ب: ریشه های سیاسی و اجتماعی
در قسمت اول این مقاله به مباحثی همچون بررسی ریشه های سیاسی - فرهنگی و تفاوت محیط زندگانی ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب و ... آشنا شدیم. اینک توجه علاقهمندان را به پیگیری مباحث از جمله نقش استعمار و جهان اسلام، فرقهسازیها، مبارزه غرب مسیحی با مسلمانان و جنگهای صلیبی، استعمار انگلستان در جزیرة العرب، اتحاد تاریخی محمد بن عبدالوهاب جلب میکنیم.

استعمارگران و جهان اسلام
استعمار (1) در لغت به معنى آبادانى کردن، آبادانى خواستن و در اصطلاح، تسلّط مملکتى قوى بر مملکتى ضعیف به قصد استفاده از منابع طبیعى و نیروى انسانى آن با تظاهر به منظور آبادى و رهبرى مردم آن به سوى ترّقى است. (2)
در قرآن، کلمه استعمار به مفهوم لغوىاش به کار رفته و بر جنبه مثبت واژه تکیه شده است. (3)
از دیدگاه نظریه پردازان غربى، استعمار به شکلهاى مختلف تفسیر شده است;
فرحت عباس مى گوید: «... أمر اشغال سرزمین یک قوم معین از طرف قومى دیگر، بدون رضاى او و بهرهکشى از آن سرزمین به نفع خود». (4)
کلر مى نویسد: «Colonization یا استعمار از ترکیب دو عامل به وجود مى آید: یکى حرکت دسته جمعى یک عده از افراد، و دیگرى بسط قدرت سیاسى کشور متبوع آن افراد در محل مورد سکونت». (5)
با توجه به تعریفهاى مختلف مىتوان گفت: «استعمار رژیم سیاسى واقتصادى است که در یک سرزمین یا کشور، از طرف یک یا چند دولت خارجى بر قرار مى شود و از این رهگذر، دولت خارجى، نظامى را در آن سرزمین مستقر مى سازند که بدون رضایت مردم از خارج بر آنان تحمیل شده، هدف اصلى آن تأمین منافع خارجیان و عمّال آنان است». (6)
پیدایش استعمار، به شکل شناخته شده امروزىاش به قرن شانزدهم و عصر ماشینى شدن کشورهاى اروپایى بر مى گردد که نیاز آنان به بازار فروش نیز یافتن راه تأمین مواد خام ارزان، مطرح شده بود. استعمارگران براى توسعه نفوذ خود و به بهانه آبادانى سرزمینهاى دیگر از قلمرو کشورشان خارج شدند و به چپاول و غارت و تصرف کشورهاى دیگر همت گماشتند. آنان مدعى بودند که طلیعه داران آبادانى و عمران (7) در متصرفات خود هستند و لذا کشورگشایى، اشغال و تصرف سرزمینهاى دیگران را استعمار نامیدند. این تهاجم، غارت گرى، انهدام ثروتهاى بومى و در یک کلام، سلطه نامشروع و استعمارگرایانه را اقدامات دل سوزانه اى، ابتدا در جهت ایجاد تمدن و بعدها به منظور توسعه و پیشرفت در زمینه هاى مختلف قلمداد کردند.(8)
پس از روشن شدن تعریف لغوى و اصطلاحى استعمار و تاریخچه اجمالى آن با دقت در قرآن، با واژه استکبار مواجه مى شویم که از ماده «کِبر» به معنى تکبّر و خود بزرگ بینی مى باشد و بیشتر در میان مسلمانان به معنى اصطلاحى آن، یعنى نظام سلطه جهانى که کفّار خواستار حکومت و تسلط بر مسلمانان مى باشند، بکار رفته است، در حالی که قرآن کریم و پیامبر گرامى (صلّى الله علیه وآله) هرگز این سلطه را نپذیرفته است. (9)
اصولاً میان جریان «ایمان»، «کُفر» و «کِبر» از اولین روزهاى زندگى اجتماعى انسانها (خلقت جهان) همواره به عنوان جریانهای متضاد و درگیری وجود داشته و قرآن کریم با نقل داستانهاى پیامبران گذشته، مؤمنان را وادار و تشویق به شناخت کفر و استکبار و روحیات و صفات کافران مى کند، تا مبادا گرفتار آن شده و از جبهه حق (خدا و دین واقعی) دور شوند. (10)
استعمار و شیوه های آن
استعمار که بهتر است به جاى آن از واژه «استکبار» استفاده کنیم، براى سلطه پیدا کردن بر جهان به ویژه جهان اسلام، با هدف به دست آوردن منافع مادى و معنوى خود از شیوههاى مختلف فرهنگى ـ نظامى ـ سیاسى و اقتصادى استفاده مىکنند و البته با موانع بسیارى هم روبرو مى شود که براى مقابله با آنها با روشها و سیاستهاى پیچیدهاى سعى مى کند، نفوذ و سلطه خودش را بر کشورهاى دیگر و به ویژه جهان اسلام و کشورهاى اسلامى عملى نماید، از جمله موانع استکبار در کشورهاى اسلامى مسئله ملیّت، زبان، نژاد، فرهنگ و مذهب مى باشد. از بین موانع، مسئله فرهنگ و مذهب(اسلام و تشیّع) به عنوان سدّ محکمى در برابر اهداف استعمار و استکبارى خودنمایى مى کند.
نماینده استعمارگر پیر انگلستان در مجلس عوام در حالى که قرآن را در دست داشت گفت: «اروپا باید بداند، تا وقتى که این کتاب [قرآن] راهنما و مورد عمل مسلمانان است، هرگز امکان ندارد که پایههاى سیاست استعمارى ما در آن سرزمینها مستقرّ گردد!». (11)
روح حاکم بر تعالیم قرآن و اسلام در مبارزه با دشمنان (استعمارگران و استکبار جهانى) طورى است که اگر مسلمانان به آنها عمل نمایند، هرگز دشمنان نمى توانند به اهداف خود نایل شوند، چرا که اسلام با استعمار، استثمار، سلطه طلبى، ظلم و ستم از ناحیه هر کسى باشد به شدت مبارزه نموده و مؤمنان را به آن فرا مى خواند و مى گوید، باید عدالت در انواع آن در میان انسانها (مسلمانان و غیر مسلمانان) حکم فرما گردد و مستضعفان با آزادى کامل در روى زمین زندگى نموده و زورم داران و مستکبران نباید اذیت و آزارى به آنها روا دارند.
اسلام با طرح شعار توحید و ایمان، عزّت و شوکت، صفا و صمیمیت، قدرت و عظمت، تقوى و انسانیّت، با همه امتیازات و نشانه هاى شرک و گمراهى و ظلم و ستم به مبارزه برخاسته است. (12)

یکى از شیوهها و تاکتیکهاى استعمارگران براى سلطه بر کشورهاى دیگر، مسئله هجوم نظامى و لشکرکشى با تکیه بر سلاحها و تجهیزات پیشرفته مى باشد که در تاریخ قدیم و جدید نمونههاى فراوانى را سراغ داریم مانند جنگهاى صلیبى (13) مسیحیان با مسلمانان، جنگهاى جهانى، اشغال کشورهاى هند و پاکستان، عراق، ایران، الجزایر افغانستان، کشورهاى آفریقایى، ویتنام، کوبا، ژاپن و... (14) و در صورتی که از راه نظامى موفق نشوند از شیوه غیر مستقیم با اعزام مستشاران نظامى ـ سیاسى و فرهنگى به عنوان مستشرق و... و با شناسایى افراد بومى هوادار قدرتهاى خارجى، راههاى سلطهجویى و نفوذ استعمارى خودشان را فراهم مىکنند. ایجاد اختلافات مرزى بین کشورها (اساساً مرزبندى کشورها طبق نقشههاى استعمارى تنظیم شدهاند) و اقوام مختلف با اعتقادات گوناگون ساکن در اطراف مرزها که به درگیرى بین دولتها و کشورها منجر مى شود از راههاى دیگر نفوذ و سلطه مى باشد. منطقه حساس خاورمیانه و کشورهاى اسلامى منطقه در قرون هفده و هیجده میلادى از مراکز مهم جهان است که استعمارگران براى تسلط بر آن به انواع و اقسام شیوهها دست زدهاند. نقش استعمارگر کهنهکار و با تجربه بریتانیا (انگلستان امروز) بیش از دیگر استعمارگران مشخص است که با استفاده از مذهب (اعتقادات دینى و اختلافات مذهبى) میان ادیان آسمانى (مسئله نژاد برتر)، و مسلمانان (شیعه و سنى) با انواع اتهامات و تضعیف مذهب توسط مذهبىها و اختلاف افکنى به میدان آمدند و از راههاى مختلف فرهنگى ـ سیاسى ـ اقتصادى و نظامى، موفق شدند به دو هدف عمده و اساسى در خاور میانه همزمان با فروپاشى خلافت عثمانى دست پیدا کنند که یکى: تأسیس حزب صهیونیزم جهانى و دولت اسرائیل در فلسطین (15) و دیگرى: تأسیس فرقه وهّابیت و نظام آل سعود در جزیرة العرب (عربستان سعودى) مى باشد. (16)