تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

به قلم حجت الاسلام والمسلمین استاد رسول جعفریان

اعتبار اربعین امام حسین (ع) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخى وفاداران به امام حسین (ع) شناخته شده بوده است. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسى که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسى از روایات فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادى و دعا و روزه و عبادت است، ذیل ماه «صفر» مى نویسد: «نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن على بن الحسین است. روز سوم این ماه از سال 64 روزى است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به دیوارهاى آن سنگ پرتاب نمود در حالى که به نمایندگى از یزید با عبدالله بن زبیر در نبرد بود. در روز 20 صفر ـ یعنى اربعین ـ زمانى است که حرم امام حسین(ع) یعنى کاروان اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. و روزى است که جابر بن عبدالله بن حرام انصارى، صحابى رسول خدا(ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسى است از مردمان که قبر آن حضرت را زیارت کرد». در این روز زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکرى(ع) روایت شده که فرمود: علامات مؤمن پنج تاست: خواندن 51 رکعت نماز در شبانه روز ـ نمازهاى واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست کردن انگشترى در دست راست، برآمدن پیشانى از سجده، و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز ظهر و عصر. شیخ طوسى سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق علیه السلام آورده است: «السلام على ولى الله وحبیبه، السلام على خلیل الله ونجیبه، السلام على صفى الله و ابن صفیه ... ». این مطلبى است که شیخ طوسى، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم در باره اربعین آورده است. طبعا بر اساس اعتبارى که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین مى خوانده اند و اگر مى توانسته اند مانند جابر بر مزار امام حسین (ع) گرد آمده و آن امام را زیارت مى کردند. این سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست.

در اینجا و در ارتباط با اربعین چند نکته را باید توضیح داد.

1. عدد چهل

نخستین مسأله اى که در ارتباط با «اربعین» جلب توجه مى کند، تعبیر اربعین در متون دینى است. ابتدا باید نکته اى را به عنوان مقدمه یادآور شویم:

اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینى، اعداد نقش خاصى به لحاظ عدد بودن، در القاى معنا و منظورى خاص ندارند; به این صورت که کسى نمى تواند به صرف این که در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یا چهل یا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصى داشته باشد. این یادآورى، از آن روست که برخى از فرقه هاى مذهبى، بویژه آنها که تمایلات «باطنى گرى» داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب مى کرده اند، و نیز برخى از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه هاى انحرافى و باطنى و اسماعیلى، مروج چنین اندیشه اى در باره اعداد یا نوع حروف بوده و هستند.

در واقع، بسیارى از اعدادى که در نقل هاى دینى آمده، مى تواند بر اساس یک محاسبه الهى باشد، اما این که این عدد در موارد دیگرى هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینى مى توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. به عنوان نمونه، در دهها مورد در کتاب هاى دعا، عدد صد بکار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمى شود. همین طور سایر عددها. البته ناخواسته براى مردم عادى، برخى از این اعداد طى روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده هایى هم از آن ها مى شود.

تنها چیزى که در باره برخى از این اعداد مى شود گفت آن است که نشانه کثرت است. به عنوان مثال، در باره هفت چنین اظهار نظرى شده است. بیش از این هرچه گفته شود، نمى توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.

مرحوم اربلى، از علماى بزرگ امامیه، در کتاب کشف الغمة فى معرفة الائمة در برابر کسانى که به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده گانه براى اثبات امامت ائمه اطهار(علیهم السلام)استناد کرده اند، اظهار مى دارد، این مسأله نمى تواند چیزى را ثابت کند; چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت امامى ها، مى توانند ده ها شاهد ـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند که عدد هفت مقدس است، کما این که این کار را کرده اند.

عدد «اربعین» در متون دینى

یکى از تعبیرهاى رایج عددى، تعبیر اربعین است که در بسیارى از موارد به کار رفته است. یک نمونه آن که سنّ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در زمان مبعوث شدن، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسان ها، نشانه بلوغ و رشد فکرى است. گفتنى است که برخى از انبیاء در سنین کودکى به نبوّت رسیده اند. از ابن عباس(گویا به نقل از پیامبر صلى الله علیه وآله) نقل شده که اگر کسى چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلى آمده است که، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پى آخرت خواهند رفت.

در قرآن آمده است «میقات» موسى با پروردگارش در طى چهل روز حاصل شده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روى کوه صفا در حال سجده بود. در باره بنى اسرائیل هم آمده که براى استجابت دعاى خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه مى کردند. در نقلى آمده است که اگر کسى چهل روز خالص براى خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگى را به او مى آموزد و حکمت را در قلب و زبانش جارى مى کند. بدین مضمون روایات فراوانى وجود دارد. چله نشینى صوفیان هم درست یا غلط، از همین بابت بوده است. علامه مجلسى در این باره که برگرفتن چهل نشینى از حدیث مزبور نادرست است در «بحار» به تفصیل سخن گفته است. اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقل ها آمده است که اگر کسى از امّت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگرى آمده است که امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت مى کردند، در برابر دشمنانم مى ایستادم. مرحوم کفعمى نوشته است: زمین از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، هیچگاه خالى نمى شود. درباره نطفه هم تصور براین بوده که بعداز چهل روز عَلَقه مى شود. همین عدد در تحولات بعدى علقه به مُضْغه تا تولد در نقل هاى کهن بکار رفته است، گویى که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است. در روایت است که کسى که شراب خوارى کند، نمازش تا چهل روز قبول نمى شود. و نیز در روایت است که کسى که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند مى شود. نیز در روایت است که کسى که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانى مى کند. نیز رسول خدا فرمود: کسى که لقمه حرامى بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمى شود. اینها نمونه اى از نقل هایى بود که عدد اربعین در آنها بکار رفته است.

2 . اربعین امام حسین(علیه السلام)

باید دید در کهن ترین متون مذهبى ما، از «اربعین» چگونه یاد شده است. به عبارت دیگر دلیل برزگداشت اربعین چیست؟ چنان که گذشت، مهم ترین نکته در باره اربعین، روایت امام عسکرى(علیه السلام) است. حضرت در روایتى که در منابع مختلف از ایشان نقل شده فرموده اند: «نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: 1 ـ خواندن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23 نوافل) 2 ـ زیارت اربعین 3 ـ انگشترى در دست راست 4 ـ وجود آثار سجده بر پیشانى 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز».

این حدیث تنها مدرک معتبرى است که جداى از خود زیارت اربعین که در منابع دعایى آمده، به اربعین امام حسین(علیه السلام) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است. اما این که منشأ اربعین چیست؟، باید گفت، در منابع به این روز بدو اعتبار نگریسته شده است. نخست روزى که اسراى کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند. دوم روزى که جابر بن عبدالله انصارى، صحابى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را زیارت کند. شیخ مفید در مسار الشیعة که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار(ع) است، اشاره به روز اربعین کرده و نوشته است: این روزى است که حرم امام حسین(علیه السلام)، از شام به سوى مدینه مراجعت کردند. نیز روزى است که جابر بن عبدالله براى زیارت امام حسین(علیه السلام) وارد کربلا شد.

کهن ترین کتاب دعایى مفصل موجود، کتاب مصباح المتهجّد شیخ طوسى از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است. شیخ طوسى پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن على بن الحسین(علیهما السلام) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال 64 هجرى است، مى نویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزى است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین(ع) از شام به مدینه مراجعت کرد و نیز روزى است که جابر بن عبدالله انصارى، صحابى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرد. در چنین روزى زیارت آن حضرت مستحب است و آن زیارت اربعین است. در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین، هنگامى است که روز بالا آمده است.

در کتاب نزهة الزاهد هم که در قرن ششم هجرى تألیف شده، آمده: در بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. همین طور در ترجمه فارسى فتوح ابن اعثم و کتابمصباح کفعمى که از متون دعایى بسیار مهم قرن نهم هجرى است این مطلب آمده است. برخى استظهار کرده اند که عبارت شیخ مفید و شیخ طوسى، بر آن است که روز اربعین، روزى است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. به هر روى، زیارت اربعین از زیارت هاى مورد وثوق امام حسین(علیه السلام) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.

بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا

اشاره کردیم که شیخ طوسى، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسراى کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود که نقلى دیگر، اربعین را بازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال، علامه مجلسى پس از نقل هر دو این ها، اظهار مى دارد: احتمال صحت هر دوى اینها(به لحاظ زمانى) بعید مى نماید. ایشان این تردید را در کتاب دعایى خود زاد المعاد هم عنوان کرده است. با این حال، در متون قدیمى، مانند لهوف و مثیرالاحزان آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.

باید توجه داشت که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدى دارند، از جهاتى، اخبار ضعیف و داستانى هم دارند که براى شناخت آنها باید با متون کهن تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابى شود. این نکته را هم باید افزود که منابعى که پس از لهوف، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده اند، نباید به عنوان یک منبع مستند و مستقل، یاد شوند. کتابهایى مانند حبیب السیر که به نقل از خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده اند، نمى توانند مورد استناد قرار گیرند.

در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم. نخست نقل ابوریحان بیرونى است که نوشته است: «در نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین علیه السلام مدینة دمشق، فوضعه یزید لعنه الله بین یدیه و نقر ثنایاه بقضیب کان فى یده و هو یقول: لست من خندف إن لم أنتقم *** من بنى أحمد، ما کان فَعَل *** لیْتَ أشیاخى ببدر شهدوا *** جَزَع الخزرج من وقع الأسل*** فأهلّوا و استهلّوا فرحا *** ثم قالوا: یا یزید لاتشل *** قد قتلنا القرن من أشیاخهم *** و عدلناه ببدر، فاعتدل

دوم سخن عماد الدین طبرى در کامل بهائى است که رسیدن اسرا به دمشق را در 16 ربیع الاول دانسته ـ یعنى 66 روز پس از عاشورا ـ که طبیعى تر مى نماید.

میرزا حسین نورى و اربعین

علامه میرزا حسین نورى از علماى برجسته شیعه، و صاحب کتاب مستدرک الوسائل در کتاب لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر به نقد و ارزیابى برخى از روضه ها و نقل هایى پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وى از اساس، نادرست بوده است. یکى از مسائل مورد توجه این عالم جلیل القدر، بحث از اربعین است. ایشان این عبارت سید ابن طاووس در لهوف را نقل کرده است که اسراء در بازگشت از شام، از راهنماى خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد و سپس به نقد آن پرداخته است.

داستان از این قرار است که سید ابن طاووس در لهوف خبر بازگشت اسراء را به کربلا در اربعین نقل کرده است. در آنجا منبع این خبر نقل نشده و گفته مى شود که وى در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگوارى بوده، در آن مطرح کرده است. سید در اقبال با اشاره به این که شیخ طوسى در مصباح مى گوید اسراء روز اربعین از شام به سوى مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته اند، در هر دو مورد تردید مى کند. تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتى اسراء را در کوفه نگه داشت، با توجه به آن زمان، و زمانى که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است، بعید است که آنان در اربعین به مدینه یا کربلا رسیده باشند. وى مى گوید این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است، اما نمى توانسته در اربعین باشد. در آن خبر مربوط به بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که با سفر جابر به کربلا تلاقى کرده اند. ابن طاووس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید مى کند.

به علاوه شیخ مفید در ارشاد، در خبر بازگشت اسراء، اصلا اشاره اى به این که اسراء به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف راوى مهم شیعه هم اشاره اى در مقتل الحسین(ع) خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلا هم مانند انساب الاشراف، اخبارالطوال، و طبقات الکبرى اثرى از این خبر دیده نمى شود. روشن است که حذف عمدى آن معنا ندارد; زیرا براى چنین حذف و تحریفى، دلیلى وجود ندارد. افزون بر اینها، خبر زیارت جابر، در کتاب بشارة المصطفى آمده، اما به ملاقات وى با اسرائ اصلا اشاره نشده است.

مرحوم حاج شیخ عباس قمى هم، به تبع استاد خود مرحوم محدث نورى، داستان آمدن اسراى کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است. در دهه هاى اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتى هم در کتاب بررسى تاریخ عاشورا بازگشت اسراء را به کربلا انکار کرده است.

شهید قاضى طباطبائى و اربعین

شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلى قاضى طباطبائى رحمة الله علیه، کتاب مفصلى با نام تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهداء(ع) در باره اربعین نوشت. هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسراى از شام به کربلا در نخستین اربعین، بعید نیست. این کتاب که ضمن نهصد صفحه چاپ شده، مشتمل بر تحقیقات حاشیه اى فراوانى در باره کربلاست که بسیار مفید و جالب است. اما به نظر مى رسد در اثبات نکته مورد نظر چندان موفّق نبوده است.

ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، ازآنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرت ها و مسیرها و زمان هایى که براى این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده اند. در این نمونه ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده روز طى مى شده و بنابر این، این ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیر رفت و برگشتى طى شده باشد. اگر این سخن بیرونى هم درست باشد که سر امام حسین(علیه السلام) روز اول صفر وارد دمشق شده، مى توان اظهار کرد که بیست روز بعد، اسرا مى توانستند در کربلا باشند.

باید به اجمال گفت: بر فرض که طى این مسیر براى یک کاروان، در چنین زمان کوتاهى، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتاب هاى تاریخ آمده است یانه. تا آنجا که مى دانیم، نقل این خبر در منابع تاریخى، از قرن هفتم به آن سوى تجاوز نمى کند. به علاوه، علماى بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسى، نه تنها به آن اشاره نکرده اند، بلکه به عکسِ آن تصریح کرده و نوشته اند: روز اربعین روزى است که حرم امام حسین(علیه السلام) وارد مدینه شده یا از شام به سوى مدینه خارج شده است.

آنچه مى ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(علیه السلام) در اربعین ـ البته پس از اهل بیت ـ توسط جابر بن عبدالله انصارى صورت گرفته و از آن پس ائمه اطهار(علیهم السلام) که از هر فرصتى براى رواج زیارت امام حسین(علیه السلام) بهره مى گرفتند، آن روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزى که زیارت امام حسین(علیه السلام)در آن مستحب است، اعلام فرمودند. متن زیارت اربعین هم از سوى آن حضرات انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالى، شیعیان را از زیارت آن حضرت در این روز برخوردار مى کند. اهمیت خواندن زیارت اربعین تا جایى است که از علائم شیعه دانسته شده است، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز در روایات بی شمارى، از علائم شیعه بودن عنوان شده است.

زیارت اربعین در مصباح المتهجد شیخ و نیز تهذیب الاحکام وى به نقل از صفوان بن مهران جمال آمده است. وى گفت که مولایم صادق (ع) فرمود: «فى زیارة الاربعین تزور عند ارتفاع النهار». این زیارت، به جهاتى مشابه برخى از زیارات دیگر است، اما از آن روى که مشتمل بر برخى از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است، داراى اهمیت ویژه مى باشد. در بخشى از این زیارت درباره هدف امام حسین(علیه السلام) از این نهضت آمده است: «... وبذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة وحیرة الضلالة ... وقد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالأرذل الأدنى ...».

خدایا، امام حسین(علیه السلام) همه چیزش را براى نجات بندگانت از نابخردى و سرگشتگى ضلالت در راه تو داده در حالى که مشتى فریب خورده که انسانیت خود را به دنیاى پست فروخته اند بر ضد وى شوریده آن حضرت را به شهادت رساندند.

باید مطلب دیگرى را هم در باره اربعین افزود. برخى از روایاتى که در باب زیارت امام حسین(علیه السلام)در کتاب کامل الزیارات ابن قولویه آمده، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام حسین(علیه السلام) یادآور شده است. ابن طاوس یک اشکال تاریخى هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر مطرح کرده و آن این که اگر امام حسین(ع) روز دهم محرم به شهادت رسیده باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر مى شود نه بیستم. وى در پاسخ گفته است که به احتمال ماه محرمى که در دهم آن امام حسین(ع) به شهادت رسیده، بیست و نه روز بوده است. اگر ماه کامل بوده، باید گفت که روز شهادت را به شمارش نیاورده اند.

ارجاعات:

  1. . مجموعه ورام، ص 35
  2. . مستدرک وسائل ج 9، ص 329
  3. . مستدرک ج 5، ص 239
  4. . الاحتجاج، ص 84
  5. . بحار ج 53، ص 200
  6. . مستدرک وسائل، ج 5، ص 217
  7. . مصباح المتهجد، ص 787
  8. . نزهة الزاهد، ص 241
  9. .الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائى، ص 916
  10. . لؤلؤ و مرجان، ص 154
  11. . بحار ج 101، ص 334 ـ 335
  12. . نفس المهموم (ترجمه شعرانى، ص 269
  13. . الاثار الباقیه، ص 422
  14. . لؤلؤ و مرجان، ص 152
  15. . اقبال الاعمال، ج 3، ص 101
  16. . منتهى الامال، ج 1، صص 817 ـ 818
  17. . بررسى تاریخ عاشورا، صص 148 ـ 149
  18. . مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 113، اقبال الاعمال، ج 3، ص 101، مزار مشهدى، ص 514 (تحقیق قیومى)، مزار شهید اول (تحقیق مدرسة الامام المهدى، قم 1410)، ص 185 ـ 186
  19. . اربعین شهید قاضى، ص 386
  20. . بحار الانورا، ج 98، ص 335

لینک مقاله 

http://ijtihadnet.ir/%D9%85%D9%86%D8

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۰
عباس جعفری (فراهانی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی