تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

به گزارش شفقنا به نقل از حوزه حضرت آیت الله مکارم شیرازی جایگاه جناب سلمان فارسی(ره) را تبیین کرده اند که به این شرح است:
در میان یاران پیامبر اکرم حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) افراد بزرگ و فداکار و با شخصیّتى بودند و قرآن و روایات اسلامى در فضیلت آنان، بحث فراوانى دارد،[۱] کسانی که در عصر پیامبر (صلى الله علیه وآله) در صفّ اصحاب‏ مخلص بودند و بعد از پیامبر (صلى الله علیه وآله) نیز براى پاسدارى از اسلام‏ کوشیدند، و به پیمانى که با قرآن داشتند وفادار ماندند؛[۲] اصحاب‏ و یارانی‏ که به جاى قال و غوغا، جهاد و تلاش از خود نشان دادند[۳]و بزرگ ترین مجاهدت‏ ها را در راه پیشرفت اسلام نمودند و از سوى خداوند مورد مدح و ستایش قرار گرفتند[۴]، در این میان سلمان‏ فارسى، صحابى معروف پیامبر (صلى الله علیه وآله)،[۵] از جمله یاران پاک پیامبر(ص) است که او را سلمان ما اهل بیت خوانده است.‏[۶]

نگاهی به زندگانی سلمان فارسی
سلمان پیش از ظهور پیامبر(ص)، حرکت خود را از سرزمین فارس براى رسیدن به حق آغاز کرده است او اهل رامهرمز فارس و یا «جى» از قراى اصفهان بود.[۷]
سلمان، جوانى عاشق حق و حقیقت بود در خانواده‏اى آتش پرست به دنیا آمده بود، با آگاهى از آئین مسیح فریفته آن شد و همین مطلب موجب گردید که از خانه خارج شود و در صدد یافتن مرکز اصلى آئین مسیح (ع) برآید او زحمات طاقت‏فرسائى را متحمل شد تا به نواحى شام رسید و در حضور یکى از دانشمندان آئین مسیح، براى کسب حقایق دینى بار یافت.[۸]
در آنجا اقامت داشت تا زمانى که این شخص به دار بقا رفت سلمان از آنجا طبق توصیه او به خدمت دانشمندى که در موصل بود آمد سلمان در آنجا تا پایان عمر این دانشمند نیز بود و از آنجا بر حسب توصیه او به قلعه عموریه رفت و در خدمت عالم دیگرى از علماء مسیح در آمد این دانشمند نیز آفتاب عمرش به پایان رسید و سلمان که عاشق حق بود از او خواست که بالاخره به کجا روى آورد استادش باو گفت:بر اساس اخبارى که از پیامبران سابق رسیده در همین ایام پیامبرى بر اساس آئین ابراهیم (ع) مبعوث خواهد شد و به سرزمینى هجرت خواهد نمود که پر از درخت خرما است، او نشانه‏ هائى دارد از جمله: خال بزرگى بین دو شانه‏اش است، که به خاتم نبوت معروف است، از هدیه استفاده مى‏ کند، اما صدقه را نمى‏ خورد.[۹]
سلمان پس از مرگ استاد به کاروانى از عرب بر خورد کرد به آنها گفت: این چند گاو و گوسفند که دارم به شما مى‏ دهم که مرا به بلاد خود ببرید، این کاروان‏ او را به وادى القرى بردند و او را به یک مرد یهودى فروختند.[۱۰]

سلمان فارسی؛ فرزند اسلام
سلمان مى‏ گوید: هنگامى که درختان خرما را دیدم یقین کردم که همان محل موعود است ولى این شخص مرا به فردى از قبیله بنى قریضه فروخت، او مرا به مدینه آورد، من به صفات او آشنا گردیدم و در نخلستان او به کار مشغول شدم، در این زمان پیامبر صلّى اللّه علیه وآله مبعوث شده بود و من از آن بى‏خبر بودم، تا وارد مدینه شد.[۱۱]
روزى به من خبر دادند شخصى از مکه آمده و ادعاى نبوت دارد من فورا نزد پیامبر(ص) رفتم و این زمانی بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله در محله قبا بود مقدارى خوراکى که تهیه کرده بودم نزد او گذاردم و عرض کردم صدقه است، تو و اصحابت را افراد نیکى یافتم مى‏ خواهم شما میل بفرمائید، حضرت خود دست به سوى آن دراز نکرد ولى به اصحابش فرمود شما بخورید من با خود گفتم این یک نشانه، پیامبر(ص) از قبا به مدینه رفت، من مقدار دیگرى تهیه کردم و به خدمتش رفتم عرض کردم من به شما علاقه ‏مند شده‏ام این صدقه نیست، بلکه هدیه است حضرت خود و اصحابش از آن خوردند با خود گفتم این نشانه دوم، طولى نکشید او را در تشییع جنازه به ظرف بقیع یافتم، اصحابش گرداگردش را گرفته بودند به او عرض ادب کردم و پشت سرش حرکت مى‏ کردم منتظر آن بودم که عبا کنار برود و خال میان کتفش را ببینم او متوجه شد من به دنبال چه مى‏ گردم عبا را از دوش افکند و من آنچه مى‏ خواستم دیدم، آنرا بوسیدم و گریه کردم (اسلام آوردم) مرا در پیش روى خود نشاند و من داستان زندگیم را همان طور که براى تو اى ابن عباس تشریح کردم براى رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله گفتم حضرت در شگفتى فرو رفت و خواست این داستان را اصحابش نیز بشنوند.[۱۲]
اما من، چون برده بودم در جنک بدر و احد نتوانستم شرکت کنم تا پیامبر بمن دستور داد با مولاى خود قرار بگذار که قیمت خود را هر وقت بپردازى آزاد گردى با او قرار گزاردم و با اعانت و کمک اصحاب پیامبر توانستم قیمت خود[۱۳] را پرداخته و آزاد گردم.[۱۴]

نقش سلمان فارسی در گسترش اسلام
زندگى سلمان در ایامى که پیامبر اسلام در قید حیات بود زندگى پر تلاشى به حساب مى‏ آید او در پیشرفت اسلام و فراگیرى مسائل اسلامى و امور معنوى نقش بسزائى داشت.[۱۵]


طرح حفر خندق و استقبال پیامبر(ص) از خلاقیت سلمان فارسی
در جنگ احزاب، لحظات بسیار سخت و خطرناکى بر مسلمانان می گذشت؛ منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، جمعیت انبوه دشمن و کمى لشکریان اسلام در مقابل آنها؛ تعداد لشکر کفر را ده هزار، و لشکر اسلام را سه هزار نفر[۱۶] نوشته ‏اند و آمادگى آنها از نظر تجهیزات جنگى آینده سخت و دردناکى را در برابر چشم مسلمانان مجسم مى‏ ساخت.[۱۷]
مسلمانان به فرمان پیامبر صلّى اللّه علیه وآله به شور نشستند[۱۸] در اینجا میان یاران پیامبر صلى الله علیه وآله اختلاف شد؛ گروهى طرفدار این شدند که پیامبر صلى الله علیه وآله به خارج از مدینه بروداً ولى سلمان‏ فارسى که داراى یک عقل تجربى درمورد راه دفاع از شهرها از طریق کندن خندق‏ در اطراف آن بود از آن استفاده کرد[۱۹] و گفت ما هنگامى که از سواران دشمن بیمناک بودیم، در اطراف شهر خندق مى‏ کندیم، آیا اجازه مى‏فرمایى اى رسول خدا که در اطراف مدینه خندق بکنیم؟ نظریه سلمان‏ مورد قبول (اکثر) مسلمین واقع شد (کندن خندق را ترجیح دادند و پیامبر صلى الله علیه وآله آن را پذیرفت).[۲۰]،[۲۱] لذا با پیشنهاد سلمان‏ فارسى، اطراف مدینه را خندقى کندند و به همین جهت یکى از نام هاى این جنگ، جنگ خندق است.[۲۲]
آری سلمان قشه حفر خندق را کشید و پیامبر دستور اجراى آن را صادر فرمود.[۲۳] که در نهایت با تدبیر سلمان از لشکر اسلام، از این طریق محافظت شد[۲۴] و مدینه از سقوط در چنگال دشمن در امان ماند.[۲۵]

ادامه در لینک 

http://fa.shafaqna.com/news/473009

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۱۱
عباس جعفری (فراهانی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی