

اشاره:
آشنایی، گزینش و انتخاب الگوی کامل و شایسته، نیاز فطری هر انسان کنجکار و آرمان گراست. زیرا در گستره ی وسیع زندگی انسان و رفتارهای کوچک و بزرگ اخلاقی و پیشرفت های او و در همه جوانب و روابط سیاسی، فقهی و فرهنگی جامعه به طور بسیار محسوس، تأثیر گذار هست و کارآیی و نقش زیادی خواهد گذاشت. خداوند حکیم در این باره، پیامبرانی را به عنوان الگو و اسوه، مبعوث نمود تا انسان های خواهان رشد معنوی و تکامل انسانی با مشاهده و مطالعه زندگی آنان، راه سعادت و ترقی و تکامل را طی نمایند. برترین این پیامبران حضرت محمّد بن عبدالله(ص) به عنوان خاتم و اشرف پیامبران الهی می باشد که خداوند شخصیت و زندگی و سیره و رفتار او را به عنوان اسوه و الگوی برای همه بشر تا روز قیامت قرار داده است. اصحاب و یارانی که به او ایمان آورند، همه رفتارهای او را از نزدیک می دیدند و به شدت تحت تأثیر ایشان قرار می گرفتند و چنان در اخلاق و رفتار آنان تأثیر می گذاشت که سر از پا نمی شناختند!. یکی از برجسته ترین یاران و دست پروردگان پیامبر(ص)، امام علیّ بن ابی طالب(ع) بود که پروانه وار، گرد حضرت می چرخید و از رفتار و کردار او، درس می آموخت که در خطبه ی نهج البلاغه به آن اشاره فرموده است.
بی تردید شخصیت پیامبر اعظم(ص)، الگو و اسوی کامل و تمام عیار گذشته، امروز و فردای بشریت است. جهان امروز با پیشترفت های فوق العاده ای که در همه ی زمینه ها کرده و به کلی دگرگون شده اما در زمینه های اخلاقی و معنوی محتاج تعالیم معنوی و اخلاقی شناخته شده و تا شناخته ی پیامبر اعظم(ص) می باشد. با این هدف متن کوتاه زیر را توسط حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی تهیه و در اختیار شما خوانندگان عزیز گرفت. امید است مورد قبول اشرف مخلوقات و نبی مکرم(ص) واقع شود. ان شاء الله.
۱ ـ ولادت و حوادث همگام با ولادت
خاتم انبیاء و اشرف مخلوقات حضرت محمّد بن عبدالله(ص) بنا به دیدگاه شیعیان اثنا عشری و پیروان اهل بیت(ع) در هفدهم ربیع الأوّل [۱] عام الفیل* (سالی که سپاه فیل به فرماندهی ابرهه، پادشاه حبشه به خانه کعبه در مکّه حمله کردند) در شهر مکّه به دنیا آمد. قبل از تولد، پدرش را از دست داده بود. در شش سالگی مادر بزرگوارش، آمنه بنت وهب، دنیا را وداع کرد و این نوجوان کاملا یتیم شد و تحت سرپرستی جدّش عبدالمطّلب و پسر عمویش ابوطالب قرارگرفت. حوادث و رخدادهای دوران نوجوانی، جوانی، تا چهل سالگی و پس از آن با رویدادهای عجیب و غریبی و خارق العاده ای همراه است که برای هر خواننده و شنونده مسلمان و غیر مسلمانی شگفت انگیز و جذّاب خواهد بود.
خاموش شدن آتشکده فارس، وقوع زمین لرزه و کنده شدن بت ها از محل خود، ناله ی شیطان و… نشانه ی وقوع رخدادی بزرگ و مولودی ارزشمند و با خیر و برکت برای بشریت یعنی وجود نازنین حضرت محمّد(ص) بود که جهان آلوده به ظلم و ستم و کفر و گمراهی را به توحید و خداپرستی و تقوا و کمالات انسانی رهنمون می شود. [۲]
۲ ـ سفر تاریخی به شام و پیش گویی راهبان مسیحی
حضرت پیامبر(ص) دو سفر تاریخی به شام(در دوازده و بیست و پنج سالگی) داشته اند که در سفر اول بَحیرای راهب به حضرت ابوطالب، نسبت به حوادث ناگواری که از سوی یهود در انتظار او خواهد بود، هشدار داد!.
در سفر دوم نسطورای راهب به مَیْسره(غلام خدیجه بنت خُویلِد) نسبت به آینده درخشان پیامبر نوید و مژده داد!. و در این سفر بود که سود فراوانی برای خدیجه به دست آورد و و میسره هم گزارش درست کاری حضرت را به خدیجه اعلام نمود. [۳]
آن حضرت، در بیست سالگی در حِلْف الفضول(پیمان جوان مردان) شرکت کرد. ایشان در همین ایّام به عنوان”محمّد امین” [درست کار و راست گو] معروف و رفتار و کردار او در میان مردم مکّه و در اوضاع جامعه جاهلی موجب شگفتی و تعجب شده بود. [۴]
۳ ـ ازدواج با خانم خدیجه(س)
در بیست و پنج سالگی با خدیجه بنت خُویِلد(س) که زنی پاک دامن، با تقوا و خدا ترس بود و ثروت زیادی داشت، ازدواج نمود. حضرت خدیجه(س) اختیار مصرف اموال و دارایی خود را به او سپرد. در باره شخصیت، خدمات او به اسلام و پیامبر(ص) و سائر کمالات حضرت خدیجه(س) می باید به طور جداگانه بحث کرد. [۵]
۴ـ تربیت علی بن ابی طالب(ع)
در سیزدهم رجب سی ام عام الفیل، قبل از بعثت، از پدری موحّد[حضرت ابو طالب(ع)] و مادری پاک دامن[فاطمه بنت اسد]، فرزندی در داخل کعبه به دنیا آمد که در شش سالگی با هدف تربیت به منزل پیامبر(ص) و خدیجه(س) منتقل شد. [۶] امام علی(ع) در یکی از خطبه های نهج البلاغه به داستان ارتباط تناتنگ خود و استفاده از تعالیم و معنویات پیامبر(ص) اشاره می کند. [۷]
۵ـ مبعوث شدن به نبوت و رسالت
در حالی که چهل سال از عمر شریف حضرت محمّد(ص) گذشته بود، در بیست وهفتم رجب، خداوند به مردم منّت گذاشت و او را به عنوان”نبیّ، رسول، خاتم و اشرف پیامبران” برگزید. نزدیک به سه تا پنج سال از آغاز پیامبری او به صورت مخفی گذشت و در این مدت با زحمت زیاد، تعداد اندکی از جوانان، اقوام، دعوت او و سخنان قوی ومنطقی تهیدستان و فقیران مانند حضرت علیّ(ع)، حضرت خدیجه(س)، زید بن ارقم، عمّار بن یاسر، مُصعب بن عُمیر، بِلال بن رباح و … را شنیدند به او ایمان آوردند. [۸]
در باره ی چگونگی نزول وی و کیفیت آن، مباحث زیادی در بین نویسندگان مطرح است که خوانندگان محترم جهت اطلاع به منابع تفسیری و تاریخی مراجعه نماید. [۹]
ادامه در لینک
خبرنگار بیداری اسلامی؛ دکتر علی اکبر ولایتی، دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی صبح امروز در نشست خبری پیرامون «اجلاس جهانی محبان اهل بیت علیهم السلام و مسئله تکفیریها» در سالن رضوان صدا و سیما تاکید کرد: درگذشت عدهای از هموطنان عزیزم در زلزله کرمانشاه را تسلیت گفت و برای آنان علو درجات از خداوند متعال درخواست و برای بازماندگان صبر مسئلت داریم.
- اشاره:
- مورخِ خبیر و متفکر بصیر، حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی معروف به منذر (م 1390)، از دانایان رازِ تاریخ اسلام و ایران و از تحلیل گران ژرف پویِ قیام عاشورا و شعائر حسینی (ع) بود که آثار و مقالات گرانسنگی همچون «سیاه پوشی در سوگ ائمه نور (ع)»، «نماز عاشورا»، «حضرت رقیه (س) در اوراق تاریخ»، «روح هند در التهاب عاشورا» را در این زمینه به رشته تحریر درآورد. استاد ابوالحسنی، پس از تحقیقات گسترده تاریخی، صاحب تئوری خاصی شده بود که ایران و ایرانیّت، را «ظرفِ» مذهب تشیّع و تشیّع را «مظروف» آن میدانست و مصونیّتِ مظروف را بسته به مصونیّت ظرف آن قلمداد میکرد. وی معتقد بود که سقِّ استقلال سیاسی ایران و تمامیت ارضی ایران را با تشیّع بویژه شعائر حسینی (ع) برداشتهاند؛ یعنی نه تنها حفاظت از دین مبین اسلام بلکه وحدت ملی ایران نیز در گروی پاسداشتِ شعائر و آموزههای عاشوراست.
- آنچه در ادامه از نظر میگذرانید یکی از گفتگوهای منتشرنشده با آن عالم فقید است که درباره «مبانی نظری» و «برکات عملیِ» شعائر حسینی (ع)، تحلیلهای عمیقی را به دست داده است. امید آنکه عاشوراپژوهان را مفید و یاریگر افتد.
- سوتیتر: در کشور ایران، «تشیّع» و «منطق عاشوراییِ شیعه» از یک سو ملاطِ وحدت ملی است و از سوی دیگر مثل یک موتور شور آفرین، خون را به کالبد شیعه تزریق میکند و مردم را بر ضد استبداد و استعمار به حرکت وامیدارد.
- * جناب استاد منذر، شما سال های متمادی از عمر خود را صرف تحقیق درباره تاریخ تشیّع، شعائر اصیل شیعی و شیوه های ستیز استعمار با آن نموده اید. ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، لطفاً بفرمایید واژه «شعائر» در اصل به چه معنا بوده و شعائر مذهبى در اسلام (به ویژه تشیع) از چه جایگاهی برخوردار است؟
- 1. ترسیم معانی و مبانی شعائر
- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، إنّه خیرُ ناصرٍ و معین. برای پاسخ به سؤال حضرتعالی، اول باید به معنا و مبنای شعائر اشاره کنم و بعد می توانیم به رمز ستیزِ استعمار با آن بپردازیم.
- مستحضرید که شَعائر، جمعِ «شَعیره» به معناىِ نمود، نشانه و علامت است و شعائر مذهبى، حکمِ جلوه ظاهری و وِجهه عملىِ دین را داراد. دین، هر چند ریشه در دل و باور قلبى انسانها داشته و لذا قرآن کریم جایگاه اصلى آن را در قلب مؤمنین سراغ مى گیرد:« اُولئِکَ کَتَبَ فى قُلُوبِهِمُ الاِیمانَ یا: هُوَ الَّذى أنْزَلَ السَّکِینَةَ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا اِیماناً مَعَ اِیمانِهِمْ...»[1] اما، همچون درختى تناور، برگ و بار آن در فضاى عمل و عرصه گفتار و کردار انسانها ظاهر مىشود. لذا زمانى که از مولاى متقیان على علیه السلام مى پرسند: «ایمان چیست؟»، حضرت در پاسخ مى فرماید: «الایمان معرفةٌ بِالقَلب و اقرارٌ بِاللِسان و عملٌ بِالاَرکان»[2] (ایمان، عبارت است از: شناخت قلبى، اقرار زبانى، و کردار عملى). چنانکه همین نکته را، در کلام پیشواى هشتمین (ع) نیز مى بینیم که ایمان را داراى سه جزء: «عَقْدٌ بالقلب»، «لفظٌ باللسان» و «عملٌ بِالجَوارِح» مى شمارد.[3]
- یک درخت را در نظر بگیرید: ریشهاى دارد که از چشمها نهان است، و ساقه و شاخه و برگ و بارى، که آشکار و قابل رؤیت است. «باطن» درخت، ریشه آن و (در نگاهى عمیقتر) آن روحِ نباتى و گیاهى است که همچون خون در رگ و پىِ درخت، جارى است و نشاط و زندگى و زایندگى درخت ناشى از آن است. «ظاهرِ» درخت نیز همان چیزى است که از دل خاک بیرون زده و مشهود و محسوسِ ماست. بر این قیاس، «شجره طیّبه» دین نیز ظاهرى دارد و باطنى. باطن دین، تقواى دل و توکل و تسلیم و رضا است و ظاهر آن، صورت نماز و روزه و حج و جهاد و غیره که هر یک نمود و نماد و شَعیرهاى از آن باطناند.
- 2. رمزِ ستیزِ استعمار با شعائر شیعی
- * به نظر شما رمز مخالفت قدرت های استعماری با شعائر مذهبى، و تعظیم و بزرگداشت آنها، چیست؟
- رمز این مخالفت را بایستى در پیوند استوار و ارتباط وثیقى جستجو کرد که میان شعائر دینى و جوهر دین وجود دارد. چنانکه گفتیم، تعظیم شعائر، میوهاى است که از ریشه نهال دین ــ یعنى تقواى دل ــ سر مىزند: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب»[4] و همان گونه که شعائر، جداى از روح و ریشه دین، کالبدى بی روح است، باطن دین نیز بدون برگ و بارِ ظاهرى و وِجهه عملىِ آن ـ یعنى بدون شرایع و شعائر ـ حقیقتى دست نایافتنى است. ظاهر و باطن، با هم داد و ستد متقابل دارند، و اصولاً راه دستیابى به باطن دین و عامل حفظ آن، همین ظواهر و شعائر است.
- بىجهت نیست که دشمنان اسلام، خاصّه استعمارگران، به انگیزه محو اساس دین، و قطع ریشه آن، همواره از مبارزه با وجهه ظاهرى و عملىِ دین ـ یعنى از مبارزه با شعائر ـ آغاز مىکنند: براى آنکه روح تقوا و عفاف را نابود سازند، چادر و روسرى را ـ به جبر و عُنف (همچون زمان رضاخان) یا به غَنج و دَلال (همچون عصر محمدرضا) ـ از سر زنان و دختران مسلمان مى ربایند.
- براى آنکه رشته پیوند خلق با خداى خویش را بگسلند، با جمعه و جماعت در مى افتند. و... بالأخره براى آنکه زمینه طرحِ آرمان اساسى تشیّع ــ ولایتِ علم و عصمت ـ را از پیروان اهل بیت (ع) بگیرند، کمر به هَدْمِ شعائر ذهبى مىبندند و سوگ و سرورِ شیعه در غدیر و عاشورا و... را به باد حمله مى گیرند و خلاصه در هر چه که نشانى از حقیقت و حقانیت تشیّع با خود دارد، تشکیک مى کنند. چرا که نیک مىدانند شعائر، در حکم تنه و شاخه و برگ و بار درخت دین است و با قطع اینها، حقیقت دین ـ که «روح نباتىِ» این شجره طیّبه است ـ دیگر بسترى براى بروز و جریان نخواهد داشت و از آن پس، دین را باید در بیغولهها، بل، در افسانهها سراغ گرفت!
- اهتمام عالمان راستین به حفظ و ترویج شعائر ــ مخصوصاً شعائر حسینى (ع) ــ نیز براى حفظ همین گوهر دین است. حضرت آیت اللّه بهجت، مرجع بزرگوار تقلید، میفرمودند: وقتى در زمان رضاخان روضه خوانى را منع کردند، یکى از اصحاب و اطرافیان حاج شیخ عبدالکریم حائرى «قدّس سرّه» به ایشان عرض کرد: چیزى نیست؛ روضه خوانى یک عمل مستحب است که پهلوى آن را منع کرده است. حاج شیخ فرمود: بله، مستحبى است که هزار واجب در آن است![5]
- ادامه در لینک اصلی
- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13960807002152
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ مدیر حوزههای علمیه شب گذشته (یکشنبه 21 آبان 1396) در دیدار اعضای ستاد هماهنگی فعالیتهای مهدویت با بیان اینکه اندیشه مهدویت با تاریخ بشر عجین است گفت: در تاریخ رسالت انبیا،(ع) هیچگاه اشاره به مهدویت قطع نشده است.
آیت الله علیرضا اعرافی بیان کرد: جریان تاریخ نبوت و حرکت توحیدی هرچه جلوتر آمده، اندیشه مهدویت برجستهتر شده است.
مدیر حوزههای علمیه تصریح کرد: پس از امام رضا(ع)، یکی از چند رسالت سه امامی که عمر کوتاهی نیز داشتهاند تأکید بر مسئله غیبت و مهدویت و مسائل مرتبط با آن بوده است تا اذهان و فرهنگ جامعه آماده مرحله نوینی در فرهنگ امامت شود.
وی گفت: ریشه و اصالت مهدویت بسیار گسترده است و بسیار فراتر از این مذهب و آن مذهب است.
آیت الله اعرافی با اشاره به اینکه مسئله مهدویت از یک جاذبه خاصی برخوردار است افزود: همواره شاهد بودهام که مهدویت جاذبه بسیاری در جذب انسانها داشته است. ویژگی دیگر مهدویت در معرض لغزش بودن آن است.
مدیر حوزههای علمیه با بیان اینکه عصر انقلاب اسلامی یک پیوستگی خاصی با مهدویت دارد گفت: در همه جنبشهای ما، در ذات و هویت یک نگاه مهدوی وجود دارد و در انقلاب اسلامی این نگاه مهدوی بسیار نمایانتر است و سخنرانیهای امام (ره) نگاهی به این مسئله بوده است.
وی ابراز داشت: انقلاب اسلامی همواره با نگاه مهدوی همراه بوده و امواج توفنده انقلاب درآمیخته با مهدویت است که نشان میدهد فعالیت در این زمینه ارزشمند و مورد نیاز است.
آیت الله اعرافی گفت: یکی از مشکلات امروز ما آسیبهای در مورد مهدویت است که میطلبد بیش از اینها در مورد آن کار کنیم.
ادامه در لینک
http://fa.abna24.com/news/%D8%A7%D8
http://hawzahnews.com/detail/Photo/431192#ad-image-12
http://news.miu.ac.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=23&pageid=27636&newsview=89594
نویسنده: محمد حنیف طاهری
به قلم حجت الاسلام والمسلمین استاد رسول جعفریان
اعتبار اربعین امام حسین (ع) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخى وفاداران به امام حسین (ع) شناخته شده بوده است. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسى که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسى از روایات فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادى و دعا و روزه و عبادت است، ذیل ماه «صفر» مى نویسد: «نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن على بن الحسین است. روز سوم این ماه از سال 64 روزى است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به دیوارهاى آن سنگ پرتاب نمود در حالى که به نمایندگى از یزید با عبدالله بن زبیر در نبرد بود. در روز 20 صفر ـ یعنى اربعین ـ زمانى است که حرم امام حسین(ع) یعنى کاروان اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. و روزى است که جابر بن عبدالله بن حرام انصارى، صحابى رسول خدا(ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسى است از مردمان که قبر آن حضرت را زیارت کرد». در این روز زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکرى(ع) روایت شده که فرمود: علامات مؤمن پنج تاست: خواندن 51 رکعت نماز در شبانه روز ـ نمازهاى واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست کردن انگشترى در دست راست، برآمدن پیشانى از سجده، و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز ظهر و عصر. شیخ طوسى سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق علیه السلام آورده است: «السلام على ولى الله وحبیبه، السلام على خلیل الله ونجیبه، السلام على صفى الله و ابن صفیه ... ». این مطلبى است که شیخ طوسى، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم در باره اربعین آورده است. طبعا بر اساس اعتبارى که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین مى خوانده اند و اگر مى توانسته اند مانند جابر بر مزار امام حسین (ع) گرد آمده و آن امام را زیارت مى کردند. این سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست.
واژه "اربعین" در لغت عرب به معنى عدد "چهل" در زبان فارسى است و فقط معناى یک رقم دهگانى است که قبل از آن "ثلاثین" و بعد از آن "خمسین" مىآید. در تاریخ اسلامى تا آنجا که میدانم ذکرى از "اربعین" و یادبودى از کسى در چهلم وفاتش نیست، چون متعارف سوگوارى مسلمانان براى رحلت یا شهادت رسول اکرم صلىالله علیه وآله یک روز است و متعارف عزادارى شیعیان براى شهادت مولا امیرالمومنین على علیهالسلام سه روز است یعنى از روز ضربت تا روز شهادت و براى همه ائمه معصومین علیهمالسلام فقط یک روز عزادارى مرسوم است و سوگوارى در سه تاریخ به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها به علت وجود سه روایت در تاریخ شهادت ایشان است.
پس چرا تنها جهت شهادت امام حسین علیهالسلام نوحه خوانى و عزادارى از اول ماه محرم یعنى 10 روز قبل از وقوع شهادت تا 20 صفر یعنى 40 روز بعد از شهادت ادامه دارد؟ و چرا سوگوارى براى سید الشهداء علیهالسلام همزمان با آغاز سال جدید هجرى قمرى شروع میشود، حال آنکه قافله در روز 3 ماه محرم به سرزمین کربلا رسید و در وقتى که اکثر مسلمانان شروع سال نو را به هم تبریک و تهنیت و "اسعدالله ایامکم" میگویند شیعیان مراسم عزادارى براى عزیز جان رسولالله صلىالله علیه وآله را آغاز و به هم این مصیبت عظمى را تسلیت و "عظمالله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیهالسلام" میگویند؟
اصلاً چرا اهمیت اربعین به قدرى است که در بعضى روایات از علامات ایمان، خواندن زیارت اربعین سیدالشهدا علیهالسلام آمده؟ و چرا واژه "اربعین" در فرهنگ شیعه با نام امام حسین علیهالسلام به قدرى ملازم شده که معنى غالب بر این واژه، «چهل روز گذشت از شهادت اباعبدالله» است، و حتى در بعضى از مناطق شیعه نشین مثلا در کشمیر چهلم را مخصوص اربعین سید الشهداء علیه السلام دانسته و از برپایى مراسم چهلمین روز درگذشت عزیزانشان ابا دارند، چون میگویند اربعین فقط از آن اباعبدالله الحسین علیهالسلام است.
اشاره:
۲۰ ماه صفر، اربعین حسینی و چهلمین روز واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و اصحاب و یاران ایشان است. مشهور است که اسیران کربلا، روز ۲۰ ماه صفر سال ۶۱ ه.ق در بازگشت از شام، برای زیارت مدفن امام حسین(ع) و سائر شهدا به کربلا آمدهاند. اربعین در فرهنگ شیعی جایگاه بسیار والا و ارزشمندی دارد، زیرا خاطرات و حوادث روز عاشورا در این روز زنده شده و به نوعی نقطه عطفی در تاریخ اسلام و تشیع گردیده است. در حدیثی از امام حسن عسکری)ع) پنج نشانه برای مؤمن شمرده شده و یکی از این پنج نشانه زیارت اربعین است[1]. هم چنین زیارت نامهای برای روز اربعین از امام صادق)ع) نقل شده است[2] .مرحوم محدث قمی این زیارت نامه را در مفاتیح الجنان در باب سوم بعد از زیارت عاشورا غیر معروفه، با عنوان زیارت اربعین نقل کرده است.
آن چه در ادامه می آید، بخشی از منابع و آثاری است که در موضوع اربعین نگاشته شده است.
یادآوری می شود، معرفی این آثار و منابع به معنی تایید محتوای کامل آنها نمی باشد.
الف. کتاب ها
1. آه از غروب فراق: نجوای خاموش جابر با مولایش حسین (ع)/ سعید مقدس.- تهران: مکیال، ۱۳۸۱.
2. اربعین/ رسول جعفریان؛ تهیه شده در معاونت امور فرهنگی، مدیریت آموزش.- تهران: نشر مشعر، ۱۳۹۰
3. اربعین/ علی دژاکام.- تهران: مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام با همکاری بنیاد بینالمللی عاشورا، ۱۳۹۴.
4. اربعین/ نگارش پیشگفتار و متون سیدمحمد ساداتاخوی؛ عکاسی سعید محمودی ازناوه؛ [ ترجمه به انگلیسی متون فریده مهدویدامغانی[.- تهران: انتشارات امام رئوف: نگاه، ۱۳۹۶.
5. اربعین ،چیستی؟ چرایی؟ چگونگی؟/ محمد رضاییآدریانی.- قم : همای غدیر، ۱۳۹۵.
6. اربعین ۱۴۳۶/۲۰۱۴/۱۳۹۳= Arbaeen/ احمد مسجدجامعی؛ مدیر اجرایی زهرا گلشن؛ مدیر هنری آیدین قشلاقی.- تهران: آوردگاه هنر و اندیشه، ۱۳۹۴.
7. اربعین جهانی دیگر / گردآورنده مسعود معینیپور.- تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۶.
8. اربعین حسینی: تجزیه و تحلیل عملکرد چهل روزه اسرای کربلا/ علیمحمد بشارتی؛ ویرایش محمدقاسم فروغیجهرمی .- تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا، ۱۳۹۶.
9. اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر/ اصغر طاهرزاده.- اصفهان: لبالمیزان، ۱۳۹۵.
10. اربعین حسینی: پژوهشی در بازگشت اهل بیت علیهمالسلام از شام به کربلا/ محمدامین پورامینی؛ با مقدمه معرفت.- قم: حسین(ع)، ۱۳۸۲