوده که در آن زمان طوری رفتار کنند که بعد از شهادت پدرشان مسوولیت امامت را بر عهده بگیرند. لذا امام سجاد (ع) بنا بر مصلحت و تقدیر خاص الهی، از شب عاشورا، دچار تب شدید و سختی شدند تا نسل امامت باقی بماند و وظیفه جهاد از ایشان ساقط بود.  امام موظف بودند، در خیمه بمانند و شاهد و ناظر اتفاقات باشند تا بعد از شهادت پدر بزرگوارش، هدایت و رهبری و امامت شیعیان و جامعه را به دست بگیرند.

این پژوهشگر دینی با تأکید بر اینکه قبل از شب عاشورا، هیچ گونه بیماری در امام دیده نمی شد گفت: ایشان در تمامی مراحل از شروع هجرت امام حسین (ع) از مدینه به مکّه و از آنجا به عراق و یاری خواستن حضرت اباعبدالله (ع) از مردم روستاها و شهرها، مانند سایر اصحاب و یاران ایشان، امام حسین (ع) را یاری و در ماموریت ها حضور داشتند.

Image result for ‫کتاب نقش امام سجاد علیه السلام در رهبری شیعه‬‎

حجت الاسلام جعفری فراهانی، علت وقوع این اتفاقات در کربلا و بعد از آن را دور ماندن مردم و جامعه اسلامی زمان امام حسین (ع) از فرهنگ ناب اسلامی زمان پیامبر (ص) دانست و افزود: از یک جهت، معارف قرآنی و سنت صحیح نبوی (ص) از واقعیت خودشان دور شده و برخی بلکه اکثر مردم به معارف قرآنی از عمق جان به باور نرسیده بودند. از طرف دیگر، افرادی که از طرف مردم (به طور غیر واقعی)، زمام حکومت را به دست گرفته بودند به دستورات قرآنی و سنت پیامبر (ص) عمل نکرده و باعث شدند که مردم به راه انحراف از مسیر حق و قرآن کشیده شوند و از منظر اعتقادی نیز دچار مشکل شدند. از سوی دیگر، مسایلی مانند دنیا گرایی در اثر فتوحات زیادی که در زمان خلفاء، پیش آمد باعث شد مردم دچار نوعی فراموشی از خدا و آخرت شوند. مشکل دیگر حاکمین فاسد و جنایت کاری مانند عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد بود که با زور سلاح و تهدید مانع شدند تا مردم وارد صحنه شوند. چنان که، وقتی عبیدالله بن زیاد وقتی وارد کوفه شد، چنان وحشتی را بین مردم ایجاد کرد و باعث شد همه افراد در خانه ها بمانند و نماینده امام حسین (ع) حضرت مسلم بن عقیل، تنها ماند. در واقع امام سجاد (ع) با چنین مردمی رو به رو بودند و شاهد حادثه جان سوز عاشورا و شهادت سیدالشهداء (ع) و اصحاب و یاران ایشان در روز دهم محرم سال 61 هجری بودند. بعد از این واقعه رفتار امام سجاد (ع) بسیار حساب شده بود تا توانست بخشی از افکار مردم را آگاه کند و نگذاشت کلیات قرآن و سنت نبوی (ص) فراموش شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۱۵:۲۱
عباس جعفری (فراهانی)


خبرگزاری مهر - مهدی مسائلی: هنگامی که سخن از تکفیرگرایی در میان مسلمین به میان می‌آید، معمولا نگاه‌ها به سمت وهابیت و افراط‌گرایان اهل‌سنت می‌رود. این درحالی است که در میان شیعیان نیز از گذشته تا حال، نگاه‌های‌ تکفیرگرایانه به صورت قوی وجود داشته‌اند. هرچند به خاطر عدم گرایش به خشونت، ظهور و بروزآنها کمتر از تکفیرگرایی در میان اهل‌سنت بوده است. روایتی که در ادامه می‌آید به صورتی واضح اعتقادات تکفیری را در میان اصحاب نمایش می‌دهد. اعتقاداتی که امروز همچنان باقی است و متأسفانه به عنوان نظر و رأی قطعی اهل‌بیت (ع) مطرح می‌شود.

مهدی مسائلی

یکی از اصحاب امام صادق (ع)‌ به نام هاشم صاحبِ بَرِید می‌گوید: من و محمد بن مسلم و ابوالخطاب در یک جا گرد آمده بودیم؛ ابوالخطاب پرسید عقیده‌ی شما درباره‌ی کسی که امر امامت را نشناسد چیست؟ 

من گفتم: به عقیده‌ی من کافر است.

ابوالخطاب گفت: تا حجت بر او تمام نشده کافر نیست، اگر حجت تمام شد و نشناخت آنگاه کافر است. 

محمد بن مسلم گفت: سبحان الله! اگر امام را نشناسد و جحود و انکار هم نداشته باشد چگونه کافر شمرده می‌شود؟! خیر، ناآگاه اگر منکر نباشد کافر نیست.[به این ترتیب ما سه نفر عقاید مخالف داشتیم].

موقع حج رسید، به حج رفتیم و در مکه به حضور امام صادق - علیه السلام - رسیدم. جریان مباحثه‌ی سه نفری را به عرض امام رساندم و نظر ایشان را خواستم. امام فرمود: تو حاضری و آن دو غایب؛ [یعنی هنگامی پاسخ می‌دهم که آن دو نفر هم حضور داشته باشند.] وعده‌گاه من و شما سه نفر، همین امشب در منی نزدیک جمره‌ی وسطی.

شب که شد سه نفری ‌رفتیم. امام در حالی که بالشی را به سینه‌ی خود چسبانده بودند سؤال را شروع کرد و فرمود: چه می‌گویید درباره‌ی خدمتکاران، زنان، افراد خانواده‌ی خودتان؟ آیا آنها به وحدانیت خدا شهادت نمی‌دهند؟ 

من گفتم: آری.

امام فرمودند: آیا به رسالت پیغمبر(ص) گواهی نمی‌دهند؟

عرض کردم: آری.

امام فرمودند: آنها مانند شما امامت و ولایت را می‌شناسند؟

عرض کردم: نه.

امام فرمودند: پس تکلیف آنها به عقیده‌ی شما چیست؟

عرض کردم: عقیده‌ی من این است که هر کس امام را نشناسد کافر است.

امام فرمودند: سبحان الله! آیا مردم کوچه و بازار را ندیده‌ای، سقاها را ندیده‌ای؟

عرض کردم: چرا، دیده‌ام و می‌بینم.

امام فرمودند: آیا اینها نماز نمی‌گزارند؟ روزه نمی‌گیرند؟ حج نمی‌کنند؟ به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر – که درود خداوند بر او و خاندانش باد - شهادت نمی‌دهند؟

عرض کردم: آری.

امام فرمودند: اینها مانند شما امام را می‌شناسند؟

عرض کردم: نه.

امام فرمودند: پس وضع اینها چیست؟

عرض کردم: به عقیده‌ی من هر که امام را نشناسد کافر است.

امام فرمودند: سبحان الله! آیا وضع کعبه و طواف این مردم را نمی‌بینی؟ هیچ نمی‌بینی که اهل یمن چگونه به پرده‌های کعبه می‌چسبند؟

عرض کردم: آری.

امام فرمودند: آیا اینها به توحید و نبوت اقرار و اعتراف ندارند؟ آیا نماز نمی‌گزارند؟ روزه نمی‌گیرند؟ حج نمی‌کنند؟

عرض کردم: آری.

امام فرمودند: خوب آیا اینها مانند شما امام را می‌شناسند؟

عرض کردم: نه.

امام فرمودند: عقیده‌ی شما درباره‌ی اینها چیست؟

عرض کردم: به عقیده‌ی من هر که امام را نشناسد کافر است.

امام فرمودند: سبحان الله! این عقیده‌ی خوارج است.

امام آنگاه فرمود: حال مایل هستید که حقیقت را بگویم؟

من [که می‌دانستم سخن امام بر ضد عقیده‌ی من است] گفتم: نه!

امام فرمودند: همانا برای شما بد است که آن‌چه را از ما نشنیده‌اید قائلید.

هاشم بعدها می‌گفت: گمان بردم که امام می‌خواهد ما را به سخن محمد بن مسلم برگرداند و معتقد کند.(اصول کافی دار الحدیث، ج‏۴، ص: ۱۷۴).

نکته جالب پیرامون این روایت این‌که شارحان کافی همچون علامه مجلسی و ملاصالح مازندرانی، تقسیم‌بندی موجود در روایت را به کفر و اسلام ظاهری اختصاص داده و آن را مربوط به نجاست و طهارت اهل‌سنت دانسته‌اند و همچنان بر گرایش‌های تکفیرگرایانه عصر خویش تأکید کرده‌اند.(مرآة العقول ، ج‏۱۱، ص ۱۹۱). در حالی که مضمون جهالت و استضعاف تأکید شده در روایت، مقوله‌ای اعتقادی است نه فقهی.  و اگر در روایت سخن از همسانی نظر شیعیان با خوارج به میان آمده است، از جهت همسانی نگاه و تقسیم‌بندی اعتقادی آنها با خوارج است. وگرنه همه می‌دانیم اکثرشیعیان هیچ‌گاه حکم تکفیر فقهی را همانند خوارج به اجرا نگذاشته‌اند. 

البته این روایت تنها یک نمونه از روایاتی بود که گرایش‌های تکفیرگرایانه بعضی از شیعیان را به نمایش می‌گذارد. چنانچه در روایاتی آمده است که حتی بعضی از اصحاب خاص ائمه(ع) همچون زاره حاضر نیز حاضر نبودند نظر آنها را در باب ایمان و کفر بپذیرند و در مباحثه با امام باقر(ع) آنقدر بر نظرات تکفیرگرایانه خویش لجاجت می‌ورزیدند که صدای مباحثه آنها با امام باقر(ع) بلند شده و  هرکس پشت در خانه بود آن را می‌شنید!

حد و مرز تکفیر در میان این اصحاب ائمه(ع) آن‌گونه بوده است که به تعبیر خودشان، میان اعتقادات خود و دیگرمسلمانان تراز و شاقول گذشته و از هرکس که اندک زاویه‌ای با اعتقادات آنها داشت، تبری می‌جستند! (کافی، ج‏، ص۱۳۳؛ باب أصناف الناس‏).

ائمه(ع) نیز هنگامی که تأکید امثال زاره را بر مواضع خویش می‌دیدند،‌ با اشاره به تعصب و لجاجت اعتقادی آنها می‌فرمودند: «إِنْ کَبِرْتَ رَجَعْتَ وَ تحَلَّلَتْ عَنْکَ عُقَدُک‏ ؛ یعنی اگر پا به سن بگذاری، از این عقیده باز می‌گردی و از این قید و بند رها می‌شوی».(کافی چاپ دار الحدیث، ج‏۴، ص: ۱۷۸).

بحث در این‌باره فراوان و مفصل است و حقیر در  کتاب پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت به قسمتی از این روایات پرداخته‌ام، اما حاصل سخن این‌که باید بدون هیچ محدودیت و سانسوری درباره ریشه‌های تکفیرگرایی سخن گفت و با تکفیرنادرست در هرجا که هست مقابله نمود.

لینک اصلی

http://www.mehrnews.com/news/4113013/%D8%B4%

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۰۹:۵۷
عباس جعفری (فراهانی)

این روزها همزمان با تشییع با شکوه رزمنده شجاع و مدافع حرم «شهید محسن حججی» در مشهد و تهران و اصفهان و نجف آباد، ایران اسلامی را فضای معنوی فرا گرفته است.  فضای رسانه ای نیز مملو است از تصاویر با صلابت او  که در عین اسارت در بند داعشی های مزدور و سفاک، زیباترین تصاویر از آرامش و ایمان را پیش چشم تصویر می کند. این فضا و تصاویر باعث شد باری دیگر مرور کنیم ریشه این همه ددمنشی، وحشی گری و ظلمی را که گروهک های تکفیری و وهابیت به تاسی از سلف ناصالح شان در حق شیعه روا می دارند.

تشییع پیکر مطهر شهید محسن حججی در تهران - 1

آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت و گوی شبستان با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) در این باره است:

 عدو بعید و عدو قریبِ جریان های تکفیری!

حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی با اشاره به اینکه جریان های تکفیری برای خود دو دشمن قائل هستند، اظهار کرد: آنها معتقدند دو دشمن بعید و دشمن قریب دارند که عدو بعید را همان کفار، مشرکین، مسیحیان و یهودیان می دانند و معتقدند افرادی که از دین اسلام خارج هستند، دشمنان دور ما محسوب می شوند زیرا نمی توانیم آنها را هدایت و امر به معروف کنیم لذا باید دشمنان قریب(نزدیک) را که(در واقع از نگاه داعش و تکفیری ها) همان شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) هستند، از میان برداریم چون شیعیان را منحرف و رافضه می دانند.

وی با اشاره به اینکه این گروه ها معتقدند بعد از حذف شیعیان می توانند دشمن بعید را به سمت و سوی اسلام دعوت کنند، گفت: این افراد، مفاهیمی و موضوعاتی مانند جاهلیت، کفر و تکفیر، هجرت، جهاد، امت اسلامی، خلافت، امارت، توحش، آخرالزمان و مهدویت را به گونه ای خاص تفسیر می کنند.

جعفری فراهانی با تشریح سبک زندگی جریان و جبهه حق و مبانی اعتقادی آنان در مقابل جبهه تکفیر ی ها افزود: شیعیان به پیروی از اهل بیت(ع) که در قرآن مصادیق آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ خداوند اراده فرموده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت برطرف کند»، آیه اولوا الامر «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ...»؛ اى پیامبر، آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ کن» که در ادامه آن آمده: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ ...»؛ امروز دین شما را برایتان کامل کردم» و ده ها و صدها آیه دیگر که پیرامون شان و منزلت امیرالمومنین امام علی(ع) و اهل بیت(ع) نازل شده است، معرفی شده اند که حاصل این اعتقاد و پیروی، در اصلی به نام «امامت اهل بیت» تفسیر می شود افتخار می کنند.

 اصل امامت از معیارهای دین و دفاع از آن بر شیعیان، لازم و واجب است

وی با اشاره به اینکه اعتقاد و دفاع از اصل امامت بر همه شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) واجب است، تاکید کرد: علما، فقها و مراجع شیعه، دفاع از اصل امامت را برای همه پیروان اهل بیت(ع) واجب عینی می دانند؛ البته در زمان های مختلف(عصر حضور و غیبت)، مصادیق این اصل امامت و رهبری متفاوت بوده است.

این کارشناس فِرَق و مذاهب اضافه کرد: در دوره های اخیر، داعشی ها و تکفیری ها به جنگ با پیروان اهل بیت(ع) می پردازند و به حرم ائمه اطهار(ع) حمله می کنند و قصد جسارت و توهین دارند، به علمای شیعه، مساجد و اماکن مقدس و مقبره اصحاب پیامبر(ص) حمله می کنند، بنابراین بر مسلمانان و شیعیان اهل بیت(ع) واجب است که به دفاع از امامت بپردازند و حتی این مهم بر پیروان دیگر مذاهب اسلامی مانند اهل سنت نیز ضروری است، البته بسیاری از پیروان آنها نیز این جنایات را قبول ندارند و حتی به مبارزه می پردازند و جان خود را نیز از دست می دهند.

 دفاع از حرم معصومان(ع) بر شیعیان واجب کفائی است

جعفری فراهانی با اشاره به اینکه بسیاری از شخصیت های غیر شیعه در عربستان سعودی، مصر، سوریه و ... در راه مبارزه با این جریان های تندور و تکفیری، جان خود را از دست داده اند، تصریح کرد: این دفاع بر پیروان اهل بیت(ع) واجب است که با این تندوری ها به مبارزه بپردازند و از حرم اهل بیت(ع) دفاع کنند؛ حتی دفاع از اماکن تاریخی و قبور ائمه و انبیاء و علما در نجف اشرف و کربلا و کاظمین و سامرا و وادی السلام بر شیعیان واجب است. چنانکه امروز می بینیم عموم پیروان اهل بیت(ع) شجاعانه و مردانه از عراق و ایران و افغانستان و ... در حال با تکفیری ها هستند.

دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) اضافه کرد: پیروان اهل بیت(ع) حاضرند، جان خود را در راه دفاع از حرم ائمه اطهار(ع) فدا کنند که نمونه اخیر آن، شهید «محسن حججی» است که با فداکاری و رشادت فراوان (و در اثر توطئه آمریکایی ها در راستای کمک به داعشی ها و بمباران مواضع نیروهای حشد الشعبی در اطراف موصل)، به اسارت این گروه ها درآمد و در نهایت نیز سر از بدنش جدا شد و به فیض عظیم شهادت رسید.

وی در پایان خاطرنشان کرد: دفاع از حرم همان ادامه مسیر امام حسین(ع) و یارانشان در عاشورای سال ۶۱ هجری است که با ایثار از دین و جبهه حق دفاع کردند و موجب ماندگاری دین و نهایتاً سقوط بنی امیه شدند؛ مدافعان حرم نیز به حول و قوه الهی، زمینه نابودی داعش و اربابانشان را فراهم می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۳:۰۵
عباس جعفری (فراهانی)

حجت الاسلام جعفری فراهانی اظهار داشت: مقام معظم رهبری (مدظله) در سخنان خود، بحث درس‌ها و عبرت‌های عاشورایی را مطرح کردند؛ این که فلسفه حضور ما در مراسم بزرگداشت محرم و عاشورا چیست و به چه دلیل ما هر سال در ماه محرم به عزاداری می‌پردازیم؟

وی تصریح کرد یکی از مهم‌ترین درس‌ها و آموزه‌هایی که امام حسین (ع) به ما می‌دهد، درس عزت و سربلندی است. امام حسین (ع) برای این عزیز شد، چون حاضر نشد که ظلم و ستم را بپذیرد، بنابراین مسلمان همواره باید عزیز باشد و در حوادثی که برای شیعه اتفاق می‌افتد، اگر امر بین عزت و ذلت دایر شد، عزت را انتخاب کند، چنانچه امام حسین (ع) در برابر یزید ایستادگی کرد و فرمود: «ای مردم، آگاه باشید که یزید مرا بین دو امر مخیر کرده است، یا ذلیل و یا تسلیم او شوم؟، من هرگز دچار ذلت نمی شوم».

Image result for ‫عاشورا‬‎

دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: یکی دیگر از درس‌ها و آموزه‌های عاشورا، بحث آزادگی است؛ مردم در دوران امامت امام حسین (ع) آزاد نبودند، به همین دلیل، امام حسین (ع) فرمودند: «که اگر دین ندارید، لااقل مردمی آزاده باشید …» و امروز مردم ما، درس آزادگی را از آن حضرت و یارانش به ویژه حرّ بن یزید ریاحی و … آموخته اند.

حجت الاسلام جعفری فراهانی بیان داشت: شجاعت و غیرت از دیگر درس‌های عاشوراست، مردم باید درس شجاعت و غیرت را از امام حسین (ع) بیاموزند و در حوادث جامعه به وظایف دینی خود عمل کنند، همچنین یکی از درس‌ها و آموزه‌های امام حسین (ع)، درس قرآن‌آموزی، عبرت‌آموزی و عمل به دستورات دینی با مراجعه به فقهای عادل و شجاع و فقیه و رهبری شایسته همانند حضرت آیت الله العظمی  خامنه ای (دام ظله) در این عصر و زمان است.

امر به معروف و نهی از منکر یکی از دستاوردهای بزرگ قیام عاشوراست

وی تأکید کرد: امام حسین (ع)، شخصیتی است که علاوه بر این که وارد صحنه مبارزه با ظلم و ستم شد، به مباحث قرآنی، نماز، روزه، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر نیز توجه خاصی داشت، به طوری که امر به معروف و نهی از منکر یکی از دستاوردهای بزرگ قیام عاشوراست.

ایشان گفت: امام حسین (ع) با عنوان امر به معروف و نهی از منکر وارد صحرای کربلا شد و مخالفان خود را از منکراتی که مرتکب شدند، نهی کرد و از آنان خواست که به قرآن کریم و سنت صحیح و واقعی رسول خدا (ص) عمل کنند.

حجت الاسلام جعفری فراهانی با اشاره به این که ایثار، از خودگذشتگی، صبر و مقاومت از جمله بزرگترین درس‌هایی است که از حادثه عاشورا می‌گیریم، تصریح کرد: حادثه عاشورا، حادثه بسیار مهمی است و یکی از دلایلی که ائمه اطهار (ع) توصیه به پاسداشت عاشورا کرده اند، به خاطر درس‌ها و عبرت‌هایی است که ما باید از عاشورا بگیریم.

انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی از جمله دستاوردهای نهضت عاشوراست

دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) عنوان کرد: انقلاب شکوهمند اسلامی، که از سوی حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ معاصر اتفاق افتاد و امروز نظام جمهوری اسلامی ایران با رهبری بی نظیر مقام معظم رهبری  هدایت می‌شود، یکی از دستاوردهای مهم نهضت عاشوراست.

حجت الاسلام جعفری فراهانی در پایان گفت: امام خمینی (ره) در برابر ظلم و ستم رژیم فاسد پهلوی که مورد حمایت آمریکا بود قیام کرد و مردم و علما را نیز دعوت کرد و انقلاب اسلامی را با تکیه بر قدرت لایزال الهی و همت مردم مسلمان ایران به پیروزی رساند. در واقع انقلاب اسلامی، ادامه و دستاوردی از انقلاب بزرگ امام حسین (ع) در حادثه عاشورا در سال ۶۱ هجری است که نصیب مردم ایران شد و مردم همچنان در صحنه حضور دارند و پایبند به دیدگاه و افکار امام خمینی (ره) و هدایت و رهبری مقام معظم رهبری هستند که امید است این انقلاب تا قیام جهانی و ظهور امام عصر (عج) ادامه یابد، ان شاء الله.

منبع: http://ajafari42andishvaran.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۲:۳۲
عباس جعفری (فراهانی)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۶
عباس جعفری (فراهانی)

 مصیبت شهادت عبدالله بن حسن(ع)

خلاصه

در غوغایی که دور امام (ع) ایجاد شده بود یکی از لشکریان یزید شمشیر خود را به قصد ضربه زدن به آن‌حضرت فرود آورد. عبدالله دست خود را سپر کرد تا شمشیر به امام اصابت نکند. شمشیر، بران و ضربه، سنگین بود و دست نوباوه پیامبر (ص) را از بدن جدا کرد؛ آنگونه که فقط به پوستی آویخته شد. عبدالله یتیم از شدت درد ناله ای برآورد و پدرش را صدا کرد: «وا ابتاه ... »

از «حضرت امام حسن علیه السلام» در واقعه کربلا، دو فرزندش(قاسم و عبدالله علیهما السلام) به شهادت رسیدند و یکی دیگر(حسن مثنی) به سختی مجروح شد و سپس نجات یافت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: ع. حسینی عارف
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امشب و فرداشب را میهمان سبط اکبر پیامبر(ص) و یکی از دو سید جوانان اهل بهشت، یعنی امام مجتبی(ع) هستیم که دو پسرش ــ قاسم و عبدالله ــ در کربلا در رکاب عمو به شهادت رسیدند و فرزند دیگرش ــ  حسن مثنی ــ بسختی مجروح شد.

عبدالله بن حسن فرزند کوچک امام حسن مجتبی(ع) یکی از نوجوانان نابالغی بود که به همراه خانواده خود و عمویش حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به سوی کوفه آمده بود.

از صبح تا عصر عاشورا ، ابتدا اصحاب امام حسین(ع) و سپس اهل بیت آن‌ حضرت یک به یک و یا دسته جمعی به میدان رفتند و به شهادت رسیدند؛ و سرانجام زمانی رسید که امام(ع) یکه و تنها در میان هزاران هزار دشمن مسلح باقی ماند و گه‌گاه فریاد بر می‌آورد: "هل من ناصر ینصُرُنی؟... آیا یاری‌کننده‌ای هست که به خاطر خدا از حرم رسول خدا دفاع کند؟ ...". «شمر بن ذی الجوشن» برای آن که کار را تمام کند به همراه پیاده نظام لشکر، به امام(ع) هجوم آوردند، آن حضرت را محاصره کردند و از همه طرف ایشان را مورد حمله قرار می دادند. عبدالله که در خیمه گاه ــ میان کودکان و زنان ــ حضور داشت تاب و تحمل دیدن غربت عموی تنهای خویش را نیاورد و ناگهان از خیمه ها بیرون آمد. زینب(س) او را گرفت شاید که بتواند مانع رفتن وی شود و نگذارد یادگار برادر، طعمه گرگهای گرسنه یزیدی گردد؛ ولی عبدالله گفت: "نه... به خدا سوگند عمویم را تنها نمی گذارم". سپس دست خود را از دست عمه رها ساخت، به سوی میدان دوید و خود را به امام(ع) رساند تا با بدن کوچک و ظریفش از او دفاع کند.

در غوغایی که دور امام(ع) ایجاد شده بود یکی از لشکریان یزید شمشیر خود را به قصد ضربه زدن به آن حضرت فرود آورد. عبدالله دست خود را سپر کرد تا شمشیر به امام اصابت نکند. شمشیر، برّان و ضربه، سنگین بود و دست نوباوه پیامبر(ص) را از بدن جدا کرد؛ آنگونه که فقط به پوستی آویخته شد. عبدالله یتیم از شدت درد ناله ای برآورد و پدرش را صدا کرد: "وا ابتاه ...". اینک، حال امام را تصور کنید که با آن همه مصیبت، امانت های برادر شهیدش را نیز پرپرشده می دید ...  

اشک و خون از دیده‌اش بر خاک ریخت/
اشک بر آن کودک بی باک ریخت

امام علیه السلام او را در آغوش گرفت، به خود چسباند و درگوشش زمزمه کرد: "فرزند برادرم! صبر داشته باش و خداوند بزرگ را بخوان؛ تا او تو را به پدران صالحت ملحق کند".

بسته شد چشمش، ولی لب باز شد/
آخرین نجوای شه آغاز شد

کای خدا گر چه مرادت حاصل است/
دیدن مرگ یتیمان مشکل است

در ره تو هستی ام از دست رفت/
حیف شد، عبداللَهَم از دست رفت

این دو بر من، روح پیکر بوده‌اند/
یــادگــاران بــرادر بـــوده‌اند

امام علیه السلام سپس دست به دعا برداشت و گفت: "خداوندا! اگر مقدر کرده ای که این قوم را تا مدتی زنده نگهداری در بین آنان تفرقه ای سخت بیانداز ... زیرا آنان ما را دعوت کردند و وعده یاری دادند؛ اما به ما حمله کردند و ما را کشتند".

آن برادرزاده‌ام صد چاک شد/
این برادرزاده‌ام بر خاک شد

آن برادرزاده‌ام سرمست رفت/
این برادرزاده‌ام بی دست رفت

تا ابد مجروح زخم کاری ام/
وای من از این امانتداری ام

در این هنگام، تیرانداز سپاه دشمن «حرملة بن کاهل» گلوی نازک عبدالله را نشانه گرفت و او را در دامان عمویش ذبح کرد... . «الا لعنة الله علی القوم الظالمین؛ و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون».

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع اصلی: 
1. سید ابن طاووس؛ اللهوف فی قتلی الطفوف؛ قم: منشورات الرضی، 1364. 
2. شیخ عباس قمی؛ نفس المهموم؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی؛ قم: انتشارات ذوی‌القربی، 1378. 
3. اشعار، زبان حال هستند و سندیت ندارند. (برگرفته‌ از جزوه آموزشی آداب مرثیه‌خوانی با عنوان طنین عشق؛ تهیه و تنظیم مرتضی وافی؛ قم: انتشارات شفق، 1380).

لینک اصلی 

http://fa.abna24.com/special-issue/archive/2017/09/25/130787/story.html

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۶ ، ۱۳:۳۶
عباس جعفری (فراهانی)

حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، کارشناس و پژوهشگر تاریخ اسلام با اشاره به واقعه جانگداز عاشورا اظهار کرد: جریان عاشورا، شهادت امام حسین (ع) و حادثه ای که در سال 61 هجری در کربلا اتفاق افتاد و به «واقعه طف» معروف شد به دلیل محاصره سیدالشهداء (ع) و اهل بیت آن حضرت از سوی سپاه شام است که در نهایت منجر به درگیری و شهادت سیدالشهداء (ع) و بیش از هفتاد و دو تن از شخصیت های وارسته، پاک و اهل بیت پیامبر (ص) شد.

Image result for ‫عاشورا‬‎
دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت(ع) ادامه داد: این واقعه جان سوز در تاریخ اهمیت بسیاری دارد و اکنون که بیش از هزار و سیصد و هفتاد سال از آن می گذرد همچنان زنده است. در معارف دینی ما سفارش شده است که این حادثه را مهم برشمارید و مهم بدانید و برایش سوگوار باشد. آن حادثه و قیام را بررسی کنید و به زیارت امام حسین (ع) بروید و بی تفاوت نباشید. حسین بن علی (ع) را بشناسید که او چه کسی بود و چرا این قیام و واقعه رخ داد؟!.
این پژوهشگر در ادامه به برخی عبارات و جملاتی که در سوگواری ها از آن استفاده می شود اشاره کرد و گفت: عبارت «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، در واقع یک شعار است. این عبارت (صرف نظر از نداشتن سند) حکایت از اهمیت واقعه عاشورا دارد و اینکه به اندازه ای آن روز جان گداز اهمیت داشته است که بگوییم هر روزی عاشورا و هر زمینی، زمین کربلاست.
وی در ادامه افزود: در آن واقعه حسین بن علی (ع) به همراه تعدادی، حدود 100 نفر از اهل بیت، اصحاب و یاران خود در سرزمین کربلا محاصره شدند و توسط دشمنی جنایت کار که به هیچ یک از مبانی دینی اعتقاد نداشت و حرمت نسل پیامبر (ع) را رعایت نمی کرد به فجیع ترین شکل به شهادت رسیدند. اگر هر روز این واقعه نقل شود هرگز برای شنونده کهنه نیست و نخواهد شد پس می توانیم هر روز را عاشورا بنامیم.
حجت الاسلام جعفری فراهانی با اشاره به زمان وقوع واقعه کربلا اظهار کرد: این جریان در ایام پاییز بوده است، زمانی که آن منطقه اوج گرما را دارد. چراکه پاییز آن سرزمین گرمای سوزان تابستان را دارد. پاییز عراق مثل تابستان ایران است، لذا این منطقه از وضعیت خاصی برخوردار بوده و شدت عطش و گرسنگی بر مردم فشار می آورده است. به خصوص برای کودکان و زنان که ساختار بدنی ضعیف تری دارند. در آن شرایط و اوج گرما آب را بر امام و اهل بیت اش و اصحاب حضرت بستند و آنها را اینگونه با قساوت به شهادت رساندند.
وی در ادامه در پاسخ به این به پرسش که چرا امام حسین(ع) با وجود اطلاع از وقایع کربلا باز هم قیام کرد، گفت: محققان و علمای دین درباره این مساله دلائل و تحلیل های مختلفی را مطرح کرده اند که از جمله آنها می توانیم به علل سیاسی، تاریخی، اجتماعی اشاره داشته باشیم.

ادامه در لینک اصلی

http://fa.abna24.com/news/%D8%A7%D8%AE%D8%A8

http://ahl-ul-bayt.org/fa/%D9%85%D8%B9%D8%A7

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۱۲:۱۴
عباس جعفری (فراهانی)