تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان

تاریخ اسلام و تشیع
تاریخ اسلام و معاصر ایران و جهان
.....
بایگانی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی


به مناسبت هفتم صفر سال روز شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (ع)


پاسخی به شبهات مطرح شده درباره ازدواج‌ها و طلاق‌های متعدد امام حسن (ع)

اشاره:

در پانزدهم ماه رمضان المبارک سال سوّم هجرت (1) و در خانه دخت گرامی رسول خدا حضرت فاطمه زهرا(س) فرزندی چشم به جهان گشود که ولادت او باعث شادی و سرور نبی مکرّم اسلام(ص) گردید. او را «حسن» نام نهادند. از پیامبر بزرگوار، حضرت محمّد(ص) نقل شده است که خطاب به ایشان فرمودند: «أشبهتَ خَلقی و خُلقی». (2) یعنی؛ ای حسن [جان]، تو از جهت آفرینش(صورت) و اخلاق(سیرت و رفتار) شبیه من هستی.

poster 1

روشن است که مصاحبت با انسان کاملی، همانند پیامبر(ص) و رشد و نموّ نمودن در منزل شخصیتی بزرگ، همانند حضرت امام علیّ(ع) و زن نمونه و کامل مانند حضرت فاطمه زهرا(س)، نتیجه اش تولّد انسان کاملی همانند حسن بن علیّ(علیهما السلام) است. هیچ انسانی در جهان هستی از جهت کمالات و مقامات انسانی همانند اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نبوده و نخواهد بود، سلام الله علیهم اجمعین. ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت این امام عزیز و کریم آل محمد(ص)، توجه خوانندگان گرامی را به نوشتاری کوتاه به قلم حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی که پیرامون شخصیت، فضائل علمی- اخلاقی ایشان و تبیین معنای صحیح سیاست و خلافت اسلامی و دلائل تحمیل صلح بر حضرت امام حسن مجتبی(ع) نگارش یافته، جلب می کنم:

1- شخصیت علمی، اخلاقی امام (ع)

پیرامون مقام و شخصیت علمی، اخلاقی سبط اکبر پیامبر(ص)، حضرت امام مجتبی(ع)، سخن بسیار است که فقط به ذکر چند حدیث در این باره اکتفا می شود:

 قال الرسول(صلّی الله علیه وآله): «لو کان العقل رجلاً لکان الحسن». یعنی؛ اگر قرار بود عقل به صورت انسانی مجسم شود، همانا به صورت "حسن بن علیّ [ع] " جلوه می کرد.

قال الصادق(علیه السلام): «انّ الحسن بن علیّ(ع) کان اعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم و کان اذا حجّ، حجّ ماشیاً و...». (3) یعنی؛ به راستی که [امام حسن مجتبی(ع)] در زمان خویش عابدترین، زاهدترین و داناترین مردم بود.

 در باره ابعاد علمی و صفات پسندیده اخلاقی مانند تواضع، جود و بخشش، کرامت، سخاوت، علم و دانش، شجاعت؛ نقل های تاریخی فراوانی وجود دارد که در کتب تاریخ اسلام و تاریخ زندگانی ائمه معصومین(ع) مکتوب می باشد، مانند داستانی که در باره  تواضع و بر خورد شایسته با مردم و به خصوص تهیدستان در تاریخ آمده است که امام حسن(ع) در محلی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آن جا بروند شخص تهیدستی وارد شد، امام(ع)  به او خوش آمد گفت و او را مورد محبت قرار داده و به او فرمود: «انّک جلستَ علی حین قیام منّا افتأذن لی بالإنصراف». یعنی؛ تو به هنگام بلند شدن ما آمدی آیا اجازه می دهی که برویم؟، مرد گفت: آری، ای فرزند رسول خدا(ص).

در روایتی حسن بصری در مورد سیاست از امام حسن مجتبی(ع) سوال می کند، حضرت چنان با بیان شیرین  و کلمات زیبا  به او پاسخ می دهد که که هر خواننده ای با شنیدن آن به وجد می آید.

قال الحسن بن علیّ(ع): «هی[السیاسة] أن ترعی حقوق الله و حقوق الأحیاء و حقوق الأموات، فأما حقوق الله.  فاداء ما طلب، و الإجتناب عما نهی، و اما حقوق الأحیاء: فهی ان تقوم بواجبک نحو اخوانک، و لا تتأخر عن خدمة أمتک، و ان تخلص لولی الأمر ما أخلص لأمّة و أن ترفع عقیدتک فی وجهه اذا ما حاد عن الطریق السوی و امّا حقوق الأموات، فهی أن تذکر خیراتهم و تتغاضی عن ساوئهم، فانّ لهم ربّاً یُحاسبهم». (4) یعنی؛ سیاست آن است که حقوق خداوند، و حقوق زنده ها، و حقوق مرده ها؛ را رعایت کنی. اما حقوق خداوند، پس عبارت است از انجام آنچه که خواسته خداوند است و پرهیز از آنچه که او نهی کرده است. اما حقوق زنده ها آن است که به وظیفه خود در برابر برادرانت عمل کنی و از خدمت امت خویش بازنمانی و تا زمانی که ولی امر مسلمین با امت خود صادق است، با او صادق باشی و هنگامی که وی از راه راست منحرف شد، عقیده ات را رو در روی او اظهار کنی و اما حقوق مردگان: این است که نیکی های آنان را یاد کنی و از بدی هاشان چشم بپوشی، چرا که آن ها را پروردگاری است که از آنان حساب کشی می کند.

2- حضور در کنار پدر بزرگوار

حضرت امام حسن مجتبی(ع) قبل از آن که عهده دار مسئولیت امامت مسلمانان بشود در دوران حکومت پدر بزرگوارشان حضرت علیّ(ع) در ماموریت های مختلف از جمله در جنگ های  سه گانه زمان ایشان شرکت وبا شجاعت و جوان مردی بی نظیر خود نقش مهمی در نابودی و شکست دشمنان امامت و ولایت حقّه امیرالمومنین(ع) ایفا کرد. در جنگ با ناکثین، امام علیّ(ع) او را به نمایندگی از خود به کوفه فرستاد تا مردم منطقه را از شورش دشمن آگاه نماید به طوری که حضرت توانست با سخنان آتشین خود، ده هزار نفر از مردم کوفه را برای حضور در جنگ بسیج کنند. در جنگ صفّین نیز امام حسن مجتبی(ع) یکی از رزمندگانی بودند که در تحریک مردم علیه قاسطین فعالیت قابل توجهی از خود نشان دادند و خطاب به سربازان کوفه فرمودند:« در جنگ در جنگ با دشمنان(معاویه و سربازان او) که در مقابل شما صف کشیده اند دست به دست هم بدهید و هرگز سستی از خود نشان ندهید که سستی ریشه های دل را قطع می کند». (5)

پاسخی به شبهات مطرح شده درباره ازدواج‌ها و طلاق‌های متعدد امام حسن (ع)

3- حوادث دوران امامت

حضرت امام حسن مجتبی(ع)، در شام گاه بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجرت که حضرت مولی الموحدین، امام علیّ بن ابی طالب(ع) به دست ابن ملجم (لع) به شهادت رسید، مسئولیت هدایت و امامت مسلمانان را عهده دار شد و بالای منبر مسجد جامع شهر، پس از تعریف و ستایس مقام پدر بزرگوارش و حقانیت اهل بیت پیامبر(ص) به خلافت، مردم کوفه گروه گروه با وی بیعت نمودند. (6)

مردم کوفه که در بحران روحی عجیبی قرار گرفته بودند در اثر اختلاف، فریب نقشه معاویه ستمگر و غاصب را خورده و  به مرور از پشتیبانی وحمایت امام حسن(ع) درست برداشتند وگرفتار همان شکست و ذلّت  نخستین(عدم حمایت از امام علیّ (ع) و ذلّت و خواری ناشی از غلبه سپاه شام بر بصره و عراق) گردیدند. امام مجتبی(ع) که با علم امامت، شناخت خود از مردم کوفه و رفتار آنان با پدر بزرگوارش، مردم کوفه را آزموده بود برای اتمام حجت حاضر شد بیعت مشروط مردم را بپذیرد تا این که اگر در آینده نزدیک صلح و تعهدنامه مشروط با معاویه را امضا نمایند، کسی دیگر به ایشان اعتراض نکند.

از لحاظ دینی و علمی برای امام مجتبی(ع) و شیعیان،  معاویه و دستگاه نالایق او، عنصر فاسدی بودند که می بایست از صحنه حاکمیت بر جامعه اسلامی کنار روند و این چیزی بود که امیر المومنین(ع) نیز در هنگام به دست گرفتن خلافت اسلامی خود آن را در رأس برنامه های خویش قرار داده بود و اساساً چنین حرکتی موافق با سیره و روش حاکمان واقعی می باشد که حاضر نیستند برای لحظه ای حاکمیت ستمگران را پذیرا باشند، لذا همه چیز برای جنگ و مبارزه امام(ع) با حکومت شام آماده بود ولی متأسفانه باطن جامعه از انحراف رنج می برد و قادر به تصمیم گیری قطعی نبود. مردم با همان سرعتی که با امام علیّ (ع) بیعت کرده بودند، در جهت مقابل آماده بیعت با معاویه شدند. لذا وقتی که امام حسن(ع) از مردم می خواهد به میدان بیایند، در خانه های خود خزیده و حاضر به پشتیبانی امام(ع) نشدند و به غیر از عدیّ بن حاتم و گروهی از قبیله «طیّ» و دیگر قبایل عازم لشکرگاه شدند و تعداد آن ها به 12 هزار نفر بیشتر نمی رسید!. (7)

امام مجتبی(ع) سپاه خود را به فرماندهی«عُبیدالهز بن عبّاس» به سوی سپاه 60 هزار نفری معاویه گسیل داشت و خود در مدائن اقامت فرمود تا به جمع آوری نیرو  بپردازد.

دوری فرماندهی کل لشگر، از سپاه  باعث شد، شایعاتی که از طرف جاسوسان و عوامل معاویه پخش می شد مؤثر افتد وسخنانی مانند اینکه «حسن بن علیّ (ع) قصد صلح دارد!» نیروهای حضرت را دل سرد نماید تا اینکه اخذ رشوه و فریب دنیا خوردن به فرماندهی سپاه حضرت سرایت کرد!(8) بازار شایعات داغ بود...، سادگی مردم  مسلمان و فریب شیطان خوردن و غافل از توطئه و دسیسه معاویه بودن و... همه و همه، باعث شد تا امام مجتبی(ع) پیشنهاد صلح از طرف معاویه را بپذیرد. (9)

4- خُدعه و نیرنگ معاویه (صلح تحمیلی)

پیرامون مسأله صلح امام حسن(ع) با معاویه سخن بسیار است و بزرگان  و علمای اسلامی در این باره، مقالات وکتب ارزش مندی تألیف نموده اند. (10)

 بسیاری از مورّخان و سیره نویسان به نفع سیاست اموی قلم زده و حقایق تاریخی را تحریف نموده و یا دست به جعل واقعیات تاریخی زده اند. در بررسی چگونگی و روند صلح امام حسن(ع) به نظر می آید، ابتدا متن و موارد قرارداد صلح را بررسی نماییم تا در ادامه به نتایج و سرنوشت صلح اشاره نمائیم.

«بلاذری» و «ابن اعثم» که دو تن از مورّخین  قدیمی هستند، متن قرارداد صلح را با اندکی اختلاف به این شرح نوشته اند: «هذا ما صالح علیه  الحسن بن علیّ بن ابی طالب[ع]، معاویة بن ابی سفیان، صالحه علی ان یسلّم الیه الأمر[ولایة المسلمین] علی ان یعمل [فیهم] بکتاب الله وسنّة نبیّه [رسوله وسیرة الخلفاء الصالحین]، و علی انّه لیس لمعاویة ان یعهد لأحدٍ من بعده[عهداً و أن یکون الأمر بشوری] علی أن الناس آمنون حیث کانوا [من ارض الله] علی  انفسهم واموالهم و ذراریهم... و علی أن لا یبغی للحسن بن علی [ع] [عائله- غائلة سوء-  سراً و لا علانیةً] و علی أن یخلف  احداً من اصحابه[اهل بیت رسول الله(ص)] ...». (11) یعنی؛ این عهدنامه ای است که حسن بن علیّ [ع] و معاویة بن ابی سفیان بر آن  توافق کرده اند: ولایت امر مسلمین از طرف حسن بن علیّ به او واگذار می شود به شرط آن که او به کتاب خدا و سنت رسول الله(ص) و سیره  خلفای صالح عمل نماید. معاویه نباید کسی را به عنوان جانشین خود به خلافت تعیین کند و باید خلیفه پس از وی به نظر و رأی مردم (مومنین) تعیین شود. مردم در هر نقطه ای از کشور باشند در امنیت کامل بسر ببرند. هم چنین اصحاب و مردم [شیعیان امیرالمومنین (ع)] از نظر جان و مال و فرزندان در امان خواهند بود. معاویه تعهد می کند که به طور آشکار و پنهان توطئه ای علیه حسن بن علیّ(ع) و برادرش  نچیند.

 اگر چه بعضی از مورّخین  شرایط مالی را نیز در موارد قرارداد آورده اند ولی درست نیست. چون امام(ع) شخصاً آن را تکذیب فرموده است و در روایت آمده که شرط مالی به منظور اداره خانواده شهدای جَمَل و صِفّین بوده است. (12)

 در مورد تعیین امام حسن(ع) به عنوان خلیفه بعد از معاویه، نیز اخبار تاریخی زیادی وجود دارد ولی مسأله علاوه بر این که در متن قرارداد ذکر شده(منابع قدیمی) نیامده بود، بعید نیست منشا آن پیام کتبی معاویه به امام مجتبی(ع) باشد که ضمن تعهداتی گفته بود، حاضر است، خلافت را پس از خود، به ایشان واگذار نماید.

بدیهی است منظور امام حسن(ع) از تعیین خلیفه بعدی با شورای مؤمنین باشد این نیست که امام(ع) شورای تعیین عُمر بن الخطاب(خلیفه دوم) را تایید فرموده، بلکه منظور مقبولیت عمومی رهبر و حاکم از طرف مردم می باشد و این مسأله با اعتقاد شیعه منافات ندارد، زیرا شیعه معتقد است که هر امام و حاکمی(بر حق و عادل) می بایست برای اداره امور حکومت خود از طرف عموم مسلمانان مورد قبول قرار گیرد تا بسط ید پیدا نموده بتواند وظایف ولایت امر و اداره جامعه را انجام دهد. هدف حضرت، از ذکر این مسأله(تعیین جانشین با شورای مومنین) از یک طرف، خط بطلان کشیدن به مورثی کردن خلافت و امامت مسلمین از طرف معاویه بوده و از طرف دیگر امام(ع) می خواست چهره منافقانه معاویه را با طرح این مسأله بر مردم روشن فرمایند. چنان چه بعداً روشن شد که معاویه به هیچ کدام از این موارد جامعه عمل نپوشانید و بلکه با کمال وقاحت، حتی به ساده ترین مواد صلح نامه که خود او آن ها را امضا کرده بود پشت پا زد!. او(معاویه) در مقابل چشمان مردم کوفه، ضمن سخنانی اظهار داشت: تعهداتی که با حسن بن علیّ(ع) بر عهده گرفته بودم صرفاً کسب حاکمیت و قدرت طلبی خودم بود و هیچ گونه اعتباری ندارد!. (13)

5- افشای خیانت معاویه از زبان امام (ع)

امام حسن(ع) در سخنانی که در مسجد بزرگ کوفه در مقابل مردم(با حضور معاویه) ایراد فرمودند، خیانت و چهره ریاکارانه و منافقانه او را افشا فرمودند: «انما الخلیفة من سارٍ بکتاب الله و سنّه نبیّه[ص] و لیس الخلیفة من سار بالجور...». (14) یعنی؛ (ای مردم) خلیفه کسی است که مطابق کتاب و سنت پیامبر خدا(ص) عمل نماید، خلیفه آن نیست که  با مردم رفتاری ستم کارانه داشته باشد، این چنین شخصی، پادشاهی است که سلطنتی به دست آورده و مدت کوتاهی از آن بهره برداری می کند، سپس لذت های آن از بین رفته و زحمت هایش بر جای می ماند.

در روایت دیگری، امام حسن مجتبی(ع) ضمن اشاره به اینکه خود و برادرش، امام حسین(ع) لایق و سزاوار امامت و خلافت در روی زمین هستند، با کنایه معاویه را پادشاهی ستم کار و غاصب  معرفی می فرماید: «انّ الله قد هداکم باوّلنا محمّد(ص) و انّ معاویة نازعنی حقّاً هو لی فترکته لصلاح الاُمة و حِقن دماءها». (15) یعنی؛ خداوند شما مردم را به وسیله جدّ ما محمّد(ص) هدایت فرمود. معاویه برای تصاحب حقّی که از آن من بود با من منازعه کرد، من هم به ناچار آن را به خاطر مصالح امّت و برای جلوگیری از خون ریزی بی نتیجه رها کردم.

از سوی دیگر در روایتی از پیامبر مکرّم(ص) نقل شده که فرموده باشند:«انّ ابنی هذا [الحسن بن علیّ] سیّد و لعلّ[عسی] الله ان یصلح[یبقیه] به بین فئتین عظیمتین من المسلمین». (16) یعنی؛ همانا فرزندم حسن بن علیّ [ع] آقا و سرور است. خداوند به وسیله  او در میان دو گروه بزرگ از مسلمانان صلح برقرار خواهد کرد.

در نتیجه، حضرت امام حسن مجتبی(ع) سومین امام مظلوم شیعیان، پس از هفت ماه و هفت روز خلافت  مجبور شد رهسپار مدینه جدّش شود و به خاطر مصلحت اسلام و کمی یاران با وفا (در حقیقت نداشتن یاران مقاوم و با بصیرت) از جنگ با معاویه (رهبر لشگر قاسطین و شامیان دنیا طلب و گمراه) کشید و در نهایت با توطئه مرموزانه معاویه (لع) در سال 49 هجری یا به قولی در سال 50 هجری به دست جَعده(همسر خیانت کار و بی وفای حضرت) دختر اًشعت بن قیس، مسموم و به شهادت رسیدند. (17)

البته بسیاری از کج اندیشان و طرف داران تفکرات بنی امیّه و غربی ها مانند ابن خلدون، لامنس مسیحی (lammens)، حسن ابراهیم حسن، تلاش کرده اند با تحریف چگونگی شهادت امام مجتبی(ع) بنی امیّه را تبرئه کنند که قطعاً این گونه زحمت ها غیر از رسوائی بیشتر مخالفان مکتب نورانی اهل بیت(ع) سودی برای آنان نداشته و نخواهد داشت. (18)

6- تهاجم فرهنگی امویان و عباسیان

تاریخ نویسان وابسته به بنی امیه و بنی عباس و غربی های یهودی و مسیحی با تحریف و وارونه نشان دادن حقایق و اتهام زنی به خاندان پاک و مطهر پیامبر(ص) سعی کرده اند مزد جیره خواری خود را دریافت کنند!. از جمله این سخنان سست و بیهوده، اتهام به ازدواج های متعدد امام مجتبی(ع) و اتهام مِطلاق(زیاد طلاق دادن همسران) می باشد.

 لامنس مسیحی (1397 میلادی) می نویسد: «و یلوح أن الصفات الجوهریة التی بها الحسن[ع] هی المیل الی الشهوات والإفتقار الی النشاط و الذکاء ولم یکن علی وفاق مع أبیه و إخوته...». (19) یعنی؛ حسن بن علیّ [ع] بر خلاف پدر و برادرانش به زنان  علاقه زیادی داشت... و این کار بر خلاف سیره پدر و برادرانش بود!؟.

متاسفانه برخی دیگر از بزرگان شیعی مانند ابن شهر آشوب بدون دقت در سند نقل های تاریخی، بهانه به دست مخالفان اهل بیت(ع) و غربی ها داده اند. او می نویسد:«... قال ابو طالب المکی: انّه(الحسن) تزوّج مأتین و خمسین إمرأة و قد قیل ثلاث مأة». (20) یعنی؛ ابوطالب مکی می گوید: امام حسن مجتبی(ع) 250 تا 300 همسر داشته اند!؟.

در پاسخ به این شبهه می بایست گفت: این اتّهامی بیش نیست که عمدتاً به سیاست های خبیثانه امویان و عباسیان بر می گردد. جالب اینکه در روایتی که مسعودی از زبان منصور دوانیقی نقل کرده به این توطئه اشاره شده است.

منصور عباسی در سال 145 هجری با مشاهده قیام سادات حسنی در مناطق مختلف از جمله خراسان، پس از دست گیری رهبران آن ها در خطابه ای که ایراد کرد می گوید:« ... ثم قام الحسن بن علیّ -رضی الله عنه- فوالله ما کان برجلٍ، عرضت علیه الأموال فقبلها، و دسّ الیه معاویة:... و اقبل علی النساء یتزوج الیوم واحدة و یطلق غداً اُخری...».(21) یعنی؛ ای مردم خراسان و... آل ابوطالب در امر خلافت بهره ای نبردند! تا نوبت حسن بن علیّ [ع] رسید و معاویه او را وعده داد و فریفت. او در مدینه با پول هائی که دریافت می کرد روی به زنان آورد و امروز با یکی ازدواج می کرد و فردای آن روز، یکی را طلاق می داد...[!؟].

دقیقاً پس از آن، اتهام زدن ها با شیوه ها و انگیزه های مغرضانه ادامه یافت. در حالی که بنا به اقوال درست و صحیح بزرگانی مانند شیخ مفید(ره)، شیخ صدوق(ره)، شیخ طبرسی(ره) و...، تعداد همسران آن حضرت با اوضاع سیاسی و اجتماعی، گرفتاری ها و مشکلات شیعیان، زهد و تقوا و تهجدهای شبانه روزی که زبان زد مردم بود، قبح و کراهت طلاق در شریعت اسلام و احادیت پیامر(ص) توجه به فرزندان و دامادهائی که به ایشان منسوب شده اند، از 8 تا 10 نفر تجاوز نمی کند. (22)     «سلامٌ علیه یوم وُلد و یوم استشهد و یوم یُبعث حیّاً»

•پی نوشت ها:

1- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ج2 ص80؛ مفید(ره)، الإرشاد فی معرفة حُجَج الله علی العباد ص169؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص ص 193.

2- مجلسی(ره)، بحار الأنوار، الجامعة لدرر اخبار الأئمة الأطهار(ع) ج 43 ص 332 ؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی ص 211؛ القرشی(ره)، باقر شریف، حیاة الإمام الحسن بن علی(ع) ج1 ص 29.

3- جوینی، فرائد السمطین ج2ص68 ح 392 ؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) ج 1 ص 79.

4- تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعه ورّام)ج 2ص 301؛ القرشی(ره)، باقر شریف، حیاة الإمام الحسن بن علی(ع) ج1 ص 340.

5- نصر بن مزاحم، وقعة الصفّین ص 114.

6- مفید، الإرشاد... ص170.

7- یعقوبی، تاریخ الیعقوبی ج 2 ص 214؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق(ترجمه امام حسن [علیه السلام]) ص 176.

8- مفید، الإرشاد... ص 170

9- یعقوبی، تاریخ الیعقوبی ج 2 ص 215.

10- شاید به توان گفت بهترین کتاب تألیف شده در این زمینه، کتاب ارزش مند «صلح الحسن(ع)» تألیف مرحوم شیخ راضی آل یاسین(ره) می باشد که توسط حضرت آیت الله العظمی خامنه ای«مُد ظلّه» ترجمه و انتشارات آسیا مکرر آن را منتشر کرده است. هم چنین استاد علاّمه سیّد جعفر مرتضی عاملی، کتابی به نام «الحیاة السیاسیة للإمام الحسن(ع)» تألیف فرموده اند که توسط آقای دکتر محمّد سپهری به فارسی ترجمه و توسط دفتر انتشارات اسلامی منتشر شده است.

11- ابن اعثم، الفتوح ج 4 ص 158 الی 160؛ بلاذری، انساب الأشراف ج 2 ص 42؛ ابن شهرآشوب، مناقب... ج 4 ص 33؛ امین عاملی، اهل البیت(ع) من کتاب: اعیان الشیعة... ج 4 ص 50.

12- مجلسی، بحار الأنوار ج 44 ص 30.

13- بلاذری، انساب الأشراف ج 2 ص 48؛ ابن اعثم، الفتوح ج4 ص 163.

14- ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین ص 74؛ مفید، الإرشاد... ص 186، ابن ابی الحدید، شرح النهج... ج 16، ص 49.

15- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) ج1 ص 103.

16- سبط ابن الجوزی،تذکرة الخواص(محقَّق) ج 2 ص 11.

17- مسعودی، مروج الذهب... ج 2 ص 427؛  مفید، الإرشاد... ص 174؛ ابن شهرآشوب، مناقب ج 4 ص 42.

18- ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون ج 2 ص 187؛ حسن ابراهیم، تاریخ الإسلام السیاسی ج1 ص 398؛ زمانی، حقائق پنهان؛ پژوهشی در زندگانی امام حسن مجتبی(ع) ص 291.

19- زمانی، حقائق پنهان؛ پژوهشی در زندگانی امام حسن مجتبی(ع) ص 332.

20- ابن شهرآشوب، مناقب... ج 4 ص 30؛ زمانی، حقائق پنهان؛ پژوهشی در زندگانی امام حسن مجتبی(ع) ص 332.

21- مسعودی، مروج الذهب... ج 3 ص 311؛ القرشی(ره)، حیاة الإمام الحسن بن علی(ع)، ج 2 ص 452.

22- مجلسی(ره)، بحار الأنوار، ج 44 ص 163؛ راضی آل یاسین، صلح الحسن(ع)، ص 25.

لینک ها:

http://www.iranieslamikhabar.ir/cache.php?refer=view_doc&simpleurl=1&ab=fa&path=37008

http://old.tvshia.com/farsi/articles/%D8%A7%D9%87%D9%84

http://186.kowsarblog.ir/?p=141358&more=1&c=1&tb=1&pb=1

http://sedayesaraab.ir/?p=8809

گزارش کنگره بین المللی سبط النبی علیه السلام در لینک زیر

http://fa.wikishia.net/view/%DA%A9%D9%86

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۷
عباس جعفری (فراهانی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی